تبیان، دستیار زندگی
هم امیدوار طبایی در گفت‌وگویی با ایسنا كه به‌بهانه‌ی 62سالگی‌اش انجام شد، از آینده‌ی شعر امروز گفت، ورود دوباره‌اش به عرصه‌ی مطبوعات، ترانه‌سرایی و تحصیل در رشته‌ی نمایش‌نامه‌نویسی. بدون تعارف، كمی دودلم این شاعر پیش...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آسمان ابری شعر امروز و باز هم امیدوار

طبایی در گفت‌وگویی با ایسنا كه به‌بهانه‌ی 62سالگی‌اش انجام شد، از آینده‌ی شعر امروز گفت، ورود دوباره‌اش به عرصه‌ی مطبوعات، ترانه‌سرایی و تحصیل در رشته‌ی نمایش‌نامه‌نویسی.


بدون تعارف، كمی دودلم

این شاعر پیشكسوت در ابتدای صحبت درباره‌ی این‌كه آینده‌ی شعر ایران را چگونه می‌بیند، گفت: خیلی خودمانی بگویم؛ اگر 30 سال پیش این سؤال را می‌پرسیدید، جوابم خیلی مشخص‌تر بود. اما امروز من هم دچار یك سردرگمی شده‌ام. بدون تعارف، وقتی حال و هوای شعر امروز را می‌بینیم و شاهد انتشار یك‌سری آثار هستم كه زیر اسم شعر منتشر می‌شوند و استقبالی كه گروه نسبتا زیادی از جوان‌ترها از این نوع كارها می‌كنند، نسبت به آینده‌ی شعر، كمی دچار تردید و دودلی می‌شوم.


افق تیره و آسمان ابری شعر امروز

او در ادامه یادآور شد: در گذشته، كسانی را روی قله‌های شعر فارسی، مخصوصا در قالب‌های نیمایی و غزل داشتیم، كه آثاری عرضه می‌كردند، ادامه‌دهنده‌ی آثار كهن و میراث‌دار گذشته‌ی‌ِ شعر فارسی، و در عین حال روح زمانه و امروز را در آثارشان می‌دمیدند و ما چهره‌ی زندگی را با روشنی و تاریكی‌اش در این آثار می دیدیم؛ آثار كسانی مثل احمد شاملو، فروغ فرخزاد، مهدی اخوان ثالث، سهراب سپهری و كسانی كه در این حال و هوا پرچم‌دار شعر بودند و انسان با مطالعه‌ی‌ آثار اینان، آینده‌ی روشنی می‌دید. ولی امروز افق تیره و لااقل ابرآلودی در آسمان شعر امروز ایران می‌بینم.


این‌طور باشد، باید فاتحه‌ی شعر فارسی را بخوانیم

طبایی در این‌باره متذكر شد: وفور كارهای بی‌وزن، زبان نازل، سطحی و كودكانه كه هیچ عمقی ندارد (برخلاف ادعاها) و بیش‌تر به نثر بچه‌گانه شبیه است كه زیر هم نوشته می‌شود، در شعر امروز دیده می‌شود و اگر آینده‌ی شعر ما به این سمت و سو برود، باید فاتحه‌ی شعر فارسی را خواند.

وی در عین حال تصریح كرد: اما نظر امیدواركننده‌ای هم دارم، كه ‌این ابرها برود كنار و آینده‌ی شعر فارسی روشن‌تر شود و مجددا چهره‌هایی ظهور كنند كه هم پاسداری از سنت‌های زنده‌ و پویا و پرتپش شعری گذشته را داشته باشند و هم آثارشان نشان‌دهنده‌ی چهره‌ی زندگی انسان امروز باشد.


انسجام و تشكلی كه در شعر امروز نیست

او همچنین در توضیحی متذكر شد: بی‌وزنی را عامل شعر نبودن نمی‌دانم؛ یعنی صرف داشتن وزن نمی‌تواند به شعری جواز شعر بودن بدهد، اما در كلام شاعرانی مثل حافظ، مولوی، سعدی و ... نوعی تشكل و انسجام وجود دارد و همچنین شاعران موفقی مثل فروغ فرخزاد، مهدی اخوان ثالث و حتا احمد شاملو (در آثار سپیدش) و پاره‌ای دیگر، كه اگر از وزن هم می‌گذرند، عامل دیگری را جای‌گزین می‌كنند، تا به تشكل كلام برسند. اما در آثاری كه این روزها عرضه می‌شوند، این انسجام وجود ندارد.


باز هم امیدوار

سراینده‌ی مجموعه‌ی "شاید گناه از عینك من باشد" گفت: آرزو می‌كنم و اعتقادم بیش‌تر این است كه سرانجام جامعه‌ی‌ ما و زمانه‌ای كه سره و ناسره را از غربال می‌گذراند، خوب و بد را جدا می‌كند. امیدوارم سرانجام این روح دقیق و انتخاب‌گر زمانه بتواند آثار بی‌ارزش را جارو كند و با این امید، فكر می‌كنم كفه‌ی سنگین آینده به نفع شعر اصیل فارسی است.

او همچنین معتقد است: قالب شعر اگر چه به طرف آزادی‌های بیش‌تر می‌رود، اما از سنت‌های كهن یك‌سره جدا نمی‌شود. قالب‌های غزل، نیمایی و سپید را خواهیم داشت، اما نه آن‌چنان افسارگسیخته كه قالب فدای بی‌قالبی بشود.


بازگشتی دوباره

علیرضا طبایی در بخش دیگری از این گفت‌وگو درباره‌ی سابقه‌ی فعالیت مطبوعاتی و بازگشت دوباره‌اش به این عرصه، به خبرنگار ایسنا گفت: نزدیك به 50 سال از فعالیت مطبوعاتی‌ام می‌گذرد. 13 ، 14 ساله كه بودم با روزنامه‌های محلی شیراز همكای داشتم. داستان می‌نوشتم. خبرنگاری می‌كردم. شعر هم گاهی چاپ می‌كردم. بعد بیش‌تر به شعر گرویدم و شعرهایم به‌مرور در مطبوعات پایتخت هم چاپ شد. از سال 47 با مؤسسه‌ی اطلاعات فعالیتم را شروع كردم و 13، 14 سال مسؤولیت صفحه‌ی هنر و ادبیات مجله‌ی "جوانان امروز" را تا چند سال بعد از انقلاب برعهده داشتم. اما به‌دلیل محدودیت‌ها و شرایط، ناخواسته خود را به انزوا كشاندم. ترجیح دادم سكوت كنم و این انزواگزینی نزدیك به 25 سال طول كشید. هرچند خیلی‌ هم ساكت ساكت نبودم. بعضی كارهای من، بخصوص غزل‌هایی كه در قلمرو غزل معاصر گفته بودم، در مجله‌های "شعر"، "ادبستان"، "فضیلت"، روزنامه‌ی "اطلاعات" و… چاپ می‌شد. اما از آن فعالیت خیلی پرشور و شر دیگر خبری نبود. ترجیح می‌دادم نگاه كنم و شاهد باشم.


دیدم دارد دیر می‌شود

او در ادامه خاطرنشان كرد: اما بعد حس كردم زمان دارد به‌سرعت می‌گذارد و كم‌كم دیر می‌شود؛ درنتیجه مجموعه‌ای از آثارم را چاپ كردم؛ "شاید گناه از عینك من باشد" دربرگیرنده‌ی غزل‌ها و شعرهای نیمایی. در كنار چاپ این مجموعه، تصادفا با محمد عزیزی آشنا شدم كه دعوت كرد با مجله‌ی "رودكی" همكاری كنم. مسؤولیت شعر در این مجله كه ممكن است به‌صورت دوهفتگی دربیاید، به من محول شد و از همه‌ی شاعران اصیل خواستم همكاری كنند و خیلی‌ها پاسخ دادند، و همكاری را شروع كردند. اگرچه شماره‌ی اول، آن‌چنان كه باید و شاید، نظر مرا تأمین نمی‌كرد، اما شماره‌ی دوم با حضور من (كه احتمالا تا آخر این هفته منتشر می‌شود) خیلی بهتر شده و صفحات، رنگ و روی تازه دارند.


تلاش برای گشودن دریچه‌ای تازه

طبایی در توضیح بیش‌تر گفت: قصدم این بود كه اول به كسانی كه شعر می‌گویند و دوستداران شعر و جوان‌ها بگویم، شعر معاصر فقط همین معماها و نثرواره‌ها و آثای كه با ایسم‌های مختلف به خورد خلق‌الله می‌دهند، نیست، و شعر فارسی جلوه‌های دیگری هم دارد؛ غزل معاصر، شعر نیمایی و حتا نمونه‌هایی از شعر سپید كه اندیشه و سخنی برای گفتن داشته باشند و در پشت سطرهای شعر، حس و اندیشه‌ای نهفته باشد. دوم این‌كه فكر كردم شاید با امیدواری بسیار، این تلاش من دریچه‌ای بشود برای گشودن به یك فضای تازه و شاید مجددا حركتی به‌وجود بیاورد و باعث تشویق شاعران بشود. بازار تقلبی و رواج هذیان‌گونه‌ها بشكند و از بین برود، و شعر فارسی از مسیر انحرافی خود به‌سوی جریان تپنده و متعالی به‌حركت درآید.


ترانه‌سرایی در سال‌های دور

وی كه اخیرا به‌روش استفاده از ترانه‌ی "عشق تو نمی‌میرد"اش به سازندگان فیلم "میم مثل مادر" معترض شده است، با اشاره به تجربه‌ی ترانه‌سرایی در سال‌های جوانی‌اش گفت: چند سال محدود به این كار روآوردم و متأسفانه چون جامعه‌ی ما آن‌چنان كه باید و شاید، برای این كار ارزش قابل نبود، ترجیح دادم با اسم مستعار فعالیت كنم. خواستم تحولی به‌وجود بیاورم، كه فكر می‌كنم موفق هم بودم.


آشتی نمایش‌نامه‌نویسی با شعر معاصر و نیمایی

او همچنین در بخشی از صحبت‌هایش با اشاره به تحصیل در زمینه‌ی نمایش‌نامه‌نویسی یادآور شد: دیپلم ریاضی را در شیراز گرفتم. در تهران دوره‌ی لیسانس نمایش‌نامه‌نویسی را در دانشكده‌ی هنرهای دراماتیك گذراندم و بعد از آن هم برای تكمیل تحصیلات همین رشته را تا فوق لیسانس ادامه دادم. ولی این‌كه چرا كم‌تر در این زمینه كار كردم، به این دلیل بود كه قصدم از انتخاب این رشته بیش‌تر این بود كه بتوانم نمایش‌نامه‌نویسی را از نظر زبان با شعر معاصر و نیمایی آشتی بدهم. تلاش كردم ببینیم می‌شود با زبان شعر نمایش‌نامه نوشت، به‌نوعی كه مخاطب تئاتر احساس مصنوعی بودن نكند، بنابراین نمایش‌نامه‌ی منظومی را نوشتم.

طبایی ادامه داد: تا سال 1380 چندین و چند نمایش‌نامه‌ی منظوم نوشته شده و روی صحنه آمده‌، اما به‌جز یكی، بقیه اگرچه اسم‌شان منظوم بوده، اما در اصل یا از شاهنامه و از منابع دیگر انتخاب شده‌اند و یا شعرهایی در قالب‌های كهن هستند، و مخاطب تئاتر حس می‌كند بازیگران با زبان شعر دارند با هم حرف می‌زنند و احساس نمی‌كند كار طبیعی نیست. اما من از قالب نیمایی استفاده كردم و برای اولین‌بار نمایش‌نامه‌ای نوشتم كه از آغاز تا پایان منظوم است، با رعایت دقیق وزن در قالب نیمایی.

او با اشاره به این‌كه این‌ نمایش‌نامه به‌عنوان پایان‌نامه‌اش در سال 1379 نوشته شده است، گفت: در این زمینه فقط یك نمایش‌نامه داریم و آن هم "شهر قصه"ی بیژن مفید است، كه البته با كار من متفاوت است. به‌علاوه، مفید از فولكلور كمك گرفته، ولی كار من با نام "تكرار تاریخ، تاریخ تكرار"، كاری جدی است، كه منتظر فرصت مناسبی برای چاپش هستم.

از علیرضا طبایی متولد 14 آذرماه سال 1323 تاكنون مجموعه‌های "جوانه‌های پاییز" (پیروز، 1344)، "از نهایت شب" (بامداد، 1350)، "خورشیدهای آن‌سوی دیوار" (توس، 1360)، "گزیده‌ی آثار كوتاه از شاعران معاصر" (پدیده، 1351) و "شاید گناه از عینك من باشد" (آیینه‌ جنوب، 1385) منتشر شده‌اند.

منبع : خبرگزاری دانشجویان ایران ( ایسنا)