فاجعه اینستاگرامی آقای خواننده

امروزه با پیشرفت تکنولوژی، بیشتر جوانان و حتی کسانی که سن و سالی دارند و مویی سپید کرده اند وقت خود را در شبکه های اجتماعی سپری می کنند و سعی می کنند تا هیجان خود را در چنین فضاهایی تخلیه کنند .

در چند سال اخیر اتفاقات زیادی در شبکه های اجتماعی رخ داده است و همواره با عکس العمل های متفاوتی از سوی جوانان ایجاد شده است اما این بار بغبغو کردن ایرانی ها در صفحه شخصی یک خواننده زیرزمینی نشان داد که در صورت نداشتن برنامه هدفمند فاجعه های بزرگی رقم خواهد خورد.
شاید نیازی نباشد زیاد به گذشته برگردیم . همه چیز از فیس بوک شروع شد . روزهایی که در فیس بوک تصاویر ماشین هایی را با چراغ خاموش می گذاشتند و می گفتند اگر فلان عدد را کامنت کنید چراغ هایش روشن خواهد شد و خیلی ها با کامنت گذاشتن علاوه بر نشان دادن سطح درک آنها از موضوع؛ به افزایش اعضا کمک کردند تا عده ای از این طریق به پول برسند و به ریش خیلی ها بخندند .
آن روزها گذشت و کم کم برنامه ها و اپلیکشین های بیشتری روانه بازار شد تا به یکباره حجم وسیعی از جوانان ایرانی درگیر شبکه های اجتماعی شدند بدون آنکه الگویی مناسب برایشان ایجاد شود.

اگر خون آریایی در رگ های توست...... ؛ این پیام را در سه گروه بفرست تا 10 دقیقه دیگه خبر خوشی دریافت می کنی......؛  سه تا یا علی بگو واین رو پخش کن  ...... ؛ اینو به سه گروه بفرست عوض میشه....... ؛  فقط امشب سه تا صلوات بفرست همه گناهات پاک میشه فقط امشب ......؛  زود کپی کن !!! خیلی سریع ...... ؛  اول نیت کن بعد بخون .......  ؛  یا نخون یا اگر میخونی برای همه بفرست ....... ؛  این را پخش کن گوشی جایزه بگیر ؛  کودکی گم شده .........
 شاید بارها و بارها چشم های شما این مطالب را در آغوش گرفته است اما همه ما بدون کوچکترین تفکری تصمیم به پخش مطالبی گرفتیم که نه تنها واقعیت ندارد بلکه سادگی مان را به سخره رفته است.
اما سوال اصلی اینجاست که چرا این همه گول می خوریم و اجازه می دهیم از سادگی مان سوءاستفاده کنند ؟ آن تصویر با پخش شدن تغییر نمی کند. آنها رایگان به شما گوشی نمی دهند . کودکی گم نشده که شما بخواهید با share  کردن عکسش به پیدا شدنش کمک کنید.  معلوم نیست شبکه اجتماعی بعدی چیست و از چه طریق سعی در سوء استفاده از احساسات کاربرانش را دارد اما برای یک بار هم که شده است قبل از ارسال چنین مطالبی به خوبی در مورد واقعیت آن بیاندیشیم.
متاسفانه رشد برنامه های اجتماعی آنقدر در این سالها بالا بوده است که فرصتی ایجاد نشده است تا در جامعه ما الگوگزینی و الگودهی مناسبی ایجاد شود و از قاعده خاصی نیز تبعیت نمی‌کند که این مشکل باز می‌گردد به خانواده‌ها یعنی بچه‌ها، نوجوانان و جوانان در خانواده از الگوپذیری مناسبی برخوردار نیستند و والدین نمی‌توانند؛ فضای الگوسازی را برای فرزندان خود فراهم کنند. علاوه بر خانواده ها قشر عظیمی از جوانان که اتفاقا تحصیلکرده هم هستند نیز به بازنشر این مطالب توجهی نمی کنند و عملا تیشه به ریشه خود می زنیم.
درست است که ما یک جامعه اسلامی، مذهبی و ارزشی داریم، اما باید این حقیقت را بپذیریم که با ورود شبکه‌های اجتماعی به جامعه ما و ورود محصولات و تکنولوژی‌های ارتباطی در جامعه باید تلاش زیادی برای به روز شدن داشته باشیم. نباید چشم خود را بر واقعیت‌ها ببندیم و باید بپذیریم که امروز بسیاری از پدیده‌های اجتماعی متحول شده‌اند. قطعا برخورد چکشی پلیس و مراکز امنیتی راه حل مناسبی برای بازدارندگی جوانان از این اتفاقات نیست و برعکس شاید آن را آسیب پذیر تر از گذشته کند.

رهبر معظم انقلاب  بارها  تاکید کرده اند : اگر من امروز رهبر انقلاب نبودم، رئیس فضای مجازی کشور می شدم! رایانه ها و فضای مجازی و سایبری که الان در اختیار شماست، اگر بتوانید استفاده صحیح از اینها را یاد بگیرید، می توانید یک کلمه حرف حساب را به هزاران مستمعی که شما را نمی شناسند، برسانید! این فرصت فوق العاده ای است. مبادا این فرصت را ضایع کنید اگر ضایع شد خداوند متعال از من و شما روز قیامت سوال خواهد کرد . (1)
این جملات به خوبی نشان دهنده نقش شبکه های اجتماعی در عصر امروز است و باید کاری کرد تا جوانان ایرانی به ارزش های خود پایبند باشند و اعتقادات پاک دینی به اشتراک گذاشته شود .

باید هشدارها و تولیدات فرهنگی را در جامعه به گونه‌ای غنا بخشیم که جوانان ما چنین حرکاتی را مورد تمسخر قرار دهند نه آنکه از آن تبیعت کنند. جای تاسف دارد که چنین رفتارهایی همچنون بغبغو کردن ایرانی ها در صفحه شخصی خواننده زیر زمینی 36 هزار لایک خورده و 3 هزار نفر هم از آن تبعیت می کنند. این فاجعه ای است؛ برای جوان ایرانی.

پی نوشت:

بیانات رهبر معظم انقلاب  در 91/7/20