تبیان، دستیار زندگی
سیستم حاکم بر جامعه جهانی و بر فرد فرد انسانها، سیستم توحیدی است؛ لذا انسان در تنگناها جز یک نفر را صدا نمی زند، جز یک نفر را مؤثر در وجود نمی داند، هر چند در تشخیص آن یک نفر –در مقام عبودیت- به خطا رفته باشد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : عباس شیشه گر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

در انتظار انقلابی فرابشری علیه تمام ایسم های بشری

«دهکده جهانی»، یا «جامعه جهانی اسلامی» (4)

جامعه

در مقالات پیشین بیان شد که طبق آموزه های جامعه شناسانه و براساس آیات قرآنی روح واحدی بر جامعه بشری از بدو خلقت تا کنون حاکم بوده و هست، روحی که از فطرت مشترک همه انسان ها سرچشمه می گیرد، از طرفی در طول تاریخ برای اداره جامعه بشری مدل هایی اجرا شده و در عصر حاضر نیز جامعه چندقطبی را تجربه می کنیم. آیا این مدل جوابگوی نیاز بشر خواهد بود؟ آیا روح جمعی انسان ها در همین مرحله توقف خواهد کرد یا به زودی شاهد طغیان و انقلاب جامعه جهانی علیه مدلهای متکی به فکر بشری خواهیم بود؟ ابرقدرت و حاکم آینده کیست؟
جامعه جهانی از حکومت های خودمختار برگرفته از نهاد بشری و متکی به افکار انسانیِ صرف و نه برگرفته از منبعی مافوق انسان، خسته شده و این خستگی و غرق شدن در بی عدالتی و لاابالی گری ها به زودی اضطراری را بر انسان مستولی خواهد کرد که از هر مدل حکومت و قانونگذار و مجری صرفا متکی به فکر بشری دل بکند و فقط چشم به آسمان بدوزد و منتظر فرج و گشایشی از جانب «او» باشد و آن زمان جامعه جهانی برای قبول حکومت مردی الهی که فقط بر پایه فرامین الهی حکم می دهد آماده خواهد شد.
شهید بزرگوار، سید مرتضی آوینی در مقاله «انفجار اطلاعات» می گوید: «غرب ذاتی پارادوکسیکال دارد و این پارادوکسهای پایانه ای، سرنوشت محتومی هستند که تمدن امروز به سوی آن راه می سپرده است. انفجار اطلاعات از همین ترمینال هایی [ماهواره و...] است که تناقض نهفته در باطن تمدن امروز را آشکار خواهد کرد. وقتی حصارهای اطلاعاتی فرو بریزد مردم جهان خواهند دید که این دژ ظاهراً مستحکم بنیانهایی بسیار پوسیده دارد که به تلنگری فرو خواهد ریخت. قدرت غرب، قدرتی بنیان گرفته بر جهل است و آگاهی های جمعی که انقلاب زا هستند به یکباره روی می آورند؛ همچون انفجار نور. ...اکنون در غرب، همه چیز با سال های دهه 1930 تفاوت یافته است. مردم با اضطرابی که از یک عدم اطمینان همگانی بر می آید به فردا می نگرند. آنها هر لحظه انتظار می کشند تا آن دژ اطلاعاتی که موجودیت سیاسی غرب بر آن بنیان گرفته است با یک انفجار مهیب فرو بریزد و آن روی پنهان تمدن آشکار شود.»(1)
در نظر سنجی های انجام گرفته توسط موسسات مختلف در رابطه با بزرگترین متفکران هزاره دوم، کسی نفر اول  اعلام شد که یک ایده پرداز انقلابی (البته انقلابی علیه سیستم حاکم قبلی و نه انقلابی بر پایه جهان بینی الهی) به حساب می آید؟ کسی که بنیانگذار کمونیست معرفی می شود، یعنی «کارل مارکس» و افرادی مثل انیشتین و آیزاک نیوتن با فاصله قابل توجهی بعد از او قرار می گیرند! با اینکه اینان جزء علمای طراز اول علوم تجربی و پیش قراولان تکنولوژی جدید هستند! ولی رتبه ای بعد از یک نظریه پرداز علوم انسانی دارند! آیا این آمار نمی تواند حاکی از آن اضطراب و نیاز شدید بشر امروز به تغییر و انقلاب فکری باشد؟(2)

سیستم حاکم بر جامعه جهانی و بر فرد فرد انسان ها، سیستم توحیدی است؛ لذا انسان در تنگناها جز یک نفر را صدا نمی زند، جز یک نفر را موثر در وجود نمی داند، هر چند در تشخیص آن یک نفر –در مقام عبودیت- به خطا رفته باشد

جای بسی دقت و تامل دارد که همه ادیان الهی و غیر الهی و حتی مکاتب دست ساز بشر که در حیطه آخرالزمان و ظهور منجی حرفی زده اند از وجود «یک منجی» سخن می گویند و خواسته یا ناخواسته قائل به «وحدت منجی» هستند و هیچ دین و آیینی از «گروه منجیان» سخن نگفته است! آیا جای سوال ندارد که برای ساختن جامعه جهانی آن هم در وسعت جغرافیای کره زمین چرا فقط و فقط یک نفر کافی است؟ چرا او باید دارای علم کامل و اخلاق متعالی و... باشد؟ علم کامل چطور به دست می آید؟ آیا بشر می تواند ادعا کند در سایه علوم تجربی به همه علم دست خواهد یافت؟ آیا پیشرفت علوم تجربی تضمین کننده تکامل اخلاقی هست؟ نقش «جمهور» و «دموکراسی» در اداره جامعه جهانی چه خواهد بود؟ آیا اکثریت می توانند موسس حکومت و مشروعیت دهنده به آن باشند؟ یا نقش اکثریت صرفا در اقبال و ادبار به حاکم یا همان مقبولیت حکومت معنی می شود؟
حقیقت این است که «توحید» در ذره ذره این عالم حکمفرماست، همه عوالمِ وجود بر این امر سر تسلیم فرود آورده اند و انسان نیز چه بخواهد یا نخواهد در «زمین توحید» بازی می کند و لاجرم به توحید خواهد رسید، اگر با اختیار نشد – که نشده – به اجباری برآمده از اختیارش خواهد رسید، اجباری که حاصل طغیان جامعه بشری بر خودش است. قرآن عظیم چه زیبا از این حقیقت جاری در ناموس خلقت پرده بر می دارد که: «أَ فَغَیْرَ دینِ اللَّهِ یَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ؛ پس آیا جز دین خدا را مى‏ طلبند؟ در حالى كه هر كس در آسمان‏ها و زمین است خواه و ناخواه (تكوینا) در برابر او تسلیم است (پس دین نیز كه تسلیم شدن تشریعى است باید از آن او باشد) و همه به سوى او بازگردانده مى‏شوند.»(3)
سیستم حاکم بر جامعه جهانی و بر فرد فرد انسانها، سیستم توحیدی است؛ لذا انسان در تنگناها جز یک نفر را صدا نمی زند، (4) جز یک نفر را موثر در وجود نمی داند، هر چند در تشخیص آن یک نفر –در مقام عبودیت- به خطا رفته باشد.(5) ولی به اجبار باز خواهد گشت و ققنوس وار از پیکر آتش گرفته خود زاده خواهد شد. انقلابی به وقوع خواهد پیوست که شورشی است بر همه ایسم های بشری. انسانِ آن روزگار جز دین الهی و انسان ذوب شده در توحید و قوانین الهی را حاکم نخواهد دانست و آن زمان دور نیست. صدای شکستن استخوانهای مکاتب بشری به گوش می رسد.
اندکی صبر سحر نزدیک است...

پی نوشت:
1) رستاخیز جان، ص 117.
2) در یک نظرخواهی از شنوندگان «رادیو ۴» (ایستگاه رادیویی متعلّق به رادیوی بی‌بی‌سی انگلستان در سال ۲۰۰۵)، کارل مارکس به عنوان بزرگترین متفکر هزاره دوم انتخاب شد. پیشتر در آغاز هزاره جدید کاری مشابه توسّط وب‌گاه انگلیسی زبان بی‌بی‌سی انجام گرفته بود که ۲ میلیون نفر از مردم کشورهای گوناگون از سرتاسر جهان در این نظرخواهی شرکت کرده و از میان اندیشمندان هزاره، کارل مارکس مقام نخست را یافت و آلبرت انیشتین و آیزاک نیوتون با فاصله‌ای بسیار از او به‌ عنوان نفرات دوم و سوم انتخاب شدند.(ر.ک: ویکی پدیا)
3) آل عمران / 83
4) فَإِذا رَكِبُوا فِی الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ‏ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ یُشْرِكُون ؛ و چون به كشتى سوار شوند (و در خطر غرق قرار گیرند) خدا را مى‏خوانند در حالى كه ایمان و اعتقاد را براى او خالص سازند (و معبودها را فراموش كنند)، و همین كه آنها را به سوى خشكى رساند و نجات داد پس به ناگاه شرك مى‏ورزند. (عنکبوت/65)
5) وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَ‏ اللَّهُ قُلْ أَ فَرَأَیْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرادَنِیَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كاشِفاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرادَنی‏ بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ عَلَیْهِ یَتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُون ‏؛ و اگر از آنها بپرسى چه كسى آسمان‏ها و زمین را آفریده بى‏شك خواهند گفت: خدا، (زیرا آنها معبودهایشان را شریك در ربوبیت و تربیت مى‏دیدند نه در الوهیت و خالقیت)، بگو: پس به من خبر دهید آنچه به جاى خدا مى‏خوانید، اگر خداوند ضرر و زیانى بر من اراده كند آیا آنها زداینده ضرر او هستند؟ یا اگر او قصد رحمتى به من نماید آیا آنها جلوگیرنده رحمت او هستند؟ بگو: خدا براى من كافى است، كه اهل توكل تنها بر او توكل مى‏كنند. (زمر/38)(و نیز نگاه کنید به آیات 61و63 سوره عنکبوت و 25 سوره لقمان)

عباس شیشه گرها             
کارشناس سطوح عالی حوزه علمیه
بخش مهدویت تبیان            

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.