تبیان، دستیار زندگی
مرور کارنامه بهرام رادان به بهانه اکران «بارکد» در جشنواره سی و چهارم فیلم فجر.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سایه شوم علی سنتوری

مرور کارنامه بهرام رادان به بهانه اکران «بارکد» در جشنواره سی و چهارم فیلم فجر.

بخش سینما و تلویزیون تبیان
بهرام رادان

كارنامه بهرام رادان 9 سال پس از «سنتوری» همچنان با این شاه نقش محك می خورد ؛ تلاش او برای رهایی تا كنون نافرجام مانده و همین باعث شده با تساهل و تسامح به پیشنهادها «بله» بگوید.
وقتی بازیگری تازه به چشم رنگی های سینما اضافه شد ، كمتر كسی حضور مستمر و موفق او را  پیش بینی می كرد. بهرام رادان اما حساب شده گام برداشت و حالا پس از 15 سال ثابت كرده به هر قیمتی دنبال ماندن نیست. چه او و بازی هایش را دوست داشته باشیم چه نه ، نمی توان منكر جایگاه او در سینما شد. آهسته و پیوسته قدم برداشته و سعی كرده خود را «بخوبی» مدیریت كند. این نگرش خیلی زود انتخاب های رادان را گلچین شده می كند و بزودی با كارگردان های خوش فكری چون بهروز افخمی ، مسعود كیمیایی و رخشان بنی اعتماد پیوند می زند.

علاوه بر این باید خوش شانسی را چاشنی كارنامه اش كرد كه باعث می شود تنها چهار سال پس از حضور در سینما سیمرغ فجر را در دستان خود ببیند و با فاصله كمی این موفقیت تكرار شود. رادان در ادامه هم فیلم های گیشه پسند بازی می كند تا ارتباطش با عامه مخاطب حفظ شود و هم به پیشنهادهای كارگردان ها معتبری چون محمد بزرگ نیا و واروژ كریم مسیحی پاسخ می دهد. كم شانسی اش پس از «سنتوری» آغاز می شود؛ جایی كه حساب كتاب ها به بار نمی نشیند و فیلم های «راه آبی و ابریشم» و «تردید» با داشتن دورنمایی موفق، بدترین فیلم كارگردان های شان لقب می گیرد.  این ناكامی او را به سمت انتخاب هایی سوق می دهد كه فقط یك هدف پشت آن است؛ حفظ ارتباط با مخاطبانی كه برای شان گیشه بر نام كارگردان ها ارجحیت دارد. از سال پیش می توان وسواس رادان در انتخاب هایش را بخوبی ردیابی كرد. بعد از «عصر یخبندان» بار دیگر در فیلم دیگرمصطفی كیایی «باركد» ایفای نقش كرده ، كیایی هم رگ مخاطبان را می داند و هم از فیلمسازان مورد علاقه منتقدان است.

نظر منتقدان

درباره بهترین بازی بهرام رادان اجماع كامل وجود دارد؛ «سنتوری» با 8 رای بهترین حضور سینمایی این بازیگر بزعم منتقدان انتخاب شده. شمایل علی در فیلم داریوش مهرجویی بقدری جذاب ،گیرا و قدرتمند است كه بر كل كارنامه رادان سایه انداخته. این نقش در دیگر نظرسنجی ها و از جمله نظرسنجی پیشین هفت صبح با فاصله در صدر ایستاده.«سنتوری» برای او سیمرغ فجر را هم به ارمغان آورد و از آن سو نیز از نظر مخاطبان بهترین نقش این بازیگر است؛بازی رادان در این فیلم توسط خیلی از مردم دیده شده. در جدول زیر «آواز قو» با دو رای به عنوان بدترین حضور سینمایی رادان انتخاب شده و مابقی هر كدام یك رای دارند. ناگفته پیدا است روی بازی های بد او اتفاق نظر وجود ندارد. بهرام رادان فقط از یك منتقد ستاره كامل برای كارنامه عمر حرفه ای اش گرفته و این یعنی راهی طولانی برای نفوذ تمام عیار در دل منتقدان سخت گیر دارد.

بهرام رادانبهترین بازیبدترین بازیستاره به كارنامه
جلیل اكبری صحتگاوخونیآواز قو**
وحید سعیدیسنتوریازدواج صورتی****
شاهین شجری كهنسنتوریزیاد دارد**
طهماسب صلح جوسنتوریپل چوبی**
احمد طالبی نژادسنتوریآتش بس 2***
جواد طوسیسنتوری/ بی پولیراه آبی ابریشم***
كیوان كثیریانسنتوریآواز قو***و نصفی
سعید مروتیسنتورییكی از ما دو نفر**
اسماعیل میهن دوستسنتوری---***

یادداشت منتقد

علی مسعودی نیا درباره بهرام رادان این طور می نویسد:

1. بهرام رادان در دوران رواج فیلم های ستاره محور مشهور به «ملودرام های دختر و پسری» به سینمای ایران معرفی شد. همه چیز برایش مهیا بود تا یک سوپراستار سینمای تجاری باشد و نان ظاهرش را بخورد. نمی شود گفت این کار را نکرد. رادان از آن دسته بازیگرانی بود که ابتدا به سینما راه یافتند و نقش گرفتند و بعد فرصت یافتند تا استعداد خود را پرورش دهند و به بازیگرانی جدی و تاثیرگذار بدل شوند. رادان البته در برهه نخست کارنامه خود چندان از سینمای بدنه دور نشد، حتی بازی در فیلم «گاوخونی» هم او را به سطح بالاتری سوق نداد. او در فیلم های این دوره بیشتر در قالب یک ضدقهرمان عاصی ظاهر می شد که به مناسبات معمول اجتماع تن درنمی داد؛ کاراکتری که با قدری بالا و پایین در فیلم هایی چون «آواز قو»، «ساقی»، «عطش»، «رز زرد» و «شمعی در باد» تکرار می شد.

2. با «سربازهای جمعه» رادان دوره دوم کارنامه اش را با حال و هوایی متفاوت آغاز کرد. او آمد تا بازیگر باشد، نه ستاره. به این ترتیب با چهره و فیزیک تخریب شده به نقش دشوار فیلم «گیلانه» تن داد و به شکلی نمادین خودش را کوبید و از نو ساخت. از آن فیلم تا فیلم «سنتوری» که با تمام ناکامی هایش در نمایش عمومی به شاه نقش کارنامه بهرام رادان تبدیل شد، البته دوباره افتی نسبی را در روند انتخاب های او شاهد هستیم. «سنتوری» نقطه اوج و پایانی دوره دوم بازیگری رادان بود: پروسه تخریب تکمیل شد و او علی سنتوری فرسوده معتاد در آستانه فروپاشی روانی را روی پرده جان بخشید.

3. رادان در ادامه تمایل خود به حضور در نقش های خوب و فیلم های جدی، این بار به شمایلی دیگر روی آورد: شخصیت های پیچیده با ظاهر و فیزیک نرمال. این دوره حضور او البته ناشی از حضور نسل جدیدی از کارگردانان در سینمای ایران بود که بافت مضمونی و فرمی متفاوتی را در سینمای شهری و اجتماعی خود تجربه می کردند. «کنعان» را با مانی حقیقی کارکرد، «بی پولی» را با نعمت الله، «پل چوبی» را با مهدی کرم پور و «عصر یخبندان» را با مصطفی کیایی که همگی آن ها از مهم ترین کارگردانان نسل نوین سینمای ایران هستند.

4. اگر تعداد فیلم های کارنامه بهرام رادان کمتر بود و انتخاب هایش غربال دقیق تر و درست تری داشت، شاید می شد حرف های بیشتری درباره اش زد. اما به هر حال رادان با جسارت و بی قراری مداوم خود توانست ضمن همراهی نامحسوس با سینمای تجاری، خودش را به عنوان بازیگری مناسب برای کارگردانان صاحب ایده و دانش سینمایی معرفی کند. رادان البته شوبیزنس را خوب می داند و هرچند گاف هایی می دهد و برای خودش حاشیه درست می کند، حالا در موقعیتی است که نه آن قدر محبوب است که عشاق سینه چاک متعصب داشته باشد و نه تعداد کسانی که از او متنفر باشند زیاد است. به همین دلیل است بهرام رادان بر خلاف برخی ستاره های دهه 70 هنوز از میدان به در نشده و مدام خودش را به روز می کند تا با جریان روز سینمای ایران هم نفس و همراه باشد و به اصطلاح دِمُده نشود.




منبع: هفت صبح