تبیان، دستیار زندگی
مصطفی کیایی کارگردان جوانی است که فقط پنج فیلم ساخته. با این حال عناصر مشترک در فیلم های او کم نیستند و می توان آن ها را از جنبه های مختلف بررسی کرده.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : احمد رنجبر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دنیای فیلم های مصطفی کیایی

مصطفی کیایی کارگردان جوانی است که فقط پنج فیلم ساخته. با این حال عناصر مشترک در فیلم های او کم نیستند و می توان آن ها را از جنبه های مختلف بررسی کرده.

احمد رنجبر - بخش سینما و تلویزیون تبیان
بارکد

به بهانه اکران «بارکد» 9 مورد را گزینش کرده ایم که می خوانید:
مفاسد اقتصادی : مصطفی کیایی در غالب آثارش نقبی به مساله مبتلابه جامعه یعنی مفاسد اجتماعی زده است. در اولین فیلم خود یعنی «بعد از ظهر سگی سگی» ماجرای دزدی از بانک توی روز روشن را مطرح می کند. البته در این فیلم «فساد اقتصادی» به معنای رایج آن چندان محور نمی شود و در دو فیلم اخیر او می توان بوضوح دغدغه کیایی در این باره را ردیابی کرد. در «خط ویژه» اصلا مُفسد اقتصادی را به چشم می بینیم : «محتشم با بازیگری سام قریبیان .» فیلم به شکل غیر مستقیم سیستم معیوب نظارتی و نیز برخی عوامل اجرایی که در پروار شدن مفسدان اقتصادی نقش دارند را زیر سوال می برد. این مفهوم در «بارکد» هم به شکل عیان مطرح می شود ؛ این جا رضا کیانیان سردسته مافیا است اما بی گناهان باید به زندان بیفتند ؛ دیگران به اسم کامل در رسانه ها مطرح می شوند و سر دسته فساد با حروف ابتدایی اسم و فامیل.

خط ویژه

آقازادگی: مصطفی کیایی نقدی تند و بی پروا نسبت به فرزندان صاحبان قدرت دارد تا جایی که قصد داشت فیلمی با نام «آقازاده ها» بسازد که نشد.  او در «خط ویژه» محتشم (سام قریبیان) را نماینده آقازاده ها دید که از روش های غیر قانونی صاحبت مال فراوانی شده است. چهره ، نوع بیان و سکنات محتشم یادآور نوکیسه هایی است که از طرق رانت به ثروت میلیاردی رسیده اند و کسی هم کاری به کارشان ندارد. کیایی نوع پوشش و چهره این کاراکتر را از روی آقازاده ها طراحی کرد تا خیلی رو و عیان زهرش را بریزد. در «عصر یخبندان» بهرام رادان ایفاگر نقش یک آقازاده است ؛ این بار اما او از نشانه های ظاهری آقا زادگی «یقه پیراهنش» را نگه داشته و از طریق پول و قدرتش می توان پی با خاستگاه اجتماعی اش برد. کیایی چهره ای که از این آقا زاده به تصویر می کشد بشدت منفورتر از کاراکتر محتشمم در « خط ویژه» است.
اختلاف طبقاتی: از فیلم اول تا الان «اختلاف طبقاتی» موجود در جامعه ، دغدغه تکرار شونده و ثابت مصطفی کیایی است. در «بعد از ظهر سگی سگی» چند رفیق دست به سرقت از بانک می زنند ؛ در فیلم دوم «ضد گلوله» این مفهوم کمرنگ است که دلیل اصلی به شرایط تقریبا مساوی جامعه در دهه شصت که قصه در آن می گذرد ، مرتبط است. کیایی با «خط ویژه» به شکل علنی انتقادش را از شکاف موجود در جامعه بیان کرد و در آخر فیلم با توزیع پول بین مردم، به شکل نمادین گفت که این ثروت های بلوکه شده در حساب چند نفر، حق مردم است. در «عصر یخبندان» این مفهوم به شکل دیگری بیان می شود که اوجش را در شرایط زندگی کاراکتر سحر دولت شاهی می بینم ؛ او برای زنده مان دست به هر کاری می زند و هر شرطی از صاحب ثروت (بهرام رادان) را می پذیرد. عامل و ریشه همه مشکلات در «بارکد» هم عدم توزیع یکسان ثروت و امکانات بیان می شود ؛ همین است که زوج رادان  ? کیایی مجبورند برای زندگی بهتر دست به اعمال شاقه بزنند!

بعدازظهرسگی

کارهای خلاف: در همه فیلم های مصطفی کیایی یک یا چند کاراکتر مشغول انجام کار خلاف قانون هستند! در «بعد از ظهر سگی سگی» پای سرقت مسلحانه از بانک در میان است ، در «ضد گلوله» سلیم (مهدی هاشمی) به قاچاق نوارهای لس آنجلسی و فیلم های ویدئویی اشتغال دارد، در «خط ویژه» یک عده جوان برای به دست آوردن ثروتی هنگفت حساب بانکی یک آدم متمول را هک می کنند؛ تازه این آدم متمول خودش یک خلافکار بزرگ است که از راه غیر قانونی صاحب ثروت شده. این مفهوم در «عصر یخبندان» لحنی جدی تر می گیرد؛ در این فیلم کاراکتر بهرام رادان دست به هر کار کثیفی می زند و حتی ابائی از کشتن آدم ها ندارد. کاراکتر سحر دولت شاهی با وجود داشتن همسر فریب می خورد و به اعتیاد و ارتباط نامشروع کشیده می شود. یکی از کاراکترهای مرد هم به داشتن ارتباط های متعدد افتخار می کند. در «بارکد» هم کاراکتر رضا کیانیان یک مفسد دانه درشت اقتصادی است و از آن سو با باند توزیع مواد مخدر روبرو هستیم. زوج اصلی (رادان و کیایی) هم استاد کارهای خلاف هستند!
فانتزی بودن آدم ها: مصطفی کیایی برای این که بتواند هم حرفش را بزند و هم توجیهی برای کار خلاف کاراکترهایش داشته باشد ، آن ها را «فانتزی» خلق کرده است. یعنی در عین حال که مخاطب رفتار و گفتار آن ها را می پذیرد ، فراموش هم نمی کند که این آدم ها زائیده ذهن یک کارگردان هستند. در «بعد از ظهر سگی سگی» حماقت کاراکترها به اندازه ای است که تو بجای باور کردن نقشه سرقت شان از بانک ، فقط به رفتارشان می خندی. در ضمن کیایی اول راه بود و دوز فانتزی بودن شخصیت هایش را زیاد از حد بالا برد. در «ضد گلوله» تو مجبوری باور کنی سلیم تیر نمی خورد و از میدان پر از گلوله جان سالم بدر می برد. شرایط طوری در فیلم چیده شده که مخاطب تسلیم می شود. جنس فانتزی کیایی در «خط ویژه» و «بارکد» بامزه تر و «خاص تر» است ؛ آدم ها ملموس اند و رفتارشان باورپذیر ؛ ولی تا بخواهی خودت را جای آن ها فرض کنی می بینی محال است! در  «عصر یخبندان» اما لحن کیایی جدی می شود و همین پاشنه آشیل فیلم است.

ضد گلوله

تخیل: یکی از لوازم مهم برای رسیدن به دنیای فانتزی ، «تخیل» است. اصلا کارگردان باید تخیلی رها داشته باشد تا بتواند به دنیای فیلمش دست پیدا کند. مصطفی آدم خیال پردازی است ؛ در «بعد از ظهر سگی سگی» این تخیل بخوبی هدایت نشد حتی دنیای فانتزی فیلم را بهم ریخت. در «ضد گلوله» اما جواب داد. این که وسط مین و گلوله حتی خراشی بر بدنت نیفتد ، فقط در دنیای فیلم قابل باور است. این که یک جوان نابغه کامپیوتر با کمک خواهر خود یک حساب بانکی را هک کند را باید از «خط ویژه» انتظار داشت. در «بارکد» با یک زوج خوش خیال روبروییم و طبیعی است که خیال پردازی شان بیشتر به دل می نشیند ؛ محسن کیایی و بهرام رادان خالق لحظاتی اند که عینیتش را فقط در فیلم ها می بینیم. در «عصر یخبندان» هم خیال جایگاهی دارد اما لحن جدی فیلم آن را به حاشیه می برد و اجازه نمی دهد مثلا ایده مخفی کردن دوربین که آخر فیلم در ماشین جازسازی شده را هضم کنیم.
شخصیت های بامزه: حاصل دنیای فانتزی و تخیلی فیلم های مصطفی کیایی خلق شخصیت های بامزه است. او برای فیلمی کاملا جدی مثل «عصر یخبندان» هم این مهم را فراموش نمی کند و برادرش مصطفی می شود نماینده ایجاد موقعیت های خنده دار. شخصیت های بامزه در فیلم های دیگر از حالت انفرادی خارج هستند ؛ مثلا در «بعد از ظهر سگی سگی سگی» رضا عطاران ، مجید صالحی  ، سعید آقاخانی، علی صادقی و ... ترکیبی را تشکیل می دهند که قرار است مخاطب را بخنداند. خب موفق نیستند. در «ضد گلوله» رفتار و گفتار مهدی هاشمی و ژاله صامتی شخصیت های همراهی برانگیز فیلم هستند و در «خط ویژه» سهم  هومن سیدی و محسن کیایی از «بامزه بودن» بیش از دیگران است. در «بارکد» این مفهوم به اوج می رسد ؛ کیایی و رادان  یکی از زوج های بامزه و موفق سینما را خلق می کنند که با ورود پژمان بازغی  مثلث موفقی تشکیل می شود.

عصر یخبندان

فضای کمدی: فیلم های مصطفی کیایی رگه های پررنگی از طنز دارند. او یاد گرفته برای بیان حرف های تلخ و جدی ، زبانی شوخ برگزیند. یک بار در «عصر یخبندان» لحنش را جدی کرد که موفق نبود. همان طور که اشاره کردیم او از میزان بامزگی کاراکترها کاست و بر گزندگی مستقیم زبان فیلمش افزود. «عصر یخبندان» از «جدی شدن» زیادی لطمه می خورد و از دنیای مصطفی کیایی دور می شود. او در دیگر فیلم ها لحن فیلم بین کمدی وجدی بودن راحفظ کرده تا جایی که برخی مخاطبان در لحظاتی متوجه نمی شدند یک درام اجتماعی می بینند یا یک کمدی! تنها فیلم کمدی مطلق کیایی «بعد از ظهر سگی سگی سگی» است. علاوه بر مواردی چون فانتزی بودن آدم ها ، شخصیت های بامزه و تخیل که شرحش در بالا رفت ، دیالوگ نویسی نقش زیادی در ایجاد دنیای کمدی فیلم های کیایی دارد. او از جمله های به ظاهر ساده ، دیالوگ هایی می نویسد که غالبا خنده مخاطب را به همراه دارد .
عشق: یکی از امتیازهای ویژه مصطفی کیایی تلاش برای نزدیک کردن فیلم هایش به «ذائقه» مخاطب است. یکی از ابزارهای مهم در این مسیر استفاده از مفهوم عشق و دلدادگی است. این اتفاق در فیلم سوم به شکل پررنگی رخ می دهد. یعنی در «خط ویژه» مخاطب شاهد یک عشق است و شکل گیری عشقی دیگر . دومی به خاطر سرعت، رنگ هجو هم می گیرد اما همین مقدار ، جذابیت افزوده درام محسوب می شود. در «عصر یخبندان» خیانت جای عشق را می گیرد اما در «بارکد» باز هم شاهد عشق هستیم. نوع مواجهه کارگردان با آن دو منظوره است ؛ در ماجرای علاقه رادان و سحر دولت شاهی تاکید می کند که حامد حتی نامزدش را از دست داده و از آن سو طعنه می زند که پول داشته باشی با قیافه زشت هم می توانی زن زیبا اختیار کنی ! عشق یهوی کاراکتر محسن کیایی به دختر معتاد (بهاره کیان افشار) اما سراسر کمدی است و حتی دیالوگ های میلاد هم به همین منظور نوشته شده است.