تبیان، دستیار زندگی
این تیم دوست داشتنی، ورای همه افتخاراتی که کسب کرده و کسب می کند، دست آوردی فوق العاده برای ملت ایران داشته است. دست آوردی که شاید تاریخ ورزش ایران را متحول کند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شلیک والیبالیست‌ها به باورهای پوسیده ایرانی ها


این تیم دوست داشتنی، ورای همه افتخاراتی که کسب کرده و کسب می‌کند،‌ دست‌آوردی فوق العاده برای ملت ایران داشته است. دست‌آوردی که شاید تاریخ ورزش ایران را متحول کند.

والیبالیست ، والیبال

سال‌های سال همه ما جملاتی تکراری و نخ نما می‌شنیدیم. «ایرانی جماعت از پس کار گروهی بر نمی‌آید.» یکی از معروف‌ترین‌هایش بود. حقیقتا مثال خاصی هم برای رد این مساله نداشتیم. در رقابت‌های ورزشی بزرگ، هیچ «تیم» موفقی نداشتیم. این جمله را بار ها و بار ها و به کرات در سال های گذشته شنیده اییم.چه از سوی اهالی فن و چه از سوی اهالی رسانه و ورزش. نقدی که همیشه به تیم های ورزشی ایران وارد بود و پر بیراه هم نبود.

«ایرانی جماعت، برنامه‌ریزی بلند مدت بلد نیست.» این هم یکی دیگر از جملاتی بود که مدام توی سر خودمان می‌زدیم. در حقیقت، این یکی هم مانند جمله قبلی، مثال  نقض خاصی نداشت. هیچ پروژه بلند مدتی را با موفقیت به سرانجام نرسانده بودیم. این جمله هم یادگار همه این سالهاست و به یک باور عمومی بدل شده بود.

«ایرانی جماعت، به جوون‌ها اعتماد نمی‌کند.» این هم باید می‌پذیرفتیم. چون هیچ وقت، تیمی متشکل از جوانان را راهی یک تورنومنت نکرده بودیم. جراتش را نداشتیم. آینده نگری کردن، برای مربیانی که در سیستمی قرار  دارند که باید همان روز نتیجه بگیرند، یک تز احمقانه بود!

در مقابل این طرز فکر تو سری زن، یک طرز فکر دیگر، دقیقا از آن طرف بام به پایین پرت شده بود.

«ایرانی جماعت با غیرتش در همه جا پیروز است.» متاسفانه خیلی سخت بود بعد از شکست تیم‌های ایران به این افراد نزدیک شویم و بپرسیم حالا که باختند از روی بی غیرتی بود؟

حالا اما یک تیم ورزشی آمده و تمام باورهای ما را دارد عوض می‌کند. این تیم ملی والیبال،‌آمده تا ما را با واقعیت رو به رو کند.

آمده تا ثابت کند ما نه آن انسان‌هایی هستیم که از پس کار گروهی برنمی‌آید، نه آن‌های هستیم که برنامه ریزی بلند مدت بلد نیستیم. به جوان ها هم اعتماد می‌کنیم. حاصل این برنامه ریزی، کارگروهی و اعتماد به جوان ها هم این است که نیازی نیست تا صرفا با اتکا به رگ غیرت‌مان برنده شویم.

دیگر خبری از جرقه نیست. الان دیگر بردن تیم ملی آمریکا برای ما یک شگفتی نیست. یک امر کاملا در دسترس است.

«ایرانی جماعت، برنامه‌ریزی بلند مدت بلد نیست.» این هم یکی دیگر از جملاتی بود که مدام توی سر خودمان می‌زدیم. در حقیقت، این یکی هم مانند جمله قبلی، مثال  نقض خاصی نداشت. هیچ پروژه بلند مدتی را با موفقیت به سرانجام نرسانده بودیم. این جمله هم یادگار همه این سالهاست و به یک باور عمومی بدل شده بود

حالا باید دانست که این موفقیت ها یک روزه نیست. شانسی و تصادفی نیست و به سادگی نمی‌توان از سطح درجه چندم آسیا به اوج و قله والیبال دنیا صعود کرد و صاحب سبک شد.
این موفقیت ها تنها میراث کواچ و ولاسکو و داور زنی نیست چه بهتر که نگاهی به گذشته کنیم و از تلاش های یزدانی خرم و سایر روسا هم قدر دانی کنیم.

تلاشی که امروز اینگونه ملتی را غرق در شادی و غرور میکند و به دلهایشان بذر وحدت و دوستی می کارد

فدراسیون والیبال به همه ایرانی‌ها ثابت کرده که می‌شود با یک برنامه ریزی بلند مدت به پیروزی رسید. با آوردن کواچ و اعتماد به جوان‌های والیبالیست، نشان داده است که می‌توان با اتکا به جوان‌ها به اوج غرور دست پیدا کرد.

تیم ملی والیبال ایران، باورهای پوسیده و اشتباه ما را دارد به مسیر درستش هدایت می کند.

این تیم همیشه برنده نیست. هنوز ابر قدرت نشده است. یک تیم خوب و البته در نگاه ما خارق العاده است. اما می‌بازد. نا امید نمی‌شود و دوباره می‌برد. این تیم شبیه به زندگی است. دارد به ما درس می دهد. انصافا خوب هم از پس امتحاناتش برآمده‌ ایم. شاید این تیم همیشه پیروز نبوده، اما ما همیشه پشت آن بودیم.

بخش ورزشی تبیان


منبع : خبرانلاین