تبیان، دستیار زندگی
بهمن نامورمطلق، پژوهشگر هنر و معاون صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری می گوید: در برخی کشورها نهاد نقد و نقادی نقش مهمی در پالایش کتاب دارد و از کتاب های مخرب و کتابسازی جلوگیری می کند اما در کشور ما نقد و نقادی نهاد نظام مندی ندارد و قا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقد، نقش مهمی در پالایش کتاب دارد

کتابسوزی دیروز یا کتابسازی امروز؟

بهمن نامورمطلق، پژوهشگر هنر و معاون صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری می‌گوید: در برخی کشورها نهاد نقد و نقادی نقش مهمی در پالایش کتاب دارد و از کتاب‌های مخرب و کتابسازی جلوگیری می‌کند اما در کشور ما نقد و نقادی نهاد نظام‌مندی ندارد و قاعده و قواعد مناسبی را دربرنمی‌گیرد.

بخش کتاب و کتابخوانی تبیان
بهمن نامورمطلق



مرور تاریخ فرهنگ ایران نشان می‌دهد که کتاب در پیشینه ایرانیان از حرمت بسیاری برخوردار بوده تا آنجا که در زمان باستان به دلیل مقدس شمردن خواندن و نوشتن به هر کسی اجازه ورود به این حیطه را نمی‌دادند. همچنین سلاطین و پادشاهان برای جاودان ماندن نامشان از حمایت در تالیف یک کتاب کوشش می‌کردند. کوششی که با نشر یک کتاب در ورای یک نویسنده صاحب سبک ماندگار می‌شد اما به اعتقاد دکتر بهمن نامورمطلق، معاون صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری تصمیم گیری‌های غلط موجب شده تا کتاب در نگاه مردم آسیب ببیند و خوانندگان با تردید به آن بنگرند. «ایبنا» در گفت‌وگو با نامورمطلق به واکاوی سیاست‌های مجریان دولتی عرصه کتاب و سهم  اسطوره‌شناسی از پدیده کتابسازی پرداخته است.

آقای نامورمطلق به نظر شما کتاب مفید با چه معیار و مقیاسی تعریف و سهم مولف در تولید یک کتاب با چه سنجه‌ای مشخص می‌شود؟

بدیهی است هیچ کتابی صد در صد تالیفی نیست و نمی‌تواند باشد زیرا هر کتابی برای شکل‌گیری و آفرینش نیاز به متن‌های دیگر دارد. به همین دلیل کتابی از کتاب‌های دیگر بهره می‌برد و استفاده می‌کند. این امر نه تنها منفی نیست بلکه ضروری نیز هست. اگر اثری پیدا شود که از آثار پیش از خود بهره نبرده باشد اثری بی‌مایه و شبیه به آثار بدوی خواهد بود. ویژگی فرهنگ انسانی همین روابط بینامتنی و بینااثری است که موجب رشد و توسعه فرهنگ، متن‌ها و آثار می‌شود.

اما بهره‌گیری و استفاده صرف نمی‌تواند موجب شود تا کتاب یا اثری خلق شود زیرا هر اثر و کتاب تازه باید علاوه بر بهره‌گیری از آثار و کتاب‌های پیش از خود، دستاورد نویی نیز به‌ همراه داشته باشد. اگر چنین ارزش افزوده‌ای نباشد و صرفا تقلید آثار پیش از خود باشد و بهره تازه‌ای به فرهنگ و علم نیفزاید در این صورت کتابسازی است نه تالیف کتاب.
 
بنابراین باید یادآور ‌شد که هر اثری یا کتابی از دو بخش ضروری تشکیل می‌شود؛ عناصر از پیش موجود و عناصر نو. نکته‌ای که در این‌جا اهمیت دارد این است که این عنصر تازه و نو باید در کانون یک اثر و کتاب تازه قرار گیرد. آن‌چیزی که انسان را از دیگر موجودات متمایز می‌کند دخل و تصرف در متن‌های پیشین و خلق متن تازه و باطراوت است. اگر کتابی دارای این دو عنصر تقلید و آفرینش باشد علاوه بر این‌که آورده‌ای برای جامعه خواهد داشت از اتهام کتابسازی نیز مبرا می‌شود. در نتیجه از این منظر کتابسازی یعنی این که نویسنده متن نویی ایجاد نکند و نوآوری نداشته باشد.

چه عواملی موجب شیوع کتابسازی در بازار نشر ایران به ویژه در دهه‌های اخیر شده است؟

عوامل گوناگونی موجب رواج این پدیده ناپسند می‌شود؛ یکی از مهم‌ترین آن‌ها به حوزه نشر و ناشران بازمی‌گردد. در چند سال گذشته به طور بی‌رویه‌ای اجازه نشر داده شده است. نشر از امتیازاتی ویژه برخوردار شده و بسیاری از افراد با استفاده از روابطی که داشتند به تاسیس موسسه‌های انتشاراتی دست زدند. بیشتر این افراد در پی سود بودند و اهل معرفت نبودند و اصالت یا قدمت لازم برای انتشارات را نداشتند. از همین رو برای انتشار کتاب‌های ارزشمند و سودمند نیز انرژی نمی‌گذاشتند. در نتیجه کتاب‌های بی‌فایده زیادی چاپ شد و خود حوزه نشر به کتابسازی پرداخت. گاهی برای این‌که بتوانند مجوز نشر را حفظ کنند هر کتابِ دم دستی را چاپ می‌کردند. این پدیده موجب شد تا توازن میان نشر و فروش نیز به هم بخورد. اگر در مقابل هر نشری تعداد معینی از فروشگاه کتاب وجود داشت این چنین نمی‌شد.
 
همین مسائل موجب شد تا ارزش و جایگاه کتاب تنزل پیدا کند و اعتمادی که پیشتر به کتاب وجود داشت از بین برود و مردم به دیده تردید به کتاب نگاه کنند. این بزرگترین آسیبی بود که به کتاب وارد شد. کتابی که پیشتر مهم و حتی مقدس تلقی می‌شد ارزش کم و کمتر پیدا کرد به ویژه این‌که رقبای تازه‌ای مانند تلویزیون و اینترنت نیز با قدرت وارد شده بودند.

یکی دیگر از عوامل مهم کتابسازی نهادهای دولتی مرتبط بودند. این نهادها نیز بیش از این‌که به کارشناسی فرهنگی و علمی بپردازند دچار سیاست‌زدگی شدند و با تغییر دولت‌ها معیارها نیز تغییر کرد. از همین رو معیارها ارزش اعتباری پیدا کردند. سیاست فرهنگی کتاب مشخص نیست و هر وزیر یا معاون وزیر با توجه به گرایش‌ها و موقعیت‌ها نظرات گوناگونی ارائه می‌دهد. افراط و تفریط‌ها موجب می‌شود تا برخی به دنبال کتاب‌های خنثی و پرفروش بروند و نه فرهنگ‌ساز.
 
عامل موثر دیگر وضعیت نقد و نقادی در کشور است. در برخی کشورها نهاد نقد و نقادی نقش مهمی در پالایش کتاب دارد و از کتاب‌های مخرب و کتابسازی جلوگیری می‌کند اما در کشور ما نقد و نقادی نهاد نظام‌مندی ندارد و قاعده و قواعد مناسبی را دربرنمی‌گیرد. از همین رو یا نقدی علمی نداریم یا اگر چیزی به عنوان نقد ارائه می‌شود برداشت‌های شخصی یا گروهی افراد هستند. تعداد نقادان شایسته به انگشتان دست نیز نمی‌رسد. در این زمینه باید آموزش عالی و وزارت ارشاد فکری جدی بکنند زیرا تا حوزه نقد اصلاح نشود سایر حوزه‌ها اصلاح نخواهد شد.

در گذشته حوزه کتاب و نوشتار از نظم و انضباط بیشتری برخوردار بود. عده مشخصی باسواد بودند و اغلب آن‌ها سواد را به عنوان یک شیوه برای زندگی خویش برگزیده بودند. به عبارت دیگر دانش برای معرفت بود نه این‌که بر پایه آن به مناصب یا مقاصد دیگر برسند.


آیا برای شکل‌گیری کتابسازی در گذشته می‌توان به تاریخچه مشخصی از زمان یا دوره خاصی اشاره کرد؟
 
در گذشته حوزه کتاب و نوشتار از نظم و انضباط بیشتری برخوردار بود. عده مشخصی باسواد بودند و اغلب آن‌ها سواد را به عنوان یک شیوه برای زندگی خویش برگزیده بودند. به عبارت دیگر دانش برای معرفت بود نه این‌که بر پایه آن به مناصب یا مقاصد دیگر برسند. گاه نیز از آن‌ها برای مناصب دعوت می‌شد اما کمتر کسی برای چیزی غیر از معرفت به فراگیری دانش می‌پرداخت. این عده پس از گذراندن دوره‌های سخت آموزشی صلاحیت و اجازه نوشتن پیدا می‌کردند. عده‌ای نیز که حکمران یا حامی بودند و می‌خواستند نام نیکی از خود به یادگار بگذارند به دنبال بهترین مولفان می‌گشتند تا اثری ماندگار برای آن‌ها خلق کنند. مثال‌های زیادی وجود دارد مانند شاهنامه بایسنقر یا شاهنامه طهماسب که زیباترین نگاره‌های جهان را دارند.

کتابسازی در حوزه مطالعات اسطوره‌ای که بخشی از تاریخ باستان را دربرمی‌گیرد چه وضعیتی دارد؟ نشر این دسته از کتاب‌ها با چه مشکلی روبه‌رو است؟

آثار اسطوره‌ای به دو دسته تقسیم می‌شود؛ اسطوره‌نگاری و اسطوره‌شناسی. اسطوره‌نگاری نوشتن کتاب‌های ادبی درباره اسطوره است، یعنی کاری که فردوسی یا نظامی و بسیاری دیگر انجام داده‌اند. ما در این زمینه از پیشگامان و کانون‌های ادبیات جهانی محسوب می‌شویم اما در عرصه اسطوره‌شناسی یعنی مطالعه اسطوره‌ها جامعه ما فعالیت چشمگیری نداشته است. در این عرصه گاه شاهد کتابسازی‌هایی هستیم. از بسیاری ترجمه‌ها در مورد اسطوره که بگذریم تالیفات در این عرصه کم است.

مشکل اسطوره‌شناسی در ایران این است که اغلب چندین دهه از دانش روز عقب است و عده کمی هستند که دانش روز اسطوره‌شناسی را می‌شناسند. به همین دلیل حتی تالیفات نیز چندان گره‌گشا نیستند. بیشتر اسطوره‌شناسان به رویکرد فیلولوژی بسنده می‌کنند یا به رویکرد کنشگرایانه اما ده‌ها سال است که جامعه جهانی از آن‌ها گذر کرده است. از این موضوع هم که بگذریم برخی کتاب‌ها در این عرصه هیچ طرح و ایده نو ندارند و صرفا گردآوری مطالب دیگران است که از آن‌ها می‌توان با عنوان کتابسازی یاد کرد. برخی از این کتاب‌ها پایان‌نامه یا رساله دانشگاهی بوده‌اند که بدون توجه به مسائل مربوط به کتاب تبدیل به کتاب شده و در اختیار عموم قرار داده می‌شود.
 
آیا شما موافقید نهادی عهده‌دار کنترل و مهار کتابسازی تاسیس شود؟ راهکار شما برای کمرنگ کردن این پدیده چیست؟
 
به نظر من قابل تامل است اما بیشتر باید به اصلاح نهادهای موجود پرداخت. باید وضعیت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حوزه کتاب را اصلاح و تقویت کرد. همچنین دانشگاه‌ها باید رسالت خود را در مقابل کتاب و نقد کتاب به شکل بایسته به انجام رسانند. رسانه‌ها به ویژه رسانه‌ها ملی و نخست صدا و سیما به جای کارشناس‌نماهای کتاب به سراغ کارشناسان واقعی کتاب بروند همان‌طوری که باید به سراغ کارشناسان واقعی هنر بروند. همه کمک کنند تا مردم به حوزه کتاب آشنایی و آگاهی مناسبی پیدا کنند و خود کنترل کننده این حوزه باشند. بنابراین من بیشتر مدافع اصلاح ساختار فعلی کتاب هستم تا اضافه کردن یک نهاد موازی دیگر.

درباره بهمن نامورمطلق:

بهمن نامورمطلق متولد 1341 تهران و دارای مدرک ادبیات تطبیقی از دانشگاه بلز پاسکال در کلرمون فرانسه است. وی دانشیار گروه فرانسه دانشگاه شهید بهشتی و معاون صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری است. همچنین عضو ایرانی مرکز جهانی مطالعات ادبیات تطبیقی پاریس، عضو مرکز تحقیقاتی ادبیات تطبیقی و عمومی در دانشگاه کلرمون فران فرانسه و عضو گروه زبان هنری فرهنگستان هنر است.نامورمطلق کتاب‌های بسیاری را از جمله «درآمدی بر بینامتنیت»، «نقد تکوینی در هنر و ادبیات»، «آیینه آفتاب: حضور شخصیت و آثار مولانا در غرب»، «اسطوره متن هویت ساز؛ حضور شاهنامه در فرهنگ و ادب ایرانی»، «اسطوره متن بینانشانه‌ای؛ حضور شاهنامه در فرهنگ‌ها و زبان‌های جهان»، «نقدنامه خانه هنرمندان ایران، با ویژه نامه نقد پسااستعماری»، «طاق بستان؛ مجموعه مقالات بین‌‌رشته‌ای در مورد سایت باستانی طاق بستان» و «درآمدی بر اسطوره‌شناسی» نوشته است.


منبع:
ایبنا