تبیان، دستیار زندگی
دادسرای اجرای احکام، قصه های تلخی دارد؛ آدمهایی که زندگیشان در لحظه ای عوض شده؛ آنهایی که تا یک ساعت قبل از «اتفاق» هنوز مردم عادی تلقی می شدند و بعد در لحظه ای نام مجرم و قاتل به خود میگیرند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پولدار شدن با دریافت دیه های میلیادری!

دادسرای اجرای احکام، قصه های تلخی دارد؛ آدمهایی که زندگیشان در لحظه ای عوض شده؛ آنهایی که تا یک ساعت قبل از «اتفاق» هنوز مردم عادی تلقی می شدند و بعد در لحظه ای نام مجرم و قاتل به خود می گیرند.

فرآوری: پاک نهاد -بخش اجتماعی تبیان
دیه و قصاص

قاتلانی که با لباس زندان و دست و پای زنجیر شده، در دادسرا منتظر ایستاده اند تا ببینند ادامه زندگیشان چگونه خواهد شد. آیا میتوانند باز هم به امید سالهای بعدشان خیالپردازی کنند یا زندگیشان در صبح یک روز چهارشنبه به پایان خواهد رسید. اما این داستان روی دیگری هم دارد. روی دیگر ماجرا خانواده ای است که عزیزش به دلیل یک لجبازی کودکانه یا یک سوء تفاهم از بین رفته است. در لحظه ای دو زندگی از هم پاشیده و خانواده ای اولیای دم می شوند و خانواده مقابل از فردای روز واقعه، ملتمس و غمگین برای رضایت گرفتن به هر دری می زنند. خانواده مقتول که قلبشان جریحه دار شده، حالا با بحران دیگری مواجه می شوند که اگر به درستی مدیریت نشود، میتواند متهم را به چوبه دار بسپارد. این بحران، همان فرشته سازی از قاتل است و محکوم کردن مقتولی که شرایط دفاع از خودش را ندارد و شاید اگر زنده بود حرف های زیادی برای گفتن داشت.


آنان که می بخشند

دادرسی در پرونده های قتل را نیز به این علت در نظر گرفته اند که قصاص قانونی، جای انتقام کور و دور از عدالت را بگیرد. با این حال گاهی جای قاتل و مقتول عوض می شود و عده ای با این فرض که مقتول مستحق بخشش است، گمان می برند اگر خانواده ای در نقطه ای از کشور بنابر دلایل و اعتقاداتی که دارد، قاتلی را بخشید، همه اولیای دم موظف به تکرار این تصمیم اند

باید محکوم به قصاص بود تا فهمید ارزش هر لحظه زندگی چقدر است. باید هر لحظه با مرگ همخانه شد و سایه اش را روی اندام ها حس کرد تا دانست فردی که محکوم به اعدام است تا چه اندازه وحشت دارد. باید در یک قدمی مرگ بود تا درک کرد کلمه بخشش چه واژه دلچسبی است. باید جای یک قاتل محکوم به قصاص بود تا حس کرد بخشش و مهربانی ولی دم تا چه اندازه شیرین است.تا به حال محکومان زیادی طعم این شیرینی را چشیده اند، تا به حال اولیای دم زیادی بزرگوارانه از خون عزیز خویش گذشته اند اینها معلمان بخشش و مهربانی اند ؛ کسانی که پیرو این آموزه دینی اند که قصاص حق ولی دم، اما بخشش بهتر از انتقام است.


آنان که نمی بخشند
باید عزیزی را از دست داد تا فهمید قاتل چقدر می تواند نفرت انگیز باشد، باید ولی دم یک مقتول بود تا دانست خاطره دیدار با جسد غرق خون عزیز از دست رفته تا چه اندازه دلخراش است، باید عضوی از خانواده ای بود که جز مرور عکس های یادگاری عزیز دلبندش دستش به جایی نمی رسد، باید هر روز رو در روی خانواده ای بود که زندگی عزیزش را از اولیای دم گدایی می کند و نمی داند ولی دم، دلش بابت از دست دادن عزیزش خون است.اولیای دم را کسی جز اولیای دم درک نمی کند. قصاص، حقی است که خدا به خانواده مقتول داده و آنها اگر بر اجرای حکم خدا پافشاری می کنند، فقط حقشان را می خواهند.
قصاص را راهی می دانند برای جلوگیری از تکرار و شیوع قتل که خشن ترین جرائم است. مراحل دادرسی در پرونده های قتل را نیز به این علت در نظر گرفته اند که قصاص قانونی، جای انتقام کور و دور از عدالت را بگیرد. با این حال گاهی جای قاتل و مقتول عوض می شود و عده ای با این فرض که مقتول مستحق بخشش است، گمان می برند اگر خانواده ای در نقطه ای از کشور بنابر دلایل و اعتقاداتی که دارد، قاتلی را بخشید، همه اولیای دم موظف به تکرار این تصمیم اند.همین است که بر خانواده های اولیای دم فشار زیادی وارد می شود و حتی بسیاری از آنها از حضور در انظار عمومی طفره می روند تا از سنگینی قضاوت اینچنینی دور باشند.


دیه برای قتل غیرعمد و شبه عمد در نظر گرفته شده

مطابق قانون مجازات اسلامی مبلغ دیه برای قتل ١٦٥ میلیون تومان است. در اجرای ماده ۵۴۹ قانون مجازات اسلامی، مصوب ۱۳۹۲ و با توجه به بررسی های به عمل آمده قیمت دیه کامل در ماه های غیرحرام از ابتدای سال ۱۳۹۴، مبلغ یک میلیارد و ٦٥٠ میلیون ریال تعیین می شود. طبق قانون دیه در ماه های حرام «محرم، رجب، ذی القعده و ذی الحجه» یا در محدوده حرم مکه، به میزان یک سوم افزایش می یابد، بنابراین دیه در ماه های حرام برای سال ۹۴ معادل ۲۲۰ میلیون تومان تعیین شده است؛ مبلغی که قوه قضائیه برای قتل شبه عمد و غیرعمد در نظر گرفته تا اولیای دم در قبال دریافت آن از قصاص صرفنظر کنند.

اما ماجرایی که در چند سال اخیر اتفاق افتاده، این است که برخی از خانواده ها در پرونده هایی که دارند مبلغی بیش از این دیه تعیین شده طلب میکنند؛ مبالغی بسیار بالاتر که از توان بخش عمده ای از مردم خارج است. مبالغی که هیچ حد و مرزی ندارد و گاهی خانواده ها برای تهیه آن مجبور میشوند تمامی زندگی خود را به حراج بگذارند؛ اتفاقی که بعد از تهیه این دیه می افتد چندان دور از ذهن نیست. متهم پس از پرداخت این دیه از زندان خارج میشود، اما خود و خانواده اش آهی در بساط ندارند. حالا متهمی که کوله باری از رنج را بر دوش می کشد، باید شماتت خانواده را نیز تحمل کند؛ خانواده ای که در هر لحظه او را برای ویرانی زندگیشان متهم میکند. اگر سری به دادسرای جنایی بزنید حتما با این مبالغ روبه رو خواهید شد.
مبالغی که از ٣٠٠ میلیون تومان شروع می شود و تا یک میلیارد تومان نیز ادامه پیدا میکند. و اینجا دیگر زندگی با ریال محاسبه میشود و بخشش رنگ روشن خود را از دست میدهد. همه انگار در پای معامله ای بزرگ ایستاده اند و کسی نه به خون ریخته شده می اندیشد و نه به تأدیب متهم. در این کارزار ریال است که نقش اساسی را بازی میکند.


بخشش رنگ می بازد

ماجرایی که در چند سال اخیر اتفاق افتاده، این است که برخی از خانواده ها در پرونده هایی که دارند مبلغی بیش از این دیه تعیین شده طلب میکنند؛ مبالغی بسیار بالاتر که از توان بخش عمدهای از مردم خارج است. مبالغی که هیچ حد و مرزی ندارد

فرخنده احتسابیان، فعال اجتماعی است و سالهاست که روی گرفتن بخشش از اولیای دم کار میکند. او با بیان اینکه هرگز وارد پرونده هایی با دیه های سنگین نمیشود میگوید: «دو، سه سالی میشود که دیه های نجومی باب شده است و وقتی مردم برای کمک کردن به همنوع خود به این مبالغ توجه نشان میدهند، طبعا خانواده های داغ دیده تصمیم میگیرند از این مبالغ برای صرف نظر از قصاص استفاده کنند. حالا میبینیم برای محیطبان دنا دیه یک میلیاردی تعیین شده یا برای قتل شبه عمدی که قایقران شیلات مرتکب شده، خانواده مقتول یک ونیم میلیارد پول طلب کرده اند. ما هرگز وارد این پرونده ها نمی شویم و به دوستانی که این پرونده ها را در فضای مجازی منتشر می کنند نیز اعتراض می کنیم؛ چرا که با انتشار این اخبار عملا ما مهر صحت بر گرفتن این مبالغ می گذاریم. اسم این کار دیگر بخشش نیست و یک بیزینس بین خانواده قاتل و مقتول شکل میگیرد.»
احتسابیان با اشاره به اینکه اولیای دم به دنبال راهی برای تأدیب متهم هستند، میگوید: «اگر خانواده مقتول بدانند متهم حتی در ازای بخشش نیز مدتی طولانی را در زندان سپری میکنند، میتوانند با منطق بیشتری تصمیم بگیرند. آنها میگویند ما چطور ببینیم که مثلا بچه ما از بین رفته، اما قاتل بعد از پنج، شش سال از زندان بیرون می آید و ازدواج می کند و زندگی عادی را از سر می گیرد. خانواده مقتول این زاویه از زندگی متهم را می بینند و نمی توانند قبول کنند کسی که نام قاتل را با خود یدک میکشد، هرگز زندگی عادی نخواهد داشت.»
در سالهای اخیر شاهد باب شدن دیه های بالا در پرونده های قتل بوده ایم. درحالیکه متهمان بسیاری به دلیل ناتوانی در پرداخت این مبالغ پای چوبه دار رفته اند. از طرف دیگر به نظر میرسد وقتی قانون به حریم شخصی افراد پا میگذارد و حتی برای مهریه نیز سقفی مشخص میکند، شاید بد نباشد برای این ماجرا نیز تصمیمی گرفته شود. اتفاقی که در حال افتادن است، نتیجه ای جز کمرنگ کردن موضوع بخشش ندارد. بخششی که میتوانست روشنایی امید را در جامعه زنده کند. مادری در پای چوبه دار طناب از گردن قاتل باز می کرد و بدل به اسوه بخشش می شد، اما حالا شاید دیگر نتوان به صرفنظرکردن از قصاص یک فرد در قبال یک میلیارد تومان با نقاب بخشش نگاه کرد.


منابع : خبرآنلاین / جام جم