تبیان، دستیار زندگی
قلم مو دوره ای توانست تنگاتنگ با قلم نی برابری کند ولی با تعدادی از نقاشیهای بهزاد و هم دوران های وی دیگر مجالی برای قلم نی نماند و قلم مو از قلم نی پیشی گرفت، در این مقاله مسیر رشد و چگونگی قدرتمند شدن قلم مو را در طی دوران های مختلف مطالعه خواهید کرد .
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قواعد نگاره های ایرانی

قلم مو دوره ای توانست تنگاتنگ با قلم نی برابری کند ولی با تعدادی از نقاشیهای بهزاد و هم دوران های وی دیگر مجالی برای قلم نی نماند و قلم مو از قلم نی پیشی گرفت، در این مقاله مسیر رشد و چگونگی قدرتمند شدن قلم مو را در طی دوران های مختلف مطالعه خواهید کرد .

سمیه فروغی، بخش هنری تبیان
هنر قلم مو

در این مقاله به بیان و توصیف قلم مو و حضور آن در نقاشی و تصویر گری پرداخته شده ، در دورانی که کتاب نویسی در میان درباریان و فقها امری محبوب و رایج بود، عرصه برای قلم مو تنگ شد و بنابر برخی دلایل شرعی در آن زمان کشیدن حیوان و انسان امری مسئله ساز برای هنرمندان به شمار می آمد، این خود دلیلی بود برای اینکه هنرمندان به نقوش گیاهی و تزئینی و خطوط هندسی روی آورند، از انتزاعی شدن گیاهان، هنر تذهیب مورد استقبال فراوانی قرار گرفت.
از قرن سوم هجری به بعد نقاشان به دو دسته تقسیم شدند:
گروه اول، نقاشانی که تصویرگری دیوارهای کاخ ها را انجام می دادند
گروه دوم: نقاشانی که نقوشی انتزاعی و تجریدی مانند"تذهیب" می کشیدند؛
درپی آن درگروه اول نقاشی دیواری و در گروه دوم دیوار نگاری به وجود آمد. از تصاویر"کلیله و دمنه" متوجه می شویم که چینی ها نیز بر کتاب آرایی دوران سامانی موثر بودند؛ در دوره ی غزنویان تذهیب قرآن و نقوش تزئینی کاخ ها مورد اهمیت بود؛ بعد از آن در دوره ی حکومت سلجوقیان نگارگری ایرانی ثبات پیدا کرد، با هجوم مغولان به ایران، دو تاثیر مهم برروی نقاشی این سرزمین گذاشته شد: یکی تاثیرات مستقیم اصول چینی بر نقاشی ایران، و دیگر اینکه با هجوم مغولان، خلافت عباسی از بین رفت بنا براین نظارت های دینی سست شد و فضای بازتری برای نقاشی ایجاد شد.
در دوره ی ایلخانیان کتابخانه سلطنتی شکل گرفت که شامل دو بخش کتابخانه و صورتخانه یا نقاشیخانه بود؛ دو اتفاق مهمی که در قرن هشتم هجری در هنرهای تجسمی ایران رخ داد، اول اختراع "خط نستعلیق"و دوم «ابداع اصول و قواعد نگارگری» بود، ابداع دوم توسط احمد موسی شکل گرفت که موجب شد  احمد موسی را به عنوان مخترع نگارگری ایران مطرح کنند.

در دوره ی ایلخانیان کتابخانه سلطنتی شکل گرفت که شامل دو بخش کتابخانه و صورتخانه یا نقاشیخانه بود؛ دو اتفاق مهمی که در قرن هشتم هجری در هنرهای تجسمی ایران رخ داد، اول اختراع «خط نستعلیق» و دوم «ابداع اصول و قواعد نگارگری» بود، ابداع دوم توسط احمد موسی شکل گرفت که موجب شد  احمد موسی را به عنوان مخترع نگارگری ایران مطرح کنند

« مهمترین کار احمد موسی تعریف و تنظیم اصول و قواعد نگارگری ایران بود و آن را از نقصان ها و ناپختگی ها پیراست و این اصول را که ما امروزه آن را با عنوان «اصول هفتگانه ی هنر های تجسمی ایران» می شناسیم، سنجیده و دقیق، تعریف و تدوین کرد و سنتی را پدید آورد که بعدها شاگردان او وپی سپاران نگارگری، چون سرمشقی تعالی بخش آنها را فرا گرفتند و به خدمت هنر خود در آوردند. گفتنی است که بعضی از این اصول هفتگانه پیش تر به طور پراکنده در تذهیب قرآن ها و کتب دیگر به کار رفته بود؛چون تکوین و تکامل این اصول بر اثر گذشت زمان اتفاق افتاده بود و چیزی نبود که یکشبه در هنرهای ایران چهره نموده باشد؛ کار مهم احمد موسی و شاگردان او بهره گیری از این اصول در ساخت نگارگری با سبک و سیاقی سنجیده و پرورده بود.»1
البته که هنرمند به غیر از این اصول هفتگانه می بایست رنگ شناسی و اصول طراحی رعایت قواعد و توازن و تناسب در نگاره را می آموخت: اسلیمی از سده چهارم در هنرهای مختلفی مانند معماری، سفالگری، قالیبافی و... نمود پیدا کرد اما در قرن هفتم و هشتم به عنوان یک اصل در طراحی و تذهیب قرآن ها شد. اصل ختایی(خطایی) نیز نقشی بود که به دارای گل زیبای خشخاش و یا عناب و نیلوفر و عنار حیوانی مانند اژدها و درنا وغیره بود که این اصل نیز در سده هفتم و هشتم وارد تذهیب قرآن وکتابها شد. فرنگی ، با ساقه های  گل های پیچاپیچ یا گل های ریز یا شبیه به برگهای کنگری یا فرشته بالدار نیز وارد تذهیب و فلزکاری شد. نقش اژدها و سیمرغ و ابرها نیز تاثیراتی بود که در قرن چهارم هجری چینی ها بر هنر ایران گذاشته بودند. هنرمندان ایرانی اصل ابر را به بهترین نحو به کار گرفتند و علاوه بر استفاده از آن به عنوان ابر، به شکل هاله ی دور سر پیامبران نیز نشان دادند نقش نیلوفر نیزکه از ابتدا همراه ایرانیان بوده، اما در دوران اسلامی پس از استفاده چینی ها از این نقش، هنرمندان ایرانی نیز از آن به طرزی تجریدی استفاده کردند. محدودیت در بازنمایی شکل انسان و حیوان باعث شد که هنرمندان این اشکال را نیز انتزاعی نشان دهند و اسطوره های رایج مانند درخت سخنگو و درخت زندگی و درخت واقواق نیز موجب شد تا در دوران سلجوقی، "اصل واق" یکی از اصول هفتگانه باشد. بند رومی یا گره که در ابتدا در معماری وجود داشتند نیز در قرن هفتم و هشتم، با تکرار بی پایان اسلیمی شکل خود نیز وارد تذهیب شد و یکی از هفت اصل هنر تزئینی شد، این اصل یکی از مهمترین و ارجح ترین اصل ها بود.
مرکز اصلی نگارگری تبریز بود و سنت نگار گری در قرن نهم از تبریز به هرات انتقال پیدا کرد، با این حال تبریز مرکز نگارگری ایران باقی ماند و در زمان ترکمانان نیز درخشید، در اولین قسمت مکتب هرات کتاب آرایی و تصویر سازی تاثیر زیادی در مرقّع سازی داشت. از این دوران سه مرقع وجود دارد که یکی خطاطی است و  دو مرقّع دیگر که مرتبط با نگارگری است، الگویی اساسی برای آموزش دادن به هنرمندان بود، زیرا تمامی اصول هفت گانه را شامل می شد؛ پس از بر افتادن حکومت ایلخانیان، مکتب شیراز همچنان تحت تاثیر مکتب تبریز مانده بود.نقوش مکتب هرات توسط مکتب شیراز به جلای خاص خود رسید و تکامل خاصی به هفت اصل تزئینی داد.
در قسمت دوم مکتب هرات، نقاشان زیادی وارد میدان شدند و نقاشی با استقبال درباری روبه رو شد؛ "کمال الدین بهزاد" یکی از نامدار ترین نقاشان آن زمان بود. بعد ازآن در دوران صفوی، مذهب شیعه رواج پیدا کرد و بلافاصله مضامین خود را در هنر نشان داد، در دوران صفوی هنر نقاشی و تصویر گری از معتبر ترین هنرهای درباری بود و برای اولین بار نقاشی از خطاطی پیشی گرفت.

1- آژند، یعقوب، هفت اصل تزئینی هنر ایران، نشر پیکره، (1393) ،  ص(32و33)