شبکه پایگاه های قرآنی
Quran.tebyan.net
  • تعداد بازديد :
  • 3931
  • دوشنبه 1394/3/11
  • تاريخ :

شایع‌ترین علت کج‌فهمی

این فرمایش حضرت رسول(ص) که هر کس گناهی مرتکب شد، فهمی را از دست می دهد برای همیشه، درست تفسیر همین آیه هست.

نویسنده: شکوری-شبکه تخصصی قرآن تبیان

جهل

مروری کوتاه اگر داشته باشی بر حکایت انبیای الهی در قرآن، غم غربت‌شان، چنگ بر دلت می‌اندازد. این بندگان خدا، قریب به اتفاق، کارشان گره خورده است با یک مشت مشرکِ کج‌فهمِ باطل‌اندیش که گوششان به هیچ وجه، بدهکار به پند و اندرز نبوده است.

بعد از کلام خدا، شاید مُعجب‌ترین معجزه پیامبر اسلام(ص)، که کمتر از این زاویه دیده شده، این بوده است که توانسته آدم و مُسلم بسازد از یک عده عرب نتراشیده نخراشیده جاهلی.
کج‌فهمی یک بیماری است. آدم‌هایی که کج می‌اندیشند، حقایق را وارونه می‌بینند، درست ماننده کسی که مبتلاست به مرض کوررنگی.

کوررنگ‌ها، به دلیل فقدان نوعی رنگ‌دانه‌ در سلول‌های مخروطی چشمانشان، قادر نیستند قرمز را از سبز و یا زرد را از آبی تمییز دهند.
کوررنگی حتی اگر هیچ درمانی نداشته باشد، باز تحمل‌پذیر است، اما خدا نکند کارت بیفتد به پست آدم‌هایی که قاعده یک جو فهم ندارند. آن وقت است که از زمین و زمان بیزار می‌شوی.

گناه در همه اشکالش مثل: معصیت، ذنب، اثم، حوب کبیر و ... که در قرآن آمده، وقتی همچون خوره به جان انسان بیفتد، نخست روح ایمان را می‌بلعد، به تدریج، اما کار به جائى مى‌رسد که سر از تکذیب خدا و آیاتش در مى‌آورد. صدالبته به اینجا هم ختم نمی‌شود، بلکه آئم را تا آنجا پیش می‌برد که پیامبران خدا را دست می‌اندازد.

راستی چه می‌شود که دریچه فهم آدمی بسته شود؟
بنا بر آیات و روایات عدیده، همه انسان‌ها وقتی پا می‌گذارد به خاکدان عالم دنیا، مفطورند به فطرت الهی اما چگونه است که جز اندکی، بقیه کافر می‌شوند و بت‌پرست؟!
راز این مساله را قرآن به دست داده است و آن چیزی نیست جز پدیده "گناه".
گناه سهم مهلکی است که مجاری ادراک آدمی را می‌بندد. این را خدا فرموده است در حبل متینش: "ثمّ کان عاقبة الّذین اساوا السّوأی ان کذّبوا بأیات اللَّه..."(روم/10)
می‌فرماید: فرجام کار کسی که بد می‌کند، این است که آیات خدا را می‌بیند می‌گوید خدایی در کار نیست!
پیامبر(ص) سخن بلندی دارد که گویی ترجمان همین آیه هست.

می‌فرماید: « مَن قارَفَ ذَنباً فارَقَهُ عَقلٌ لا یَرجِعُ إلَیهِ أبداً»(میزان‌الحکمه/حدیث6751).
هر کس گناهی از او سر زند، فهمی را از دست می‌دهد برای همیشه!
گناه در همه اشکالش مثل: معصیت، ذنب، اثم، حوب کبیر و ... که در قرآن آمده، وقتی همچون خوره به جان انسان بیفتد، نخست روح ایمان را می‌بلعد، به تدریج، اما کار به جائى مى‌رسد که سر از تکذیب خدا و آیاتش در مى‌آورد. صدالبته به اینجا هم ختم نمی‌شود، بلکه آدم را تا آنجا پیش می‌برد که پیامبران خدا را دست می‌اندازد. آن وقت است که دیگر هیچ دم مسیحایی نیست که بتواند قلب‌های مرده ابوجهل‌های زمان را شفا ‌بخشد، نه فقط اندرز که انذار هم بی‌فایده است و راهی باقی نمی‌ماند جز: تازیانه عذاب دردناک الهی؛ چرا که حکما گفته‌اند: "آخر الدوا، الکی".
در تاریخ عقیله بنی هاشم، آورده‌اند که وقتی شیرزن کربلا، بانو زینب(س)، پیش چشمان نحس یزید سفاک قرار گرفت. این خلف ناصالح معاویه-علیه‌الهاویه- بنا کرد به شعرخواندن که:

" لعبت هاشم بالملك فلا  خبرٌ جاء ولا وحیٌ نزل..."(هاشمیان با حکومت بازی می کنند و گرنه نه خبری از غیب آمده و نه وحیی).
اینجا بود که این کریمه از زبان دخت امیرالمومنین تراوید که: "ثمّ کان عاقبة الّذین اساوا السّوأی ان کذّبوا بأیات اللَّه و کانو بها یستهزءون).


یادت باشد و یادم باشد که هیچگاه عقلت را و عقلم را در مسلخ گناه، ذبح نکنی و نکنم!

UserName