تبیان، دستیار زندگی
پس از تلاوت کتاب خداوند، هیچ عبادتی که به زبان ادا شود از ذکر خداوند و تقاضای رفع حاجات از درگاه او به وسیله خواندن دعاهای مأثور افضل نیست.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کلید رفع حاجات شما!!

پس از تلاوت کتاب خداوند، هیچ عبادتی که به زبان ادا شود از ذکر خداوند و تقاضای رفع حاجات از درگاه او به وسیله خواندن دعاهای مأثور افضل نیست.

فرآوری: آمنه اسفندیاری - بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
حاجت

از جمله مباحثی که در آموزه های دینی، مورد توجه قرار گرفته و حفظ و مراقبت از آن، به همگان توصیه شده است، «ذکر» و یاد خدای متعال در تمام مراحل زندگی است، بدون این که به زمان، مکان و شرایط خاصی، محدود و منحصر شده باشد.
ذکر، دارای مراتب مختلفی است که از ذکر لفظی شروع و تا انقطاع کامل و رسیدن به قرب حق، ادامه پیدا می کند.
ما در این نوشتار به طرح مطالبی مختصر در مورد ذکر می پردازیم:

اهمیت ذكر به کمیت است یا به کیفیت؟

اگر كسی هزار مرتبه ذكر خاصی را -مثلاً «لا الله الاّ الله» - بگوید و بدون توجه و تفكر و حضور قلب باشد، آثار مطلوب از آن حاصل نخواهد شد؛ اما اگر همان ذكر را سعی كند، با حضور قلب و تفكر و دقت و اندیشه ادا نماید؛ چه بسا درهای رحمت الهی  برای او باز شود

جای تردید نیست كه تعداد گفتن اذکاری که در روایات مأثور آمده، نقش مهمی در ذكر و دعا و هر عمل عبادی دارد. حتی برخی از بزرگان گفته اند كه اندازه عددها در دعا و ذكر، شبیه خاصیت دندانه های كلید قفل را دارد و هر كلید، با دندانه های خاص و معینی می تواند قفلی را باز كند و اگر از دندانه های کامل برخوردار نباشد، قفل را باز نمی كند. دعا و ذكر نیز چنین است؛ هر دعا و ذكر به تعداد خاصی كه در آثار و منابع دینی و آموزه های مذهبی آمده باید خوانده شود، تا اثر كند و یا تأثیری داشته باشد و اگر از مقدار عدد معینی كمتر یا بیشتر خوانده شود، آن اثر مطلوب را نخواهد داشت. (حسن زاده آملی، رساله ذكر، ذاكر و مذكور، ص52)
بنابراین عدد نیز نقش مهمی در ذكر دارد، اما باید تلاش شود كه عدد و كمیت با كیفیت همراه شود و گرنه باز عدد خاص به تنهایی آثار مطلوب را در پی نخواهد داشت. در روایات آمده است: «طوبی لمن شغل قلبه بالفكر و لسانه بالذكر» (غررالحكم ص239، ح4) یعنی خوشا به حال كسی كه دلش را همراه با فكر و زبانش با ذكر مشغول كند.
هرگاه ذكر با فكر و كیفیت با كمیت همراه شد، آثار و بركات خاصی را در پی خواهد داشت. حضرت امام خمینی (ره) در مقام تبیین این حقیقت می گوید: قوت و كمال تذكر بسته به قوّت و كمال تفكر است و آن تفكر كه نتیجه اش تذكر تام معبود است، در میزان سایر اعمال نیاید و با آنها در فضیلت طرف مقایسه نشود، معلوم است غایب و ثمره مهم عبادات، بدست آوردن معارف و تذكر معبود است و این خاصیت از تفكر صحیح بهتر حاصل می شود، شاید یك ساعت تفكر درهایی از معارف به روی سالك بگشاید كه عبادت هفتاد سال نگشاید، گرچه ذكر حق و به یاد خدا بودن از صفات قلب است و اگر قلب متذكر شد، تمام فوایدی كه برای ذكر است از آن حاصل می شود، ولی بهتر است كه ذكر قلبی و تفكر، با ذكر لسانی همراه گردد. (چهل حدیث امام خمینی ره ص 292 با کمی تغییر)
پس از این مطلب نتیجه می شود كه كمیت و كیفیت ذکر، هر دو باید در كنار هم قرار گیرد تا مؤثر واقع شود و طبق آنچه تاکنون گفته شد، بخوبی مشخص می شود كه اگر كسی هزار مرتبه ذكر خاصی را -مثلاً «لا الله الاّ الله» - بگوید و بدون توجه و تفكر و حضور قلب باشد، آثار مطلوب از آن حاصل نخواهد شد؛ اما اگر همان ذكر را سعی كند، با حضور قلب و تفكر و دقت و اندیشه ادا نماید؛ چه بسا درهای رحمت الهی برای او باز شود. همچنین معلوم شد هر كدام از كمیت و كیفیت، در جای خود مطلوب است؛ ولی كمیت كه از هرگونه كیفیت بی نصیب باشد، نتیجه مطلوب را نخواهد داشت. (چهل حدیث امام خمینی ره ص292)
بنابر این در صورت تعارض میان كیفیت و كمیت، انسان باید كیفیت عمل را مورد توجه قرار دهد، یعنی كمتر دعا كند ولی با تفكر و حضور قلب.

مراتب داشتن ذكر

ذكر واقعى همان توجه قلبى به خداوند است و هم چنین ذكر لفظى نمى تواند به كلّى خالى از ذكر قلبى و توجه درونى باشد. اما این توجه همیشه و در همه افراد یكسان نیست؛ گاهى بسیار ضعیف و گاهى بسیار قوى است به گونه اى كه شخص مشغول ذكر كاملا به آنچه مى گوید توجه دارد و حضور خداوند را با تمام وجود درك مى كند. بنابراین ذكر قلبى داراى مراتب بى شمارى است و چنان نیست كه توجهات قلبى همیشه و در همه افراد یكسان باشد و تفاوتى بین آن ها ملاحظه نگردد. افراد ضعیف تنها به مراتب نازل ذكر نایل مى شوند و مراتب عالى آن، كه عبارت است از توجه تام و كامل به ذات و صفات و اسماى الهى، به جز براى اولیاى خاص و برگزیده خداوند میسر نمى گردد. در این میان، گاهى مرتبه نازل ذكر سبب و زمینه رسیدن به مرتبه عالى ترى از آن مى گردد و به واقع، ذكر هم وسیله مى شود و هم غایت و هدف. به این حقیقت در برخى از دعاها و مناجات ها اشاره شده است؛ مثلاً در مناجات شعبانیه مى خوانیم: إِلهى وَ أَلْهِمْنى وَلَهاً بِذِكْرِكَ إِلى ذِكْرِكَ؛ خدایا (با موفق داشتنم) به یاد خودت، به من اشتیاق و شیفتگى (بیشترى) نسبت به (مراتب عالى تر) یاد خودت عنایت فرما.

این كه برخى از مراتب ذكر وسیله رسیدن به مراتب عالى تر آن قرار داده شده، دلالت دارد بر این كه براى رسیدن به مراتب عالى ذكر ابتدا باید از مراتب ضعیف تر شروع كرد. ما ابتدا باید از ذكر لفظى شروع كنیم و به این بهانه كه در هنگام گفتن ذكر لفظى توجهمان به خداوند ضعیف است، آن را رها نكنیم. گاهى هنگامى كه دعا و ذكر ما بى رمق و بى روح است و از توجه كافى به مبدأ هستى برخوردار نیست، شیطان ما را وسوسه مى كند كه آن را رها كنیم؛ چرا كه ذكر و دعایى كه از توجه قلبىِ كافى به خداوند برخوردار نباشد، چون جسمى بى روح و مرده است و فایده اى ندارد! برخى از روشن فكران نیز كه دچار انحراف و لغزش شده اند سخنانى شبیه این را تكرار مى كنند؛ مثلاً در مورد نماز مى گویند: نمازهایى كه اغلب مردم مى خوانند، صرفاً لقلقه زبان و عارى از توجه به خداوند و توجه به محتواى نماز است و فایده اى ندارد و خواندن و نخواندنش یكسان است! این پندار ناشى از وسوسه شیطان است. آنان غافلند كه همین ذكر و نماز به ظاهر بى روح و خالى از توجهِ كافى، گرچه در برابر ذكر با توجه و نماز با حضور قلبِ كافى چیزى به شمار نمى آید، اما چون براى اظهار بندگى خدا انجام مى پذیرد، این قابلیت و استعداد را دارد كه روح ما را صفا و نورانیت ببخشد و سبب رسیدن به مراحل عالى تر توجه به خداوند گردد. پس نباید آن را بى ثمر و بدون فایده قلمداد كنیم و تحت تأثیر وسوسه هاى شیطانى آن را ترك كنیم.

در مورد نماز مى گویند: نمازهایى كه اغلب مردم مى خوانند، صرفاً لقلقه زبان و عارى از توجه به خداوند و توجه به محتواى نماز است و فایده اى ندارد و خواندن و نخواندنش یكسان است! این پندار ناشى از وسوسه شیطان است

هم چنین اگر به هنگام خواندن قرآن حال و توجه كافى نداریم، باید مراقب باشیم شیطان ما را وسوسه نكند كه خواندن قرآن بدون توجه به محتوا و معناى آن چه فایده اى دارد. چنان كه عده اى تحت تأثیر القائات شیطان، خواندن قرآن بدون توجه و درك معانى آن را خالى از فایده مى دانند. درست است كه این قرائت در مقابل قرائت اولیاى خدا قطره اى در برابر دریا به حساب مى آید، اما وقتى انسان با توجه ارتكازى به خداوند و جهت اظهار بندگى قرآن را با احترام بگشاید و آیات آن را بخواند و مرور كند، كارى پرفایده و پرثمر انجام داده است. البته گرچه ما باید به اذكار لفظى اهمیت بدهیم و آن ها را ترك نكنیم، اما نباید هم به آن ها اكتفا نماییم. باید با همتى عالى، سعى كنیم از مسیر اذكار لفظى به توجهات قلبى برسیم و توجه فزون ترى به اسما و صفات الهى پیدا كنیم.

در این جا ذكر این نكته نیز بایسته است كه ما غالباً، متناسب با حالمان، فقط به وسیله یك یا دو اسم از اسامى خداوند به ذات حق توجه پیدا مى كنیم. این در حالى است كه، براى مثال، در دعاى گران سنگ و پرمحتواى جوشن كبیر، با ذكر هزار اسم بارى تعالى، از مسیر آن ها به ذات حق توجه مى یابیم. مسلماً این توجه گسترده تر از توجهى است كه تنها از مسیر یك یا دو اسم از اسامى حضرت حق حاصل مى آید. از این رو مناسب است براى ارتباط با خداوند، به جاى تأكید بر یك یا چند مناجات خاص، از سایر ادعیه و مناجات هاى منقول از معصومان علیهم السلام نیز استفاده كنیم.

نتیجه:

حاصل سخن اینکه ذکر نیز مانند تمام امور مهم شرعی دارای تقسیمات، ضوابط و شرایط خاصی است که رعایت این امور برای بهره بردن صحیح لازم است.
معنای حقیقی ذکر و یاد خدا آن است که انسان در هر موقعیتی که هست در حال اطاعت و بندگی خداوند باشد و خدا را فراموش ننماید. تمام اعمال و آداب بندگی خداوند یاد خدا به معنای وسیع و حقیقی کلمه محسوب می شود و مهم هم این است که انسان در تمام زندگی خود اهل ایمان و بنده خدا باشد. ذکر زبانی هم در صورتی موثر است که به معنای وسیع کلمه انسان ذاکر خدا و بنده واقعی حق تعالی و مطیع او باشد.


منابع:
سایت اندیشه قم
چهل حدیث امام خمینی ره
ویکی فقه
سایت حوزه
سایت بیتوته

سایت آقای مصباح یزدی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.