تبیان، دستیار زندگی
وقتی برخی مسئولان، برنامه ریزی جدی و دقیقی در حوزه فرهنگی ندارند، نمی توان انتظار داشت كه اتفاق خوبی هم بیفتد و بتوان به آینده نگری و ارائه برنامه های بلندمدت امیدوار بود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اوج تغییرات در ساخت عروسک های ایرانی!

وقتی برخی مسئولان، برنامه‌ریزی جدی و دقیقی در حوزه فرهنگی ندارند، نمی‌توان انتظار داشت كه اتفاق خوبی هم بیفتد و بتوان به آینده‌نگری و ارائه برنامه‌های بلندمدت امیدوار بود.

بخش اجتماعی تبیان
عروسک ایرانی


وقتی برخی مسئولان، برنامه‌ریزی جدی و دقیقی در حوزه فرهنگی ندارند، نمی‌توان انتظار داشت كه اتفاق خوبی هم بیفتد و بتوان به آینده‌نگری و ارائه برنامه‌های بلندمدت امیدوار بود.
مثال بارزش را می‌توان در عروسك‌های «دارا و سارا» یافت كه سال‌هاست قرار است برای كودكان ایرانی به بازار بیاید و آنها را از صرافت داشتن باربی‌ها بیندازد. نزدیك به دو دهه از روزی كه ایده این طرح مطرح شد، می‌گذرد، اما هنوز اندر خم یك كوچه‌ایم.
همزمان با نخستین جشنواره ملی اسباب‌بازی که دو هفته پیش در تهران آغاز به کار کرد از سومین نسل دارا و سارا رونمایی شد.
اما همانطور كه انتظار می‌رفت، اتفاق مهمی رخ نداده بود. اوج تغییرات در ساخت عروسک‌های جدید، حرکت مفاصل آرنج و زانو بود، اما شکل ظاهری‌شان، تغییر چندانی نکرده و همان دارا و سارایی بودند که بچه‌ها کمتر می‌پسندیدند!
برای این گزارش، به دنبال عكس نسل سومی‌های دارا و سارا بودیم. توی صفحات اینترنتی و پس از جست‌وجو، وب‌سایت كانون پرورش فكری را پیدا كردیم. جالب آنكه در این سایت اساسا عبارتی مثل «دارا و سارا» یافت نمی‌شود!
سایت بعدی پایگاه خبری كودك و نوجوان بود كه در بخش عروسك آن جدیدترین خبر مربوط به دو سال قبل بود. اتفاق جالب‌تر آنكه در خبر مربوط به سال ۸۹ همین بخش، از طرح امانت‌دهی عروسک‌های ملی دارا و سارا در مراکز کانون سخن گفته بودند.
اتفاقی كه عمق فاجعه را بیشتر از گذشته نشان می‌دهد. امانت دادن عروسك به كودكانی كه دل كندن از اسباب‌بازی برایشان اگر غیرممكن نباشد، سخت است.

عروسک‌سازی یک کار تجاری است ما باید در کنار ساخت عروسک، یک کار فرهنگی انجام دهیم و با نوع پوشش عروسک‌ها و نوشتن رمان و قصه و حتی ساخت فیلم و پویانمایی بر‌اساس عروسک‌های دارا و سارا، سبک زندگی خود را ترویج کنیم.


همه اینها نشان می‌دهد كه استراتژی مشخصی برای پرورش كودكان این سرزمین وجود ندارد.
با مرور گذشته‌های دورتر پی می‌بریم كه ایده ساخت عروسک‌های ملی «دارا و سارا»، سال ۱۳۷۵شکل گرفت. پس از پنج سال این دو عروسک، با لباس‌های محلی که نشان از اقوام مختلف ایرانی داشت ساخته شد تا کودکان ایرانی را با فرهنگ ایرانی آشنا کند.
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، علاوه‌ بر عروسک‌های دارا و سارا، وسایل جنبی چون نوشت‌افزار و تقویم و پوسترهای مرتبطی را هم تولید و روانه بازار کرد اما این تلاش به فراگیری حضور این دو عروسک نوپا در بازار اسباب‌بازی ایران منجر نشد.
پیش از این محسن چینی‌فروشان، مدیرعامل پیشین کانون پرورش فکری گفته بود: به دلیل کیفیت نامرغوب عروسک‌های ایرانی، ساخت این عروسک‌ها به چین واگذار شده است. البته چین تنها مجری طرح تولید است و هیچ نظارتی بر طراحی و ساخت این عروسک‌ها نداشته‌است.
نسل اول و دوم عروسک‌های دارا و سارا، بیشتر جنبه تزئینی داشتند و بچه‌ها به راحتی نمی‌توانستند با آنها بازی کنند. لباس‌های فاخر به تن داشتند و چشم و دست‌ها و پاهاشان، فاقد هرگونه حرکت مفصلی بود. از سوی دیگر سنگین بودند و کودکان باید انرژی بسیاری را صرف بالا و پایین بردن عروسک و بازی با آن می‌کردند. طبیعی است که این عروسک‌ها نتوانستند مورد توجه بچه‌ها قرار بگیرند.

ما عروسک‌ساز نیستیم
پیش از این، علیرضا حاجیان‌زاده ‌با اشاره به اینكه ما عروسک‌ساز نیستیم و تنها کار تجاری انجام نمی‌دهیم گفته بود: عروسک‌سازی یک کار تجاری است ما باید در کنار ساخت عروسک، یک کار فرهنگی انجام دهیم و با نوع پوشش عروسک‌ها و نوشتن رمان و قصه و حتی ساخت فیلم و پویانمایی بر‌اساس عروسک‌های دارا و سارا، سبک زندگی خود را ترویج کنیم.
مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در عین حال خبر داده بود: قرار است خانواده «دارا و سارا» شکل بگیرد و ما بچه‌های خود را در قالب بازی رایانه‌ای و قصه و فیلم که براساس این دو شخصیت عروسکی نوشته و ساخته شده‌اند با سبک زندگی ایرانی - اسلامی آشنا کنیم.
ما نمی‌خواهیم عروسک‌های دارا و سارا را با «باربی» مقایسه کنیم چراکه این قیاس، محلی از اعراب ندارد و بی‌معناست. پیشینه ساخت عروسک‌های باربی به سال ۱۹۵۹ بر می‌گردد و بیش از ۶۵ سال از این زمان می‌گذرد در حالی‌که دارا و سارا، امسال ۱۴ ساله شده‌اند.
اما این همه ماجرا نیست. طراح و تولیدکننده عروسک باربی شناخت درست و دقیقی از سلیقه مخاطب خود داشته و عقبه فرهنگی جامعه خود را به خوبی می‌شناخته اما عروسک‌های دارا و سارا چقدر ایرانی‌اند و چقدر از فرهنگ چین به عنوان کشور تولیدکننده بهره برده‌اند.

اعلام شده است نسل سوم دارا و سارا دارای حرکت مفصلی هستند! مدیران کانون پرورش فکری، چنان با آب و تاب از این امکان سخن می‌گویند که گویی نسل تازه عروسک‌های انسان‌نما را ندیده یا درباره آن نشنیده‌اند وگرنه تا این اندازه ذوق‌زده نمی‌شدند!


جای خالی پیوست فرهنگی
یکی دیگر از مواردی که باید به آن توجه شود، همان چیزی است که مدیران ارشد فرهنگی و صاحب‌نظران بارها از آن به‌عنوان پیوست فرهنگی یاد کرده‌اند. امروز چند درصد از کودکان، دارا و سارا را می‌شناسند؟ چه تعداد فیلم و پویانمایی و بازی اینترنتی بر اساس این دو عروسک ساخته شده است؟ چگونه دارا و سارا می‌خواهند فرهنگ و سبک زندگی ایرانی - اسلامی را معرفی و ترویج کنند؟ آیا ساخت دو عروسک و پوشاندن لباس محلی بر تن آنها به معنی فرهنگ‌سازی است؟
در قبال جای خالی پاسخ به این سوالات اما اعلام شده است نسل سوم دارا و سارا دارای حرکت مفصلی هستند! مدیران کانون پرورش فکری، چنان با آب و تاب از این امکان سخن می‌گویند که گویی نسل تازه عروسک‌های انسان‌نما را ندیده یا درباره آن نشنیده‌اند وگرنه تا این اندازه ذوق‌زده نمی‌شدند!
ویژگی‌های صنعتی و فیزیکی یک عروسک آیا می‌تواند خلا هویت فرهنگی آن را پر کند؟
قصه‌های فراوان عروسک‌های پارچه‌ای
اما در کنار نسل سوم دارا و سارا، عروسک‌های پارچه‌ای زیبایی هستند که هرکدام، قصه‌های فراوانی را در دل خود جا داده‌اند. بعضی‌شان از عشقی گمشده می‌گویند و بعضی دیگر یادآور آیین‌های سنتی این سرزمین هستند.
عروسک‌هایی که شیوه و روش ساختنشان، نسل به نسل به ما رسیده؛ عروسک‌هایی که زیبا هستند و می‌توانند سفیران فرهنگی ما باشند. علاوه‌بر آن می‌توانند برای زنان و مردان روستایی ما درآمدزایی کنند. بهتر نیست کانون پرورش فکری به جای ساخت عروسک‌های صنعتی به عروسک‌های پارچه‌ای و تولیدکنندگان آن توجه نشان دهد؟
نکته قابل توجه اینكه عروسک‌های بومی، سازگاری با محیط‌زیست است و اینکه هر یک نشانه‌های فرهنگ غنی منطقه را با خود همراه دارند.
وقتی امکان تولید عروسک صنعتی در کشور ما وجود ندارد بهتر نیست به جای اینكه ساخت عروسک‌‌های صنعتی دارا و سارا را به چینی‌ها سفارش دهیم و تنها بر تنشان لباس محلی بپوشانیم، از آنچه با فرهنگ ما درآمیخته حمایت کنیم و عروسک‌هایی را دریابیم که از آذربایجان و کردستان و یزد و قزوین و همدان آمده‌اند و با من و تو از ویژگی‌های فرهنگی آن منطقه می‌گویند.
عروسک‌هایی که اگرچه با حصیر و پارچه و برگ درخت خرما ساخته شده‌اند اما دنیایی از فرهنگ را در دل خود دارند. باور کنیم مرغ همسایه هم با چنین عقبه‌ای امروز به چشم برخی چون غاز فخرفروشی می‌کند!


منبع : سیاست روز