تبیان، دستیار زندگی
لهی ابر آمد و زار برسر سبزه گریست / بی باده گلرنگ نمی باید زیست این سبزه که امروز تماشاگه ماست / تا سبزه خاک ما تماشاگه کیست زنده‌یاد ناصرعبدالهی می‌گفت: من بچه‌ی جنوب و بندرعباس هستم و طبیعتا از سبك موسیقی موجود...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ناصرعبداللهی به‌روایت ناصرعبداللهی

ابر آمد و زار برسر سبزه گریست / بی باده گلرنگ نمی باید زیست

این سبزه که امروز تماشاگه ماست / تا سبزه خاک ما تماشاگه کیست

زنده‌یاد ناصرعبدالهی می‌گفت: من بچه‌ی جنوب و بندرعباس هستم و طبیعتا از سبك موسیقی موجود در این منطقه تاثیر پذیرفته‌ام. سبك موسیقی من (به اعتقاد خودم) پاپ معنوی نام دارد، سبكی كه مشتمل است بر تركیب موسیقی پاپ، موسیقی سنتی و موسیقی محلی بندرعباس.

به گزارش ایسنا، این خواننده موسیقی پاپ در گفت‌وگویی تفصیلی در اواخر سال 80، از نحوه ورودش به این عرصه و خاطرات‌اش سخن گفته بود.

وی در ابتدا به تولدش در بندرعباس اشاره كرده و گفته است: دهم دی ماه سال 1349، ساعت 10 صبح! درشهر بندرعباس متولد شدم؛ در یك خانواده‌ی ساده، معتقد و هنردوست. یك خواهر و چهار برادر دارم و فرزند سوم خانواده‌ام. پدرم همواره احیا كننده‌ی موسیقی در خانه‌ی ما بود و دركنار تشویق ما برای پرداختن به موسیقی، قرآن را نیز سفارش می‌كرد و آن را با صوتی خوش تلاوت می‌كرد.

درباره‌ی سالهای نوجوانی

تحصیلات خود را در بندرعباس گذرانده‌ام و از سالهای نوجوانی در صدا و سیما، در حوزه‌ی هنری سازمان تبلیغات اسلامی و امور تربیتی استان هرمزگان فعالیت‌های هنری خود را با اجرای برنامه‌های هنری و فرهنگی آغاز كردم.

باید بگویم كه در خانواده‌ای هنر دوست زاده شده‌ام و از همین رو تك تك افراد خانواده‌ام همواره در این زمینه حامی و مشوق من بوده‌اند.

خانواده‌ی من

سال 1367 با همسرم آشنا شده و ازدواج كردم، به نظر من، شاعر باید عاشق باشد. برای رسیدن به درونش باید به چشمه‌ی الهی معرفت متصل شود.

اول بار كه شعر گفتن را آموختم مربوط می‌شد به زمانی كه عاشق همسرم شدم. دیدن او حس عشق را در من تقویت كرد و مرا به شعر رساند. عشق من به همسرم كه با رسیدن به مرحله‌ی ازدواج وارد سطح تازه‌ای از آگاهی شد، طی سالهای 70 و 71 مرا به سوی عشق اصلی‌تر، رهنمون ساخت. عشق به خدا، از آنجا به بعد بود كه تم‌های معنوی وارد سرودهای من شد. من و همسرم اواخر 1375 از بندرعباس به تهران آمدیم. اوایل زندگی در تهران برای ما دشوار بود اما تدریجا به آن عادت كردیم. پسر بزرگم نوید 11 ساله، دخترم نازنین 9 ساله، و پسر دومم نامی 6 ساله هستند. (اطلاعات ذکر شده همگی مربوط به زمان مصاحبه یعنی حدود 5 سال پیش می باشد).

به گفته‌ی مادر گرامی‌ام

به گفته‌ی مادر گرامی‌ام، هنگامی كه نوزادی بیش نبودم، ایشان متوجه می‌شود كه من همیشه با نوای موسیقی آرام می‌شوم و بدان توجه خاصی نشان می‌دهم. از همان دوران نوزادی، به گفته‌ی مادرم، با شنیدن موسیقی نگاهم را به نقطه‌ای می‌دوختم و سراپا به آن گوش جان می‌سپردم.

نخستین استاد من

از هنگام كودكی تا زمان حاضر، ارتباطم با موسیقی به هیچ وجه قطع نشده است و می‌توانم بگویم كه نخستین استادم در این زمینه، برادر بزرگ آقای محمد طیب عبداللهی بوده است. او با ساز ملودیكا مسلط بود و آن را به خوبی می‌نواخت. هنگامی كه او سرگرم نواختن بود، ‌من با حرص و ولع عجیبی به انگشتانش خیره می‌شدم و با چشم و گوش فواصل موسیقیایی را درك می‌كردم و به خاطر می‌سپردم، از اینجا بود كه با یك ساز واقعی آشنا شدم، هر روز كه می‌گذشت، تشنگی‌ام بیشتر و عشق من به ساز و موسیقی افزون‌تر می‌شد.

اجازه نداشتم به این ساز دست بزنم

«ملودیكا»ی برادرم برایش بسیارعزیز بود. زیرا هدیه‌ای بود از سوی پدرم به او، تا بدین وسیله برادرم را به فعالیت درعرصه‌ی موسیقی بیشتر تشویق كرده باشد و الحق كه همین گونه هم شد. من كه تشنه‌ی موسیقی بودم، اجازه نداشتم كه به این ساز عزیز! دست بزنم، گرچه برادرم از سر مهر، گاه گاهی به من اجازه می‌داد كه از آن استفاده كنم.

بزرگتر كه شدم

پس از آن، به اتفاق یكی از دوستان عزیزم، آقای عظیم قادری نژاد به تمرین موسیقی پرداختم، آن هم با سازی تقریبا همانند ملودیكای برادرم، ولی بزرگتر و مجهزتر از اكوتوریسم، در مدرسه‌ی راهنمایی بودم كه به تشویق یكی از معلم‌هایم، عهده‌دار تشكیل گروه سرود مدرسه شدم. همزمان دوست عزیزم عبدالله سعیدی،‌ دستگاه ارگ خودش را در اختیار ما گذاشت و ما نیز با این دستگاه به مناسبت‌های گوناگون به اجرای برنامه می‌پرداختیم.

پاپ جنوب

در ادامه‌ی فعالیت‌های موسیقیایی‌ام در بندرعباس، با شادروان استاد رضا روضه خوان واستاد احمد توحدی كه در عرصه‌ی موسیقی پاپ جنوب جایگاه ویژه‌ای دارند، آشنا شده و همكاری‌های مشتركی با آنها انجام دادم. بدین ترتیب، فعالیتهای هنری من به گونه‌ای جدی‌تر ادامه یافت. من در محضر این استادان ارجمند به فراگیری موسیقی پرداختم و پس از فراگیری متدهای اولیه‌ نوشتن و خواندن نت و گام‌ها نزد شادروان استاد روضه خوان ریتم، را نیز نزد استاد توحدی آموختم.

در مرحله‌ای از فعالیت‌های موسیقیایی‌ام احساس كردم كه باید ملودی‌ها را برای خوانندگان گروه سرودمان زمزمه كنم و گاه گاهی با صدای بلندتر به صورت آواز بخوانم. همزمان با این مرحله، تحت تاثیر سبك موسیقی و اجرای گیتار شادروان ابراهیم منصفی قرار گرفتم كه شاعر، آهنگساز و خواننده‌ای كهنه‌كار در بندرعباس بود. آهنگ‌ها و ترانه‌های او غالبا محلی و بومی بودند و تاثیر فوق‌العاده و خاصی بر روی من باقی می‌گذاشتند. من ضمن علاقه‌مند شدن به گیتار، آهنگ‌های وی را تمرین می‌كردم و سعی داشتم از این استاد الگو بگیرم و سبك ایشان را دنبال كنم. با دقت در خوانندگی آن بزرگوار، متوجه ویژگی‌های ایشان می‌شدم و تلاش داشتم روی همین تكنیك‌ها كار كرده و حنجره‌ام را تقویت كنم.

چرا پاپ را انتخاب كردم؟

همانگونه كه می‌دانید سبك‌های گوناگونی در موسیقی وجود دارد و هر كسی هم به فراخور ویژگی‌های فردی و شخصیتی‌اش به یك یا چند گونه از این سبكها علاقه‌ی بیشتری پیدا می‌كند. من هم از این قاعده مستثنی نبوده‌ام و طبعم بیشتر پذیرای موسیقی پاپ بود.

پاپ ایرانی، یك حركت نوین

موسیقی پاپ ایرانی، حركت نوین و تازه‌ای است كه پویایی دارد و به جرات می‌توان اذعان كرد كه روند این حركت تا بدین جا خوب بوده و توانسته است جایگاه ویژه‌ای میان جوان‌ها ایجاد كند. این حركت در راستای مقابله با تهاجم فرهنگی موفق بوده است وامیدوارم كه سیر صعودی این هنر، خدای ناكرده به حركتی نزولی بدل نشود.

به گزارش ایسنا، زنده یاد ناصرعبداللهی در بخشی از این گفت‌وگو كه به نقل از «كتاب ستارگان موسیقی پاپ» در ادامه می‌آید معتقد است: برای پیشبرد موسیقی پاپ می‌بایست موارد زیرا را در دستور كار قرارداد:

1- نظارت دقیق و كارشناسانه‌ در مورد این سبك

2- تبلیغ گسترده برای شناساندن جایگاه واقعی این سبك به مردم

3- سرمایه‌گذاری یا اعطای وام به هنرمندان مستعد و كارآمدی كه توانایی مالی برای ارائه اثر خوب را ندارند.

نقطه ضعف موسیقی پاپ این است كه بستر مشخصی ندارد و از هم گسیخته است و نقطه‌ی قوت آن نزدیك بودن به سلیقه و خواسته‌های جوان ایرانی است كه بخش عمده‌ای از جمعیت ایران را تشكیل می‌دهد.

حس ششم دارم!

یك بار در دوران نوجوانی برای اینكه سر به سر مادرم بگذارم، به او گفتم چند نفر دارند دنبال نشانی منزل ما می‌گردند و قصد دارند به خانه‌ی ما بیایند بعد، همینطوری نشانی كامل این افراد خیالی را دادم و خودم از ترس فرار كردم و به منزل دایی‌ام رفتم، بعد از یك ساعت پدرم به دنبالم آمد وگفت: ‌تو چرا خانه نیامدی كه به مادرت كمك كنی؟ من از ترس دروغی كه به مادرم گفته بودم، ‌زدم زیر گریه. پدرم گفت: چرا می‌ترسی، بعدا فهمیدم كه دقیقا همان افراد با همان مشخصاتی كه من داده بودم به منزل ما آمده بودند. من این حس ششم را از همان موقع در وجود خودم شناسایی كردم.

اگر هنرمند نمی‌شدم

اگر هنرمند نمی‌شدم و به موسیقی رو نمی آوردم، قطعا الان یك نجار بودم زیرا بوی چوب حس غریبی به من می‌دهد.

دو آلبوم من

تاكنون دو آلبوم مستقل به بازار موسیقی عرضه كرده‌ام: "عشق است" و "دوستت دارم".( چنانچه ذکر شد این مصاحبه مربوط به حدود 5سال پیش است و مرحوم عبداللهی در این مدت چند اثر دیگر نیز خلق نموده بودند)

عشق است" زمستان 1378 به بازار عرضه شد. غزلیات این آلبوم كه حال و هوایی عرفانی دارد توسط محمدعلی بهمنی سروده شده و تنظیم آهنگ‌ها را دكتر چراغعلی، شادمهر عقیلی، بهنام ابطحی و محمد رضا عقیلی انجام داده‌اند. صدای دلنشین و گرم دوست عزیز و هنرمند بسیار توانای سینما، پرویز پرستویی،‌ما بین ترانه‌ها، ‌غنا بخش آلبوم است. آلبوم "دوستت دارم" نیز كار بعدی من بود. خواننده‌ی همه‌ی ترانه‌ها خودم هستم. تنظیم آهنگها را نیز دوست عزیزم ابطحی و همین طور خودم انجام داده‌ایم.

محبوب‌ترین آلبوم من

با نظرسنجی‌هایی كه تاكنون صورت گرفته، مشخص شده است كه محبوب‌ترین و پرمخاطب‌ترین آلبوم من "دوستت دارم" است و گمان می‌كنم كه دلیل این محبوبیت، متفاوت بودند آن با كارهای موجود است.

ناصریا

همه می‌گویند "ناصریا" كاری اسپانیولی است و از ملودی‌های جیپسی كینگ برگرفته شده است، در حالی كه واقعیت غیر این است و "ناصریا" به هیچ وجه تعلقات اسپانیایی ندارد. این كار ریتم عربی دارد، ریتمی كه بارها توسط عود،‌دهل،‌دف عربی نواخته شده و تاكنون هیچ گاه توسط گیتار نواخته نشده بود. اما من این كار را انجام دادم. ملودی ترانه‌ی "ناصریا" سال 1367 ساخته شد. آن سال من به كنكاشی در مورد ظلم رسیده بودم؛ ظلمی كه در دنیا وجود داشته و دارد و برای همدردی با مظلومان جهان این كار را ساختم. در متن شعر "ناصریا" می‌گویم اگر كسی به اسم ناصر بودن قصد یاری مظلومی را داشت باید سختی بسیاری را متحمل شود و مبارزات بسیاری با نفس خویش داشته باشد و در نهایت در سایه‌ی توجهات پروردگار پیروز خواهد شد.

پاپ چگونه به وجود آمد؟

به صورت خودرو و خود جوش، یعنی در سال‌های بعد از انقلاب در این دوران نه منابع تئوریكی در اختیار علاقه‌مندان قرار داشت، نه فرهنگی كه بشود براساس آن رشد كرد و به بلوغ رسید. پس خواننده‌های ما با رجوع به درونیاتشان، این موسیقی را كه ریشه در پاپ سالهای پیش از انقلاب دارد، متولد ساختند. در نتیجه اگر كسی شباهت صدای خود به یك خواننده قدیمی را تقویت كرده و از این طریق پا به عرصه‌ی موسیقی گذاشته، به سبب شرایط مورد بحث، نمی‌توان او را در این زمینه محكوم كرد و مقصر دانست،‌ زیرا چنین هنرمندی اقتضای طبیعت را رعایت كرده و بس.

مرا هم متهم كرده‌اند

من را هم به "شبیه خوانی" متهم كرده‌اند! می‌گفتند: لحظاتی از صدای تو شبیه فلان خواننده است، بعضی وقت‌ها نیز از فلان خواننده تقلید می‌كنی و مواقعی هم كارهایت شبیه كارهای نعیم افغانی است در مقابل این اتهامات شروع به تحقیق كردم و نهایتا به این موضوع پی بردم كه چرا برخی اینگونه درباره‌ی صدای من می‌اندیشند. من اساسا دنبال حرفهای تازه و كارهای نو هستم و از تقلید و شبیه خوانی خوشم نمی‌آید.

خوانندگان محبوب من

از میان خوانندگان موسیقی سنتی دوستدار كارهای استادمحمدرضا شجریان و علیرضا افتخاری هستم، ضمن اینكه برای من جاذبه‌ی موجود در صدای عبدالرسول كارگشا بیشتر از سایرین است. از میان خوانندگان موسیقی پاپ نیز صدای علیرضا عصار را بیش از همه دوست دارم. كار او، ملودی‌هایش و سبك خواندنش در كاست اول نو بود، اما از كاست دومش فقط یك قطعه را پسندیدم. ملودی های كاست اول محمد اصفهانی در عین دلنشین بودن، غم‌انگیز و محزون بود. در آلبوم "فاصله" كارهای قشنگ‌تری از ایشان شنیدم.

پیشگامان موسیقی پاپ

فضای كار موسیقی پاپ توسط عزیزانی همچون فرید شب‌خیز ، كوروش یغمایی و علی درخشان باز شد. البته در آغاز آنچه كه اجرا می‌شد موسیقی پاپ نبود، بلكه اجرای ردیف‌های آواز ایرانی بود، با سازهای مدرن، از آن هنگام، من مشغول مطالعه و بررسی روی سبك‌های موسیقی بودم و براساس مطالعات تئوریك واحساسات درونی‌ام، پروسه‌ای را در خصوص طرح‌های فرهنگی و موسیقیایی در ذهنم تدوین كردم كه امروز به مسیر حركت من در عرصه‌ی هنر تبدیل شده است.

اطباق اشعار ترانه‌هایم

اشعار ترانه‌هایم را براساس مطالعاتم انتخاب می‌كنم، در میان شعرای معاصر آثار محمدعلی بهمنی و پرویز اعتصامی را خوانده‌ام. در بین شعرای قدیمی نیز عاشق آثار حافظ و مولانا هستم. تا به امروز سطح معلوماتم ایجاب نمی‌كرد از اشعار این دو بزرگوار استفاده كنم. اما از امروز به بعد به طور قطع گریزهایی به دیوان شاعران عارفی كه بر تارك تاریخ ادبیات ایران قرار دارند، ‌خواهم زد.

ملودی‌های شرق من

ملودی‌های ترانه‌های من شرقی هستند مثل "یانی"‌و "پیترگابریل" و دیگر استادانی كه با این نوع ملودی‌ها در جهان مطرح شدند، دوست دارم با ملودی های مشرق زمین كار كرده و حرف‌هایم را بزنم.

تقاضاهای من

به‌عنوان یك بندرعباسی از اهالی این شهر می‌خواهم "جنوبی" زندگی كنند؛ با راستی و بدور از دوز و كلك، مردم جنوب از اصالت واقعی برخور دارند، اصالت‌هایی كه پرورش آنها می‌تواند ختم به راه معنویت شود.

از آنهایی كه از شنیدن صدایم لذت می‌برند و سبك مرا قبول دارند خواهش دارم: "دعا كنند همسرم در كنارم پایدار بماند" اگر او همفكر من نبود، اصلا پیشرفت نمی‌كردم منزل جایی است كه انسان در آن رشد می‌كند و همسر من صبورترین زنی است كه تا به امروز دیده‌ام،‌ پایداری و همراهی او باعث رشد ناصر عبداللهی شده است.

دعا كنند بتوانم در مسیر ارتقا و تقویت روحی باقی بمانم تا روز به روز بیشتر و بهتر خدمتگزار خلق باشم.

كاست‌های بعدی

طرح چهار كاست بعدی‌ام را به طور كامل در ذهن دارم. بعد از "دوستت دارم"‌"بوی شرجی" را وارد بازار خواهم كرد. "بوی شرجی" در بردارنده قطعاتی به سبك پاپ محلی و قطعاتی فارسی با تمی‌ شاد است. در این كاست، از سبكی به نام "جعله" استفاده می‌شود كه نوعی پاپ محلی است. ( این آلبوم هم اکنون در بازار موجود است).

جعله" یعنی سفال نوازی، زمانی كه موسی كمالی و احمد روان برای اولین بار در بندرعباس شروع به جعله نوازی كردند، نمی‌دانستند كه "سفال نوازی" یك هنر جهانی است و در بسیاری از مناطق دنیا متداول است.

پرویز پرستویی را من انتخاب نكردم

من پرویز پرستویی را برای دكلمه كردن اشعار در كاست دوستت دارم انتخاب نكردم، ایشان توسط موسسه‌ی فرهنگی دارینوش كه تاكنون كاست‌های مرا تهیه و منتشر كرده، انتخاب شدند. بعدا در حین كار،‌آشنایی بیشتری با پرویز پرستویی پیدا كردم و احترام من به ایشان چند برابر شد. زیرا او انسانی است كه بی‌نهایت متواضع و فروتن است و به رغم موقعیتی كه دارد هرگز خودش را نمی گیرد و در یك جمله "خیلی خاكی" است. من معتقدم صدای پرویز پرستویی به كاست "دوستت دارم" اعتبار خاصی بخشیده است.

ناصر عبداللهی همچنین معتقد بود: ساز وجودی مقدس بوده و اصولا موسیقی ریشه‌های معنوی فراوانی دارد. آنچه مسلم است، زایش موسیقی یك امر الهی بوده است و برای آرامش بشر و توجه دادن او به عمق وجود و عرفان، پدران سازهای امروزی در اعصا گذشته، ساكنین آفریقا و هند بوده‌اند، آن دسته از سازها و تم‌هایی كه روشن كننده‌ی نقاط شادی آور روح بشر هستند، از آفریقا و دسته‌ای كه نقاط معنوی روح انسان را جلا می‌بخشند از هند و مشرق زمین می آیند و در این بین، موسیقی اعراب و ایران نیز جایگاه ویژه‌ای دارند.

توصیه‌ به جوانها

جوانهای علاقه‌مند به كار در عرصه‌ی موسیقی پاپ، ابتدا باید مطمئن شوند كه آیا واقعا به این نوع موسیقی علاقه‌مند هستند و یا فقط برای رسیدن به شهرت و معروفیت قصد فعالیت در این سبك از موسیقی را دارند. اگر صرفا به مورد دوم (شهرت) علاقه‌مند هستند، بهتر است كه به دنبال این كار نیایند، چرا كه به بیراهه خواهند رفت. اما اگر واقعا به این نوع موسیقی علاقه دارند، ابتدا باید با پشتكار‌، عزمی قوی و شكیبایی بسیار گام به جلو بگذارند.

مراسم تشییع پیکر مرحوم ناصر عبداللهی

پیكر ناصر عبداللهی، امروز ، یکشنبه 3 دیماه ساعت 10 صبح از مقابل تالار وحدت تشییع و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) تهران به خاک سپرده میشود..

ناصرعبداللهی در سن 36 سالگی، از سوم آذر در پی از كارافتادن كلیه‌هایش، به‌ كما رفت و سرانجام روز چهارشنبه 29 آذر در بیمارستان شهید هاشمی‌نژاد - تهران - درگذشت.

روحش شاد و یادش گرامی.

منبع: ایسنا