تبیان، دستیار زندگی
وقتی اعلام شد كمال تبریزی می خواهد برای شبكه نمایش خانگی سریالی به نام «ابله» بسازد خیلی ها به رونق دوباره این شبكه امیدوار شدند. بعد از توزیع چند قسمت اما معلوم شد كمال تبریزی مخاطب هدفش كه عامه مردم هستند را رها كرده و سراغ قشری خاص رفته. همین هم شد كه
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : احمد رنجبر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چرا ابله شكست خورد؟


وقتی اعلام شد كمال تبریزی می خواهد برای شبكه نمایش خانگی سریالی به نام «ابله» بسازد خیلی ها به رونق دوباره این شبكه امیدوار شدند. بعد از توزیع چند قسمت اما معلوم شد كمال تبریزی مخاطب هدفش كه عامه مردم هستند را رها كرده و سراغ قشری خاص رفته. همین هم شد كه پرونده «ابله» به جای 24 قسمت در 14 قسمت بسته شد.

سریال ابله

با کمال تبریزی درباره تجربه «ابله» گفت و گو کرده ایم:

*چرا «ابله» زودتر تمام شد؟ اصلا از این تجربه راضی هستید؟
بله كاملا. درباره «ابله» دو دسته مخاطب وجود دارد؛‌یكی عده خیلی دوست دارند و می گویند عالی است ، یك عده دوست ندارند و می گویند مزخرف است. وسط ندارد. بنابراین گروه مخاطبان مهم است. آن ها كه مخاطبان واقعی «ابله» هستند می فهمند برای چه ساخته شده و چه ناهنجاری را به رخ می كشد. اصلا گروه مخاطبان شبكه نمایش خانگی به «ابله» نمی خورد. موقعی كه شما «ابله» می سازید دسته مخاطبان تان را كسی گرفته اید كه ممكن است اصلا نیایند و از سوپرماركت فیلم بخرند.
*سرمایه گذار این تئوری را می دانست؟
بله. من این هشدار را داده بودم. ببین اصلا شرایطی که شبكه نمایش خانگی هست كاملا با تلویزیون متفاوت است. نمونه درست را آقای فتحی با «شهرزاد» انجام می دهد. اصل بر این است كه شما همزمان با نگارش فیلمنامه ، پیش تولید را شروع كنید. بقیه هزینه تولید باید از پخش یعنی بعد از توزیع چند قسمت تامین شود. این برای من تجربه خوبی بود و خیلی راضی ام چون دلم می خواهد همه عرصه های نمایش را تجربه كنم. یك روزی دوست دارم تئاتر كار كنم یك روز ژانر وحشت كار كنم . الان وقت ساختن یك فیلم ترسناك است برای این كه جامعه مان ترسناك شده! می خواهم بگویم من به عنوان فیلمساز دارم كاری می كنم كه گروه هدف مخاطب مشخص است.
*وقتی بخش خصوصی سرمایه می آورد انتظار بازگشت آن را دارد. ولی شما حتی روی بازیگر نقش اول هم ریسك می كنید. مهران احمدی می تواند 24 قسمت مخاطب را همراه كند؟
من تعمدا این كار را كردم و به آن اعتقاد دارم.
*خیلی ها با اعتماد به اسم شما سراغ خرید «ابله» رفتند ولی نمی دانند كمال تبریزی با سرمایه گذارش چه قراری داشته. حداقل نگران كم شدن وزن اعتبار اسم خودتان نیستید؟
نه اصلا كار من نشان داده كه نگران این مسائل نیستم. وقتی به كارنامه من نگاه بكنید وقتی «یك تكه نان» می سازم معلوم است به اندازه «مارمولك»  مخاطب ندارد. گرچه در واقع «یك تكه نان» همان «مارمولك» است در یك مدار دیگر.
*ولی بحث شبكه خانگی متفاوت است. مخاطب از جیب هزینه می كند.
اتفاقا من دارم به آقایان وزارت ارشاد كه این مسیر را برای شبكه نمایش خانگی ترسیم كرده اند می گویم راهی كه می روید غلط است. مگر قرار است به هر قیمتی مخاطب جذب كنیم. یك مقدار برای تولیدات شبكه خانگی ارزش هنری قائل شویم.

سریال ابله

*پس چرا نتیجه نمی گیرید؟ «ابله» بجای 24 قسمت در 14 قسمت تمام می شود؟در حالی كه اسم شما باید به شبكه خانگی اعتبار می داد.
می گویم كاری كه من كرده ام را با كارهای دیگر مقایسه كنید. بالاخره یك الفبایی وجود دارد. مخاطبان من كسانی هستند كه «ابله» را می فهمند و از آن تعریف می كنند. ضمن این قرار نیست كمال تبریزی همیشه فیلم پرفروش بسازد كه همه مخاطبان از آن استقبال كنند.
*«ابله» برای بخش خاصی از جامعه ساخته شد. در حالی كه مخاطب شبكه نمایش خانگی مردم عادی هستند.
می دانستم «ابله» مخاطب خاص خودش را دارد منتهی آشنایی من با مخاطب شبكه نمایش خانگی زیاد نبود و علائق و سلیقه شان دستم نبود. قبل از این كه شروع كنم چند قسمتی از «شاهگوش» را دیدم ؛ شاید راه درستش این بود كه فیلم و سریال های دیگر را می دیدم. ولی فكر كردم این كار اول است و با تعامل با مخاطب به هدف مشخص می رسیم. قصد من این بود كه یك تحول و ساختار شكنی ایجاد كنم و سراغ مدل های تكراری نروم. همین اندازه هم برای من قابل قبول است؛ ‌خیلی ها سریال را دانلود كرده اند و میزان دانلودش بیشتر از فروش بوده. خودم «ابله» را خیلی دوست دارم ولی می پذیرم اگر قرار است كاری دیگر بكنم تحقیقات میدانی بیشتری داشته باشم .
*شما در فیلم های تان اصرار عجیبی دارید كه به مخاطب بگویید خیلی چیزها را سخت نگیرید. روحیه خودتان این طور است و موفق هم بوده اید. این متد در «همیشه پای یك زن در میان است» كه شروع این اتفاق بود، جواب داد و مردم دوست داشتند. در «خیابان های آرام» هم بقاعده بود منتهی در «از رئیس جمهور پاداش نگیرید» و «ابله» دیگر جواب نداده . فكر نمی كنید این خوشحالی زیاد از حد شخصیت ها مخاطب را پس می زند؟
نه. این آئینه ای است كه روحیه جامعه را منعكس می كند. شما نگاه كنید بعد از پیروزی ایران در مسابقات مردم از خانه بیرون می آیند و خوشحالی می كنند .به تدریج یك عقده هایی در آدم ها نهادینه شده كه منتظر همچین اتفاقی هستند. یعنی او در ضمیر آگاه و حتی ناخودآگاه خود فكر می كند چون این شادی از جامعه گرفته شده و همه جا منع وجود دارد ، یك عكس العمل تدافعی داشته باشد. برای همین وقتی بهانه دست شان می آید نسبت به مسئولان واكنش نشان می دهند.

می دانستم «ابله» مخاطب خاص خودش را دارد منتهی آشنایی من با مخاطب شبكه نمایش خانگی زیاد نبود و علائق و سلیقه شان دستم نبود. قبل از این كه شروع كنم چند قسمتی از «شاهگوش» را دیدم ؛ شاید راه درستش این بود كه فیلم و سریال های دیگر را می دیدم

قطعا وضعیت نسل آینده ویرانگرتر خواهد بود. یواش یواش چیزهایی كه عقل و فطرت انسانی می گوید دارد از بین می رود و آدم ها تبدیل می شوند به كسانی كه زندگی برای شان فقط معنای رفاه دارد و اصلا مهم نیست این آسایش چطور بدست می آید. موقعی كه خبر اختلاس یا تجارت های نامشروع شنیده می شود در اعماق وجود و زوایای مخفی روح مردم تاثیر می گذارد. متوجه نیستیم و ساده از كنار آن می گذاریم ولی برای نسل آینده باید منتظر یك فاجعه و بحران اخلاقی بود. الان قبحی برای دروغ گفتن وجود ندارد تو مجازی دروغ بگویی كه كارت را پیش ببری. مجازی كه دست به هر عملی بزنی تا درآمد بیشتری داشته باشی!
* این موقعیت ابزورد در فیلم های شما تبدیل به بی خیالی محض شده. در «ابله» همه چیز رها است!
نه. دارد از موقعیت ایجاد شده انتقاد می كند. فیلمنامه بعدی كه می خواهم كار كنم «رستگاری جهان» نقد خود مردم است و آن ها را به چالش می كشد. الان كسی كه ورود ممنوع می آید تصور نمی كند دارد كار خلافی انجام می دهد ؛ فكر می كند زرنگ است و حقش را از جامعه ای كه دارد به او ظلم می كند، می گیرد. الان كسی كه قانون را رعایت می كند بنظر پخمه می آید! ‌

سریال ابله

*در سینما آئینه ای دست گرفته اید و بعضی زشتی ها را با زبان كنایه و مطایبه به مردم نشان می دهید. كاری كه بهرام توكلی با «من دیه گو مارادونا هستم» كرد و برغم كیفیت خوب ، فیلم مورد توجه مخاطب قرار نگرفت. این كار را در «ابله» و «طعم شیرین خیال» هم كرده اید ولی مردم استقبال نمی كنند. «طعم شیرین خیال» حرف بزرگی می زند ، می خواهد درباره محیط زیست هشدار دهد و ... منتهی اثرگذاری ندارد و فیلم مورد توجه مردم قرار نمی گیرد.
منحنی مسیری كه من طی كرده ام نشان می دهد از این كارها انجام داده ام. یعنی اگر «مارمولك» ساختم «یك تكه نان » هم ساخته ام. اگر «همیشه پای یك زن در میان است» ساختم ،‌«فرش باد» هم ساخته ام. از كمال تبریزی نباید انتظار داشته باشی همیشه «لیلی با من است» ، «مارمولك» ، «پاداش» ، «طبقه حساس» بسازد بین این ها از این كارها لازم است. همه شان حرف هایی است كه در ذهن فیلمساز وجود دارد و آن ها را هر بار برای یك گروه از مخاطب بیان می كند.
*تا «مارمولك» درباره كارنامه فیلسمازی شما وجوه مشترك میان منتقدان و مخاطبان زیاد است. بعد از «یك تكه نان» فیلم «همیشه پای یك زن در میان است» بهترین فیلم مردمی جشنواره می شود اما منتقدان نظر واحدی روی آن ندارند. فیلم بعدی تان « از رئیس جمهور پاداش نگیرید » است كه اگر همان موقع و البته بدون ممیزی اكران می شد احتمالا سرنوشت مشابه «همیشه پای یك زن... » پیدا می كرد. الان اما فیلم نه خیلی مورد توجه منتقدان است نه مخاطبان در سالن قهقه می زنند. راز این كه یك فیلم می گیرد و یكی نه چیست؟
فیلم «پاداش» اگر زمان خود اكران می شد اتفاقات دیگری می افتاد. هفت سال فاصله كمی نیست و نمی توان سر عت تحولات را نادیده گرفت. حالا كاری نداریم كه بر عكس بوده. من فكر می كنم در این هفت سال بجای این كه پیشرفت كنیم پسرفت داشته ایم. وقتی با مخاطب آن زمان مقایسه می كنم می بینم نوع نگاه جوان ها عوض شده. یك جور پوچی و نهیلیسم در بعضی از اقشار بوجود آمده ؛ تقریبا دوغ و دوشاب دیگر هیچ تفاوتی با هم ندارند. آدم به تدریج احساس می كند اتفاقاتی در جامعه ما افتاده كه مردمش دچار بحران های عجیب و غریب شده اند و دیگر روی خیلی از چیزهایی كه قبلا می شد حساب كنیم الان دیگر نمی شود.

مصاحبه : احمد رنجبر
بخش سینما و تلویزیون تبیان