تبیان، دستیار زندگی
بهروز افخمی کارگردان سینما و تلویزیون ، در یادداشتی از فیلم ایستاده در غبار تمجید کرده که در ادامه می خوانید:
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فیلمی که باید دید

بهروز افخمی کارگردان سینما و تلویزیون ، در یادداشتی از فیلم ایستاده در غبار تمجید کرده که در ادامه می خوانید:

بخش سینما و تلویزیون تبیان
ایستاده در غبار

ایستاده در غبار را هفته گذشته در مراسم افتتاحیه نمایش عمومی اش برای سومین بار دیدم و اصلا خسته نشدم. مثل دو دفعه قبل یك جاهایی اشكم هم درآمد اما به شما نمی گویم كجاها اشكم درآمد تا لو نرود و غافلگیرتان كند. ایستاده در غبار بازیگر مشهور ندارد و اصلا بنای فیلم بر این است كه صحنه ها و نماهای فیلم با فیلم های مستند اشتباهی گرفته شود پس نمی تواند و نباید از بازیگران مشهور استفاده كند. اما بازیگران نامشهور فیلم یكی از یكی بهتر بازی می كنند و هادی حجازی فر و امیرحسین هاشمی و ابراهیم امینی آنقدر خوب بازی می كنند كه آدم دائم فراموش می كند فیلم داستانی می بیند ودائم دچار این توهم می شود كه این یك فیلم مستند است. تماشاگران غافلگیر می شوند و مدتی طول می كشد تا بفهمند با نحو تازه ای از فیلمسازی و داستان پردازی روبه رو هستند و طول می كشد تا بفهمند كه باید فیلم را دوباره ببینند.
این فیلمی است كه روی هجوم تماشاچیان سلبریتی شناس و اینستاگرام باز و لپ تاپ سوار حساب نمی كند بلكه موفقیت آن به تبلیغ دهن به دهن و حمایت نفر به نفر تماشاچیان واقعی و نه اشباح اینترنتی بستگی دارد. بنابراین طبیعی است كه در نمایش محدود و با تعداد سالن محدود افتتاح شود و به تدریج تعداد سالن هایش را بیشتر كنند و زمان اكرانش را طولانی تر كنند تا تماشاچیان واقعی به تدریج پیدایش كنند و همدیگر را خبر كنند و انبوه شوند و حق مطلب را به جا بیاورند.

این فیلمی است كه روی هجوم تماشاچیان سلبریتی شناس و اینستاگرام باز و لپ تاپ سوار حساب نمی كند بلكه موفقیت آن به تبلیغ دهن به دهن و حمایت نفر به نفر تماشاچیان واقعی و نه اشباح اینترنتی بستگی دارد. بنابراین طبیعی است كه در نمایش محدود و با تعداد سالن محدود افتتاح شود و به تدریج تعداد سالن هایش را بیشتر كنند و زمان اكرانش را طولانی تر كنند تا تماشاچیان واقعی به تدریج پیدایش كنند

تماشاچیان واقعی سالن های سینمای ایران را ترك كرده اند و فقط بعضی از آنها گاه به گاه آن هم فقط برای دیدن كمدی به سینما می آیند. از جشنواره فجر پارسال به این طرف البته سالن های سینما یك تكانی خورده اند و علائم حیات بروز داده اند اما هنوز خیلی مانده تا بتوانیم بگوییم سینمای ایران ز نده شده و رونق گرفته است. هر جای دنیا و در هر كشوری كه سالن سینما هست مردم كشور در طول سال سه یا چهار و در بعضی از كشورها پنج بار سینما می روند.

این یعنی اگر سالن های سینمای ما بخواهند به وضعیت متوسط سالن های سینمای دنیا نزدیك شوند باید هر سال دویست تا سیصد میلیون بلیت بفروشند اما امسال كه تازه اوضاع خوب شده و سینما تكان خورده اگر تا پایان سال به همین خوبی باشد بین بیست و پنج تا سی میلیون بلیت فروخته خواهد شد. فیلمسازان جوان و با انگیزه ای مثل محمدحسین مهدویان كه جرات می كنند فیلم بدون ستاره و سلبریتی بسازند و روی قدرت صحنه سازی و داستان پردازی و جذابیت سینمای واقعی حساب می كنند در واقع تماشاچی واقعی را هدف گرفته اند و چون تماشاچی واقعی از ده پونزده سال پیش سالن های سینما را ترك كرده باید صبر داشته باشند. تماشاچی واقعی تك و توك و پاورچین و با احتیاط به سالن های سینما برمی گردد. او فالوئر هیچ كس نیست و توی سلبریتی های موجود كسی را قابل نمی داند كه به خاطرش به سینما برود.
 او دنبال داستان خوب و اجرای خوب است. او در سودای فیلمی است كه پرده سینما را آتش بزند و دروازه ای باز كند به دنیایی واقعی تر و زنده تر از دنیای ملال آور زندگی روزمره. اگر چنین فیلمی پیدا شود تماشاچی واقعی آن را بالاخره پیدا می كند و وقتی پیدا كرد به دوست و آشنا می گوید و یقه رفیق را می گیرد كه باید با هم این فیلم را ببینیم.
این طوری می شود كه فیلم واقعی تماشاچی واقعی را پیدا می كند به شرطی كه این وسط و قبل از اینكه فیلم آتش به جان تماشاچی بیندازد از پرده پایین نیامده باشد. شیوه نمایش بلندمدت با سینماهای كم تعداد شیوه ای است كه در سینمای ایران بعد از انقلاب سابقه چندانی ندارد. نمایش های هنر و تجربه این شیوه را كم و بیش به كار گرفته اند و كم و بیش به نتایج خوبی هم رسیده اند.


منبع: هفت صبح