اصالت مهمتر است یا تربیت خانوادگی؟
در انتخاب همسر، هم اصالت خانوادگی فرد مهم است هم تربیت اخلاقیاش. کدامیک اما مهمتر است؟ ما در این نوشتار کوتاه، برآنیم تا با درنگی در آیات و روایات، نشان دهیم که نقش اصالت خانواده از تربیت اخلاقی فرد، مهمتر است.
نویسنده: شکوری- شبکه تخصصی قرآن
میگویند: حلالزاده به عمو و داییاش میرود. امروزه نیز به مدد پیشرفتهای دانش دنیا، معلوم شده است که در جریان توالد، نه تنها ویژگیهای خَلقی والدین و محارم که ویژگیهایی خُلقی آنها نیز از طریق ژن به نسلهای بعد منتقل میشود. ویژگیهایی همچون شجاعت، سخاوت، مناعت طبع، ترس، تنبلی و الخ.
خانواده را اگر بسان درختی تصویر کنیم، پدربزرگها و مادربزرگها، در حکم ریشه این درختند، عموها و دائیها و پدران و مادران، به مثابه تنه و شاخهاند و فرزندان، بار و بر آن. درخت هر چقدر ریشهدارتر باشد، تنهها محکمتر، شاخهها، شادابتر و میوهها شکربارتر میشود. درخت اما،اگر ریشه دوانده باشد در فاضلاب، میوهاش، هیچگاه آبدار و خوشطعم نخواهد بود. کی و کجا دیدهاید که سنبل و سبزه دمیده باشد از شورهزار؟
قرآن میفرماید: وَالْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِی خَبُثَ لَایَخْرُجُ إلَّا نَكِداً [اعراف/58]
«و زمین پاكیزه و نیكو بنیاد، گیاهش با اذن پروردگارش بیرون آید، و زمین آلوده و بدنهاد گیاهش بیرون نمیآید مگر اندكی.
برخلاف تصور عوامانه، اصالت خانوادگی لزوما ربطی به طبقه اجتماعی خانواده فرد هم ندارد. بسا خانوادههای نجیب و با شرافت، که از نظر طبقه اجتماعی فرودستاند. در مواردی حتی برعکس است. یعنی ممکن است تعلق داشتن به طبقه اشراف، آدمی را از بزرگی، پاکی و نجابت محروم کند. چنانکه شاعر گفته است:
من از روییدن خار سر دیوار دانستم ****که ناکس کس نمیگردد از این بالانشینیها
در روانشناسی دانش دین گفته میشود در طول دوره بارداری،نه تنها کوچکترین فعل حرام که حتی کمترین فکر خراب نیز مستقیما بر جنین اثر میگذارد.
یک. شواهد قرآنی
1. یکی از شواهد قرآنی در تبیین این موضوع، داستان فرزندآوری حضرت مریم(س) است که نشان میدهد توجه به اصالت و جایگاه ممتاز خانواده، حتی در گذشتههای دور نیز هماره به عنوان یکی از معیارهای شناخت و قضاوت درباره شخصیت اشخاص انگاشته میشده است.
قرآن میفرماید: وقتی مریم(س)، فرزندش را که به اعجاز خداوندی بدون پدر دیده به جهان گشود، در آغوش گرفته نزد قوم خویش آورد، عدهای طعنهزنان بدو گفتند: ای خواهر هارون! کاری بس عجیب از تو سر زده است؛ حال آنکه نه پدرت آدم بدی بود و نه مادرت، زن بدکارهای!(مریم/28-27)
قوم مریم(س)، سوابق خانوادگی حضرتش را میدانستند لذا دهانشان از تعجب باز مانده بود که چگونه ممکن است او با چُنین مادر پاکدامن و چُنان پدر شرافتمندی، بدین خبط و خطا، دامن بیالاید؟!
2. شاهد دوم بر این ادعا حکایت فرزند حضرت نوح(ع) است که اگر چه زاده نوح نبی است، اما مادرش، به شهادت کریمه دهم از سوره تحریم، عاری از صلاحیت بود و کمال. با اینکه حضرتش در تربیت این فرزندش، کنعان، از هیچ تلاشی فروگذار نکرد اما تاثیرات ژنیتیکی و غلبه ویژگیهای ذاتی شخصیت مادر در فرزند، او را به خیرهسری و الحاد کشانید و سرانجام در میان امواج طوفان غرقه شد چنانکه قرآن فرماید: قَالَ یا نُوحُ إِنَّهُ لَیسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَیسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّی أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ(هود/46)
خداوند فرمود: «ای نوح! این پسر، از اهل تو نیست! او عمل غیر صالحی است [= فرد ناشایستهای است]! پس، آنچه را از آن آگاه نیستی، از من مخواه! من به تو اندرز میدهم تا از جاهلان نباشی!!».
در نحوه دلالت این کریمه بر اثبات مدعای مورد بحث، عطف توجه به دو نکته ضروری مینماید:
یک. عرب وقتی بخواهد وصفی را به صورت مبالغهآمیز به کسی نسبت دهد، معمولا از افعل تفضیل استفاده میکند مثلا میگوید: علی(ع) اعدل است. اما اگر بخواهد مبالغه را به اوج برساند، آنگاه صورت مصدری فعل را به کار میبرد و میگوید: علی(ع) عدل است. گویی این صفت با وجود حضرتش، عینیت یافته و قابل تفکیک نیست. در اینجا نیز قرآن در وصف این پیامبرزاده میگوید: انه عمل غیر صالح. گویی ذات عمل ناشایست سرکشی و طغیان، با نهاد این فرزند عجین گشته است.
دو. زن، منشاء پیدایش رحامت و وابستگی اعضای یک خانواده است. این حقیقت را آیت آلله جوادی آملی در کتاب زن در آئینه جلال و جمال، اینگونه تبیین نموده است:
آن رحم كه مبدأ تكون اعضا به هم پیوسته است جزو زن بوده و در حقیقت مقام والای زن است كه پایهگذار قانون ارحام و صله رحم و محرمیت و... است. نتیجه آن كه مهره اصلی خانواده و رحامت را زن به عهده دارد گرچه مرد مسوول كارهای اجرایی و تأمین هزینههای زندگی و مانند آن است. از این رهگذر قرآن كریم ضمن توصیه انسان به گرامی داشتن پدر و مادر، زحمات مادر را كه به زایمان و شیردادن است و منشأ اصلی آنها رحم است یادآور میشود:
(ووصّینا الانسان بوالدیه احساناً حملته أُمّه كرهاً ووضعته كرهاً وحمله وفصاله ثلثون شهراً)[احقاف/15]
و انسان را نسبت به پدر و مادرش به احسان سفارش كردیم، مادرش با تحمل رنج به او باردار شد و با رنج او را به دنیا آورد و بار برداشتن و از شیر گرفتنش سی ماه است.
(حملته أُمّه وهناً علی وهن وفصاله فی عامین...)[لقمان/14]
مادرش به او باردار شد، سستی بر روی سستی و از شیر باز گرفتنش در دو سال است.
و نیز حضرت امام زین العابدین علیه السلام در رساله حقوق كه لزوم رعایت حقوق ارحام را به مقدار پیوستگی و قرابت نسبت به رحم بیان فرموده اولین حق را در نظام خانوادگی به مادر داده، آنگاه از حق پدر سخن به میان آورده و چنین فرموده است: «... وحقوق رحمك كثیرة متّصلة بقدر اتّصال الرّحم فی القرابة فأوجبها علیك حقّ أُمّك ثمّ حقّ أبیك ثمّ حقّ ولدك ثمّ حقّ أخیك ثمّ الأقرب فالأقرب. »
(اما كسانی رحم تو هستند؛ پس حقـوق آنان زیاد است ؛به اندازه تعداد اقارب و نزدیكان انسان و خداونـد بر تو واجـب نموده است حق مادرت و حق پدرت و حـق فرزندانت و حق برادر و خواهرت و بعد حق سایر نزدیكانت ؛ پس هركه قریبتر است مقدمتر است و رعایت حقش در اولویت قرار دارد.
3. در آیهای از قرآن میخوانیم: نسَآوُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ (بقره/223)[زنان شما، چونان زمین کشت شمایند]
همچنانکه زمین کشاورزی اگر حاصلخیز و بذرپرور نباشد، محصول نیک نخواهد داد؛ همچنین رحم مادر اگر ناپاک باشد، تولید محصول پاک نمیکند. در روانشناسی دانش دین گفته میشود در طول دوره بارداری،نه تنها کوچکترین فعل حرام که حتی کمترین فکر خراب نیز مستقیما بر جنین اثر میگذارد.
دو. احادیث و روایات ماثور دینی
داستان فرزندآوری حضرت مریم(س) در قرآن، نشان میدهد توجه به اصالت و جایگاه ممتاز خانواده، حتی در گذشتههای دور نیز به عنوان یکی از معیارهای شناخت و قضاوت درباره شخصیت اشخاص انگاشته میشده است
گذشته از آیات کلام وحی، در متون ماثور روایی نیز فراوان بر اهمیت اصالت خانوادگی انگشت تاکید نهاده شده است که از آن جملهاند:
1. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: اختارو لنطفکم فان الخال احد الضحیعن (روضهالمتقین، ج8)
[برای نطفه های خود همسران شایسته انتخاب کنید زیرا دایی یکی از کسانی است که در پیدایش نسل شایسته اثر دارد.]
2. روایت معروف دیگری از حضرت ختمی مرتبت:
ایاکم وخضراء الدمن، قیل یارسول الله ومن خضراء الدمن قال صلی الله علیه و آله: المرئة الحسناء فی منبت السوء
از گیاهان (زیبایی که) بر مزبله ها می روید بپرهیزید! عرض کردند: ای رسول خدا! گیاهان زیبایی که بر مزبله ها می روید اشاره به چه کسی است; فرمود: زن زیبایی که در خانواده بد پرورش یافته است
(وسائل الشیعه، جلد 14، صفحه 19).
سه. حکایت تاریخی نکتهآموز از شیخ بهایی
روزی شاه عباس در اصفهان به خدمت عالم زمانه “شیخ بهائی” رسید و از شیخ پرسید: در برخورد با افراد اجتماعی، “اصالت ذاتیِ مهمتر است یا تربیت خانوادگی آنها؟
شیخ گفت : هر چه نظر حضرت اشرف باشد همان است ولی به نظر من “اصالت” ارجح است. شاه بر خلاف او گفت:شک نکنید که “تربیت” مهم تر است. بحث میان آن دو بالا گرفت و هیچیک نتوانستند یکدیگر را قانع کنند. به ناچار شاه برای اثبات حقانیت خود او را به کاخ دعوت کرد تا حرفش را به کرسی نشاند.
فردای آن روز هنگام غروب شیخ به کاخ رسید بعد از تشریفات اولیه وقت شام فرا رسید سفره ای بلند پهن کردند ولی چون چراغ و برقی نبود مهمانخانه سخت تاریک بود در این لحظه پادشاه دستی به کف زد و با اشاره او چهار گربه شمع به دست حاضر شدند و آنجا را روشن کردند. در هنگام شام، شاه دستی پشت شیخ زد و گفت دیدی گفتم “تربیت” از “اصالت” مهم تر است ما این گربه های نااهل را اهل و رام کردیم که این نتیجه اهمیت “تربیت” است.
شیخ در عین اینکه هاج و واج مانده بود گفت من فقط به یک شرط حرف شما را می پذیرم و آن اینکه فردا هم گربه ها مثل امروز چنین کنند.
شاه که از حرف شیخ سخت تعجب کرده بود گفت: این چه حرفیست فردا مثل امروز و امروز هم مثل دیروز! کار آنها اکتسابی است که با تربیت و ممارست و تمرین یاد انجام می شود ولی شیخ دست بردار نبود که نبود تا جایی که شاه عباس را مجبور کرد تا این کار را فردا تکرار کند.
لذا شیخ فکورانه به خانه رفت. او وقتی از کاخ برگشت بی درنگ دست به کار شد چهار جوراب برداشت و چهار موش در آن نهاد. فردا او باز طبق قرار قبلی به کاخ رفت تشریفات همان و سفره همان و گربه های بازیگر همان. شاه که مغرورانه تکرار مراسم دیروز را تاکیدی بر صحت حرفهایش می دید زیر لب برای شیخ رجز می خواند که در این زمان شیخ موشها را رها کرد. در آن هنگام هنگامه ای به پا شد یک گربه به شرق دیگری به غرب آن یکی شمال و این یکی جنوب…
این بار شیخ دستی بر پشت شاه زد و گفت: شهریارا! یادت باشد اصالت گربه موش گرفتن است گرچه “تربیت” هم بسیار مهم است ولی”اصالت” مهم تر. یادت باشد با “تربیت” می توان گربه اهلی را رام و آرام كرد ولی هرگاه گربه موش را دید به اصل و “اصالت” خود بر میگردد.