تبیان، دستیار زندگی
لجاجت به معنای پافشاری در انجام کاری است که مخالف میل طرف مقابل باشد و نوعی مرض است که اگر کسی گرفتار آن شود، هیچ استدلال منطقی را نمی پذیرد و در نتیجه دچار انحطاط و عذاب می شود. مقصود اصلی از لجاجت و بهانه جویی این نیست که انسان برای کشف حقیقت پافشاری کن
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اگر لجباز هستید بخوانید!!

لجاجت به معنای پافشاری در انجام کاری است که مخالف میل طرف مقابل باشد و نوعی مرض است که اگر کسی گرفتار آن شود، هیچ استدلال منطقی را نمی پذیرد و در نتیجه دچار انحطاط و عذاب می شود. مقصود اصلی از لجاجت و بهانه جویی این نیست که انسان برای کشف حقیقت پافشاری کند، بلکه منظور این است که بعد از آشکار شدن حق باز هم بر سخن باطل و یا عمل نادرست خود پافشاری کند و به بهانه های مختلف از پذیرفتن حق سرباز بزند.

فرآوری: آمنه اسفندیاری -بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
لجاجت


لجاجت در لغت، به معنای پافشاری در انجام کاری است که، مخالف میل طرف مقابل باشد و در اصطلاح، به اصرار ورزیدن در کاری همراه با عناد که، از انجام آن نهی شده، گفته می شود.

لجاجت در قرآن

یکی از پلیدترین صفاتی که در قرآن از آن به صراحت یا به صورت مفهومی یاد شده و مورد سرزنش قرار گرفته، لجاجت و اصرار ورزیدن بر سخنان و عقاید باطل است که، منجر به تکذیب انبیاء، آیات الهی و حتّی به قتل انبیای الهی می گردد.
این صفت ناشی از عوامل خاصی بوده و آثار مخرب گوناگونی دارد؛ که به ذکر مهمترین آنها می پردازیم:

عوامل لجاجت

1 تقلید کورکورانه:
یکی از عواملی که برای لجاجت متصور است، تقلید بی چون و چرا از عقاید دیگران است؛ چرا که، گاهی با استناد به آن حکم عقل را سرکوب کرده و جلوی واضح ترین برهانها و معجزات ایستادگی می کنند، قرآن کریم به نکوهش اینگونه تقلید از سوی افراد پرداخته و آن را رد می کند:
«وَ إِذا قیلَ لَهمْ تَعالَوْا إِلى ما أَنْزَلَ اللَّه وَ إِلَى الرَّس و لِقالوا حَسْبنا ما وَجَدْنا عَلَیْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤ همْ لا یَعْلَمونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدونَ» (مائده/104)
«و هنگامى كه به آنها گفته شود: به سوى آنچه خدا نازل كرده، و به سوى پیامبر بیایید! مى گویند: "آنچه از پدران خود یافته ایم، ما را بس است!"  آیا اگر پدران آنها چیزى نمى دانستند، و هدایت نیافته بودند (باز از آنها پیروى مى كنند)؟
بر اساس این آیه، هنگامی که کفّار به سوی کتاب خدا و  رسول او دعوت می شدند، به دلیل تقلید بی قید و شرط از آداب نیاکان خود، در مقابل این دعوت ایستادگی کرده و از پذیرش آن خودداری می کردند. (طیب، سید عبد الحسین؛ أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 484 و 485)

2 تکبّر و إستکبار:
عامل دیگری که قرآن برای لجاجت متذکر شده، استکبار است. مستكبر به كسى گفته می شود که بخواهد با ترك پذیرفتن حق، خود را بزرگ جلوه داده و خود را بزرگتر از آن بداند كه حق را بپذیرد. این حسِ خود برتربینی، به شخص اجازه نمی دهد که به سخنی غیر از سخن خود گوش کند و به همین جهت بدون هیچ دلیل و حجتى از انقیاد در برابر حق سر برمى تابد. (ترجمه المیزان، ج 12، ص 333 و 334)
«فَالَّذِینَ لا یؤْمِنونَ بِالْآخِرَةِ قلوبهمْ منْكِرَةٌ وَ همْ مسْتَكْبِرونَ» (نحل /22)
«امّا كسانى كه به آخرت ایمان نمى آورند، دلهایشان (حق را) انكار مى كند و مستكبرند»

لجاجت در لغت، به معنای پافشاری در انجام کاری است که، مخالف میل طرف مقابل باشد و در اصطلاح، به اصرار ورزیدن در کاری همراه با عناد که، از انجام آن نهی شده، گفته می شود.

آثار لجاجت

1 محرومیت از درک آیات الهی:
یکی از آثار لجاجت اینست که افراد لجوج از درک حقایق آیات الهی محرومند:
«وَ هوَ الَّذِی أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ كلِّ شَیْ ءٍ فَأَخْرَجْنا مِنْه خَضِراً نخْرِج مِنْه حَبًّا متَراكِباً و... إِنَّ فِی ذلِكمْ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یؤْمِنون » (أنعام /99)
«اوست خدایى كه از آسمان باران فرستاد و بدان باران هر گونه نباتى را رویانیدیم، و از آن نبات ساقه اى سبز و از آن دانه هایى بر یكدیگر چیده ... كه در آن، نشانه هایى (از عظمت خدا) براى افراد با ایمان است»
در این آیه تدبیر نظام روئیدنى ها، آیتی مخصوص به مردم با ایمان شمرده شده، و تناسب این اختصاص روشن است؛ چون، این نوع تدبر و تفکر، احتیاج به تحصیل علم خاصی ندارد؛ بلکه، هر فهم عادى نیز، اگر دلش به نور ایمان منور شده و پلیدی عناد و لجاجت آن را آلوده نکرده باشد، مى تواند با آن فهم عوامیش، در آن نظر كرده و پى به صانع آن ببرد. (ترجمه المیزان، ج 7، ص 401)

2 انکار آیات الهی:
اثر دیگر لجاجت، انکار کردن آیات الهی است، چرا که این صفت باعث مى شود كه علاوه بر محروم شدن از درک آیات الهی، دائما حالت انكار به خود گرفته و با بهانه جویی های گوناگون، از پذیرش حق سربتابند و گرنه آیات الهی براى آنها كه حقجو و متواضع در مقابل حقیقتند، آشكار است؛ این در حالی است که اهل ایمان به محض روبه رو شدن با آیات خداوند، به آیت بودن آن پی برده و آن را وسیله ی اتصال به محبوب خود قرار می دهند. (تفسیر نمونه، ج 11، ص 192)
«.. فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنوا فَیَعْلَمونَ أَنَّه الْحَقّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذِینَ كَفَروا فَیَقولونَ ماذا أَرادَ اللَّه بِهذا مَثَلا ...» (بقره/26)
...آنان كه ایمان آورده اند، مى دانند كه آن، حقیقتى است از طرف پروردگارشان و اما آنها كه راه كفر را پیموده اند، (این موضوع را بهانه كرده) مى گویند: «منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟!..
«فَالَّذِینَ لایؤْمِنونَ بِالْآخِرَةِ قلوبهمْ منْكِرَةٌ ... » (نحل /22)
«امّاكسانى كه به آخرت ایمان نمى آورند،دلهایشان(حق را)انكار مى كند.»

3 غرق در گناهان:
یکی از پیامدهای لجاجت فرو رفتن در گناهان بوده؛ که، علت اصلی آن همان حق گریزی است؛ که، انسان لجوج را غرق در گناه کرده و در باتلاق انبوهی از گناهان فرو می برد:
«وَ إِذا قِیلَ لَه اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْه الْعِزَّة بِالْإِثْمِ ...» (بقره/206)
«و هنگامى كه به آنها گفته شود: «از خدا بترسید!» (لجاجت آنان بیشتر مى شود)، وآنها را به گناه مى كشاند ...»
   در حقیقت این آیه به یكى از صفات زشت منافقان اشاره کرده؛ كه، آنها بر اثر تعصب و لجاجت در برابر هیچ حقیقتى، تسلیم نمى شوند و همین لجاجت، آنها را به بدترین گناهان مى كشاند. (تفسیر نمونه، ج 2، ص 75)

لجاجت در روایات:

پیرامون مذمّت لجاجت و اصرارهای نابجا، روایات بسیاری نیز وجود دارد که در ذیل به برخی از آنها اشاره می کنیم:
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) به حضرت علی (علیه السلام) فرمود: «ای على! از لجاجت بگریز که آغازش نادانى و پایانش ندامت است».(1)
امام علی (علیه السلام) نیز در موارد بسیاری لجاجت را مورد نکوهش قرار دادند:
«لجبازى، بلایى است که آدمى را ناگزیر به کشیدن بار گناهان سازد».(2)
«لجوج، رأیى [درست ] ندارد».(3)
«ستیز، تدبیر را باطل کند».(4)
«اصرار، خصلت هالکان و تبهکاران است ».(5)
«لجاجت، تدبیر را تباه می سازد».(6)
«دست آورد لجاجت، تباهى است».(7)
امام سجاد (علیه السلام) فرمود: «لجاجت، همواره همراه با جهالت است».(8)
در روایتی می خوانیم: حضرت موسی (علیه السلام) زمانی که از حضرت خضر (علیه السلام) جدا می شد، از او خواست تا نصیحتش کند. خضر به او گفت: «از لجاجت بپرهیز».(9)
در همین راستا باید گفت؛ پایداری و استواری در مسیر حق را نمی توان لجاجت دانست، اما اصرار و پافشاری در فهماندن مطلبی صحیح به دیگران گاه ممکن است دارای رگه هایی از هوای نفس شود که در روایات از آن تعبیر «مراء» شده و مورد نکوهش قرار گرفته است: «وَ تَرَکَ الْمِرَاءَ وَ إِنْ کَانَ محِقّاً».(10)

پی نوشتها:
(1) ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول (ص)، محقق، غفاری، علی اکبر، ص 14
(2) کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 394
(3) لیثی واسطی، علی، عیون الحکم و المواعظ، محقق، حسنی بیرجندی، حسین، ص 41
(4) شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 501
(5) تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، محقق، مصحح، رجائی، سید مهدی، ص 51
(6) همان، ص 58.
(7) همان، ص 326.
(8) حلوانی، حسین بن محمد، نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، ص 91
(9) شیخ صدوق، الامالی، ص 323
(10) کافی، ج 2، ص 300.


منابع:
سایت اسلام کوئیست
پژوهشکده باقرالعلوم

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.