تبیان، دستیار زندگی
امام خمینی (ره) فرمودند: از مهماتى که باید عرض کنم، دقت در امر قضاست. وقتى که نوامیس مردم، جان هاى مردم، مال هاى مردم تحت نظر شماست، نباید که مسامحه بشود، باید در امر قضا، کمال دقت را کرد و با دقت اجرا کرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

توصیه‌های مهم امام خمینی (ره) به قضات

امام خمینی (ره) فرمودند: از مهماتى که باید عرض کنم، دقت در امر قضاست. وقتى که نوامیس مردم، جان هاى مردم، مال هاى مردم تحت نظر شماست، نباید که مسامحه بشود، باید در امر قضا، کمال دقت را کرد و با دقت اجرا کرد.

بخش حقوق تبیان

امام خمینی

در سالروز رحلت امام خمینی (ره) به بازخوانی توصیه های ایشان در ارتباط با استقلال دستگاه قضا و امر قضاوت پرداخته شد که در ادامه می خوانید:

در تاریخ 25 مرداد ماه سال 1359 در دیداری که مسئولین قضایى کشور با امام خمینی (ره) داشتند، ایشان مطالب ارزشمندی در باب اهمیت قضاوت و لزوم نظم در امور بیان کردند. در این دیدار که سید محمد حسینى بهشتى، رئیس دیوان عالى کشور، سید عبدالکریم موسوى اردبیلى دادستان کل کشور و تعدادی از قاضیان شرع و دادستان هاى انقلاب اسلامى سراسر کشور در آن زمان حضور داشتند، امام راحل با مقایسه بین قواى سه گانه فعلى و گذشته بیان داشتند:
 
«قوّه قضاییه، که در اسلام آن قدر در آن اهتمام شده است و حکم را یا نبى یا وصى نبى باید متصدى بشود و اگر غیر نبى و وصى نبى- سفارش شده از طرف نبى اکرم- باشد، آن ثالث مى شود شقى، قوّه قضاییه ما هم به دست یک اشخاصى افتاد که من گمان نمى کنم در تمام افرادى که متصدّى قضا بودند، یک نفرشان صالح باشد. اگر گفته مى شود که در بین اینها یک اشخاصى بودند که- مثلًا- یک قدرى متدیّن بودند، لکن صالحیّت براى قضا غیر از تدیّن است؛ امر مهمى است که شاید در اسلام کمتر چیزى مورد توجه بوده است مثل قوّه قضاییه. نکته اش هم معلوم است؛ براى اینکه در دست قوّه قضاییه، همه چیز ملت است؛ جان مردم است، مال مردم است، نوامیس مردم است، همه در تحت سیطره قوّه قضاییه است و قاضى چنانچه- خداى نخواسته- نالایق باشد، ناصحیح باشد، این در اعراض و نفوس مردم سلطه پیدا بکند، معلوم است چه خواهد شد.

باید در امر قضا، کمال دقت را کرد و با دقت اجرا کرد. مبادا- خداى نخواسته- به دست یکى، یک ظلمى واقع بشود

ایشان در بخشی دیگر از سخنانشان به مسئله اهمیت قضاوت و نظم پرداختند و خاطر نشان ساختند:
 
«لکن باید عرض کنم که این قضاوت در اسلام بسیار اهمیت دارد و بسیار خطرناک است. اهمیت دارد که تمشیت امور مردم و رفع ظلمها و مخالفت ها و اینها با دست اینها باید بررسى بشود و مظلوم از ظالم ممتاز بشود و حق اجرا پیدا بکند و خطرناک است؛ براى اینکه چنانچه- خداى نخواسته- حکم بر خلاف ما أَنزَلَ اللَّه باشد، و لو در دو درهم، عَلى حَدِّ الکُفْر و قاضى عَلى شَفیرِ جَهَنَّم. بسیار خطرناک است، لکن امرى است که واجب کفایى است و باید تکفل کرد.

هر یک از اشخاصى که متصدى هستند اگر مجتهد عادل باشند، مستقلًا مى توانند و چنانچه مجتهد نباشند، آنها به تعیین مجتهد- در یک زمانى که ما فاقد هستیم، افرادى که تمام جهات را مستجمع باشند، با تعیین مجتهد- تصدّى مى کنند. نباید از کارى که اهمیت دارد شانه خالى کرد. کار، آنکه اهمیت دارد در نظر شارع مقدس، این را نمى توانیم ما از آن شانه خالى کنیم؛ واجب کفایى است. اگر شانه از زیرش خالى کردند، مورد مؤاخذه خواهند بود. باید تصدّى کرد.»

امام خمینی (ره) در این سخنرانی، با تاکید بر لزوم بی َطرفى کامل در قضاوت فرمودند:
 
«از مهماتى که باید عرض کنم، دقت در امر قضاست. وقتى که نوامیس مردم، جانهاى مردم، مالهاى مردم تحت نظر شماست، نباید که مسامحه بشود- خداى نخواسته- یک غیر مجرمى مجرم شناخته بشود یا یک مجرمى که باید حد الهى برایش جارى بشود، این غیر مجرم شناخته بشود.

باید در امر قضا، کمال دقت را کرد و با دقت اجرا کرد. مبادا- خداى نخواسته- به دست یکى، یک ظلمى واقع بشود. هر دو طرفش ظلم است: اگر یک غیر مجرمى، مجرم شناخته بشود، ظلم به آن شخص است و اگر یک مجرمى، غیر مجرم شناخته بشود، ظلم به آنهایى است که این جرم مرتکب شده است براى آنها. باید تمامش را با کمال دقت، با کمال مواظبت و احتیاط، عمل کنید که مبادا یکوقت- خداى نخواسته- یک کسى به قتل برسد، در صورتى که جرمش به مقدار قتل نیست. کسى یک حبس طولانى بشود، در صورتى که جرمش به مقدار این حبس نیست یا قاتلى فرار کند از زیر بار قصاص به توهّم اینکه خوب، یک ترحّمى باید به آن کرد.

نه، قاضى باید با تمام شدت، توجه بکند به مواضع قضا. قاضى باید- جسارتاً عرض مى کنم- قسىّ القلب باشد، تحت تأثیر واقع نشود. قاضى که نفسش جورى است که اگر- مثلًا- این مجرم یک قدرى گریه کرد، یک قدرى ناله کرد، یک قدر التماس کرد، تحت تأثیر واقع بشود، این نمى تواند قاضى واقع بشود یا اگر حس- مثلًا- انتقامجویى در قاضى باشد، آن هم نمى تواند قاضى باشد. قاضى یک نفر آدمى است که بدون اینکه هیچ نظرى داشته باشد- راجع به قضیه- اگر برادرش را آوردند پیشش که قضاوت کند، همان طور باشد که اگر دشمنش را آوردند؛ یعنى، در قضا آن طور باشد. حکمى که مى خواهد بکند بین برادرش و بین دشمنش، در حکم فرق نگذارد. نمى گویم در عوارض نفسانى، نخیر، در حکم؛ یعنى، همان طورى که براى برادرش حکم بحق باید بکند، براى دشمنش هم همان طور، على السّواء باشد پیشش همه.

شما شنیده اید که حضرت علی (ع) با آن ظاهراً یهودى بود که در محضر قاضى واقع شدند، در صورتى که حضرت امیر رئیس بود. وقتى که احضارش کرد، رفت پیش قاضى قاضى وقتى که ابا الحسن به ایشان گفت، اشکال کرد به او که نه، به آن هم هر چه مى گویى به من هم همین طور بگو. این دستورى است براى همه ماها که باید در مسند قضا، یکى که نشست، همه ملت پیشش با یک نظر باشد. تمام نظرش به اجراى عدالت باشد. عدالت، در دشمنش هم به طور عدالت، در دوستش هم به طور عدالت. نه اینجا مسامحه کند و نه آنجا سختگیرى کند.

باید در هر جا که باشید و هر مطلبى که پیش شما بیاید، هر قضاوتى که پیش شما بیاید، به طور حق، به طور عدالت [قضاوت کنید،] بدون نظر به اینکه این آدم چى است و آن آدم چى. حتى یک مجرم درجه اول وقتى که آمد، روى حق نظر بکنید. این سابقه اش چه جورى است؛ این را نظر نگیرید، روى حق و عدالت به آن نظر بکنید و حکمى که صادر مى کنید یک حکم عادلانه باشد که در محضر حق تعالى که وارد مى شوید، مورد اشکال نباشید و روسفید باشید.»

ایشان در بیاناتشان با تاکید بر استقلال قوا اظهار داشتند: «هر کس هر کارى را متصدى است، او را خوب انجام بدهد. شما کار نداشته باشید که یک قاضى در بلخ- مثلًا- فلان عمل را کرده است و یک قاضى در کجا. شما کارتان این باشد که این کارى که خود شما مى کنید، این خوب باشد.

قاضى که نفسش جورى است که اگر- مثلًا- این مجرم یک قدرى گریه کرد، یک قدرى ناله کرد، یک قدر التماس کرد، تحت تأثیر واقع بشود، این نمى تواند قاضى واقع بشود

اگر همه افراد یک مملکتى آن کارى که دستشان است بنا بگذارند خوب انجام بدهند، این مملکت یک مملکت الهى عالى مى شود. ولى اگر بنا باشد که این که کار خودش را م ى خواهد بکند، به کار دیگرى هم دخالت بکند- به یک کارى که مربوط به او هم نیست دخالت بکند، این قاضى است بخواهد قوّه مجریه هم خودش باشد، قوّه مجریه است، بخواهد قاضى هم خودش باشد- این هرج و مرج است. این قوا که هستند و اساس هستند، اینها على حدّه و مستقل و متجزّا از هم هستند و هر کدام باید کار خودشان را انجام بدهند.

اگر بنا شد که یک قاضى بخواهد اجرا هم بکند، این از حدّ خودش تجاوز کرده است و کارش فاسد خواهد شد و مملکت هم فاسد خواهد شد. اگر هر کسى کار خودش را همان طورى که هست، خوب انجام بدهد، ان شاء اللَّه تعالى، موفق خواهد شد این مملکت به اینکه نظامش درست برقرار [باشد] و شما هم ان شاء اللَّه، مأجور پیش خداى تبارک و تعالى [باشید] و در نامه اعمال شما ثبت بشود که قاضى است که براى خدا قضاوت کرده است.»


منبع: میزان