تبیان، دستیار زندگی
برابر آمار سالانه بیش از 60 هزار عنوان کتاب در کشور منتشر می شود که به لحاظ تعداد عنوان آمار قابل قبولی در مقایسه با سایر کشورهاست اما نکته ای که در تمام این سال ها از چشم مسئولان فرهنگی، نویسندگان و ناشران و تمام گروه های حاضر در صنعت نشر ایران دور مانده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کتاب‌ خواندنی است، نه خریدنی

برابر آمار سالانه بیش از 60 هزار عنوان کتاب در کشور منتشر می‌شود که به لحاظ تعداد عنوان آمار قابل قبولی در مقایسه با سایر کشورهاست اما نکته‌ای که در تمام این سال‌ها از چشم مسئولان فرهنگی، نویسندگان و ناشران و تمام گروه‌های حاضر در صنعت نشر ایران دور مانده این است که انتهای فرآیند نشر،‌ خوانده شدن کتاب است.

بخش کتاب و کتابخوانی تبیان
نمایشگاه کتاب

دراقع نه چاپ و نه حتی فروش کتاب را نمی توان محصول نهایی یک فعالیت فرهنگی در حوزه کتاب دانست. اگر از نگاه رسانه ای نیز به موضوع نگاه کنیم باید گفت کتاب هم مانند سایر رسانه ها کارکردهای خاص خود را دارد که تنها با خوانده شدن می توان به آن دست یافت.

آمارها و گزارش های رسمی که در تمام ادوار نمایشگاه بین المللی کتاب تهران از سوی اصحاب دولتی و خصوصی نشر به رسانه ها اعلام شده، فقط به تعداد حضور پرشور مردم در این تفرجگاه فرهنگی، تعداد ناشران حاضر در نمایشگاه، میزان فروش ریالی و نیز تعدادی کتاب و سایر اعداد و آمارهای نسبتا غیرفرهنگی اشاره دارد. در تمام این گزارش ها میزان افزایش یا کاهش مطالعه فرهنگی بین مردم جایگاهی نداشته است.

این که در کشوری با سابقه فرهنگی چند هزار ساله روزانه چند میلیون نفر از نمایشگاه بین المللی کتاب آن بازدید کنند یا تعداد تراکنش دستگاه های فروش کتاب چند درصد بیش از سال گذشته باشد، برای مسئولان برگزارکننده و گزارش های اداری آنها مناسب است، اما بی شک آنچه باید سرلوحه کار دست اندرکاران صنعت نشر ایران قرار گیرد، راه یافتن کتاب به سبد خانوارهای ایرانی و نیز تغییر سبک زندگی مردم از شیوه کنونی ـ که مطالعه کمتر در آن حضور دارد ـ به سوی یک زندگی کاملا فرهنگی است.

فراموش نکنیم نشر کتاب یک صنعت است؛ صنعتی با دو بال اقتصاد و فرهنگ، نگاه موردی به هر یک از این دو بال و فراموشی بخش دیگر آفت نشر ما خواهد بود. آفتی که به سایر عرصه های فرهنگی و اقتصادی ما ضربه خواهد زد. اگر نتوانیم کتاب خواندنی تولید کنیم یا کتاب خواندنی معرفی کنیم و اگر مردم عادت به مطالعه را از دست بدهند، در آینده تنها کار فرهنگی ما قطع درختان جنگل های سرسبز میهن و تبدیل آنها به کاغذ باطله خواهد بود.

به نظر می رسد این ناخشنودی از اوضاع فعلی فرهنگ کتابخوانی در تمام رده های نظام وجود دارد. شاید همین نگرانی ها سبب شده است برخی از بزرگان نظام جمهوری اسلامی شخصا برای رفع این معضل دست به کار شوند. در تمام این سال ها رهبر معظم انقلاب با نوشتن تقریظ بر برخی کتاب های دفاع مقدس به ترویج فرهنگ مطالعه پرداخته است. این که فردی با این همه مشغله فراوان می تواند ساعاتی از وقت روزانه خود را به مطالعه، آن هم یک مطالعه دقیق و موشکافانه که خروجی آن نوشتن حاشیه بر کتاب است اختصاص دهد؛ یعنی همه قادر به انجام این فرآیند هستند، اما این روزها و سال ها عزیزانی بدون این که بدانند ورود ایشان به این عرصه در واقع حاصل کم کاری مفرط برخی در ترویج فرهنگ کتابخوانی بوده ، تلاش زیادی در جهت ترویج فرهنگ کتابخوانی نداشته اند.

شاید هدف این تقریظ نویسی ها، نمایش فرآیند معرفی کتاب و نیز نمایش فرهنگ مطالعه است هر چند در این میان خود کتاب هایی که به صورت موردی معرفی می شوند نیز مورد نظر بوده است. یادمان باشد تقریظ نویسی تنها با هدف معرفی یک کتاب خاص انجام نمی شود بلکه با نگاه به این رویکرد باید سراغ روش های تبلیغ نوعی از زندگی رفت که در آن مطالعه روزانه کتاب جایگاهی ویژه داشته باشد.

فراموش نکنیم نشر کتاب یک صنعت است؛ صنعتی با دو بال اقتصاد و فرهنگ، نگاه موردی به هر یک از این دو بال و فراموشی بخش دیگر آفت نشر ما خواهد بود. آفتی که به سایر عرصه های فرهنگی و اقتصادی ما ضربه خواهد زد. اگر نتوانیم کتاب خواندنی تولید کنیم یا کتاب خواندنی معرفی کنیم و اگر مردم عادت به مطالعه را از دست بدهند، در آینده تنها کار فرهنگی ما قطع درختان جنگل های سرسبز میهن و تبدیل آنها به کاغذ باطله خواهد بود.

جایی خوانده بودم «برای نابودی فرهنگ یک ملت نیازی نیست کتابسوزی راه بیندازیم؛ کافی است کاری کنیم مردم کتاب نخوانند.» امیدوارم همه ارکان فرهنگی این کشور با الگو گرفتن از رهبر معظم انقلاب کاری کنند که مردم ما با کتاب آشتی کنند و خواندن روزانه یک کتاب، جرعه فرهنگی هر روزه آنها باشد.



منبع:
جام جم آنلاین- رضا حاجی آبادی