تبیان، دستیار زندگی
نیمۀ شعبان یک وعده گاه است، یک قرار دوباره، قرار با آن یار عزیز؛ یار عزیزی که از ما آمادگی می خواهد و حرکت. آمادگی، از حرکت آغاز می شود و حرکت از انگیزه. چه انگیزه ای بهتر از نیمۀ شعبان؟!. روز ولادت آن امام همام، روز حرکت من و تو به سوی آن حضرت.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : فاطمه قاسمی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نیمۀ شعبان؛ روزی که باید ایستاد

برای رسیدن به شادی حقیقی همراهی با امام معصوم شرط است

تا به حال با خود فکر کرده ای که چرا وقتی نام زیبای مولایمان با لقب «قائم» برده می شود همه راست قامت ایستاده و به حضرت ادای احترام می کنند؟! آیا می توانیم بگوییم این حرکت فقط برای ادای احترام به پیشگاه مقدس حضرت ولی عصر ارواحناه فداه می باشد؟

درست پاسخ دادی، این طور نیست. چرا که اگر ایستادن ما برای حضرت فقط به صرف احترام بود این گونه باید برای همۀ امامان علیهم السلام و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز به پا می خاستیم چراکه احترام آنان نیز واجب است.[1]
پس سرِّ ایستادن چیست؟ نیمۀ شعبان زمان مناسبی است تا این سئوال را از خود بپرسیم. چرا با شنیدن این نام به پا می خیزیم؟ آیا این حرکت پیامی دارد؟
شیعه در سراسر جهان به عنوان یک قدرت معرفی شده است. قدرت شیعه در حرکت و پویایی آن، دانسته شده است. شیعه همواره منتظر و پا به رکاب است، تا فرمانده خود اعلام قیام کند. ایستادن در هنگام بردن نام «قائم» نماد و نشانه ای است برای نشان دادن این آمادگی.
فرض کن قرار است همراه پدر خود به مسافرتی بروی. پدر صدا می کند: حاضری؟ و تو می گویی: بله. اما همچنان بر سر جای خود نشسته ای و حرکتی نمی کنی. پدر حالت تو را می بیند و با تعجب بار دیگر می پرسد: حاضری؟! و تو باز جواب می دهی بله. آیا پدر که این حالت تو را می بیند، حرف تو را باور می کند؟! اگر حاضری باید بلند شوی توشۀ سفر خود را آماده کنی و راست قامت جلوی پدر ایستاده و بگویی؛ حاضرم. آن وقت است که پدر با لبخندی، حضور تو را تائید می کند و می گوید: پس برویم.
حاضر بودن نشانه می خواهد، به سخن نیست. مانند جریان آن خراسانی که به نزد امام صادق علیه السلام آمد و گفت: «ای فرزند رسول خدا! چرا نشسته اید و حق خود را نمی ستانید؟ صدهزار شیعه و پیرو دارید که همگی در پیش روی شما شمشیر خواهند زد! امام به او فرمود: ای خراسانی بلند شو و در تنور بنشین. خراسانی گفت: مرا به آتش نسوزان و عذاب نکن، مرا ببخش خداوند تو را ببخشاید. در همین موقع هارون مکی از در وارد شد و به حضرت سلام داد. حضرت به او فرمود: در تنور بنشین. او وارد تنور شد. امام رو به خراسانی کرد و از او پرسید: در خراسان چند نفر مثل چنین شخصی پیدا می شوند؟! پاسخ داد: به خدا سوگند یک نفر هم پیدا نمی شود.[2]
آری، آمادگی به سخن نیست، باید مانند هارون مکی، مَرد عمل بود.
در روایتی از امام محمد باقر علیه السلام نقل شده؛ «بر واجبات صبر کنید و با دشمنانتان پایداری کنید، و پیوند خود را با امام منتظرتان مستحکم نمایید.»[3]
چه زمانی از نیمۀ شعبان بهتر برای میثاقی دوباره با امام زمان خود؟
تا به حال شده به عزیزی قولی بدهی اما بعد زیر قولت بزنی؟ تا به حال شده تصمیمی بگیری اما به آن عمل نکنی؟ شاید تا به حال به امام زمان علیه السلام قولهایی داده ای، اما زیر قولت زده باشی. اما این نیمۀ شعبان می تواند متفاوت است. می تواند این عید با تمام عیدهای گذشته ام فرق کند. طوری انتظار امامم را بکشم که این انتظار به تمام اعمال و حرکات من جهت بدهد. باید حرکت را آغاز کرد.

نیمۀ شعبان یک وعده گاه است، یک قرار دوباره، قرار با آن یار عزیز؛ یار عزیزی که از ما آمادگی می خواهد و حرکت. آمادگی، از حرکت آغاز می شود و حرکت از انگیزه. چه انگیزه ای بهتر از نیمۀ شعبان؟! روز ولادت آن امام همام، روز حرکت من و تو به سوی آن حضرت.

می خواهم شبیه کسانی شوم که منتظران واقعی حضرت بودند. در کتابی خواندم: «در قم به مجلس روضۀ معروفی رفته بودم که در آن همۀ حاضران در شور و حال خاصی بودند. یک شب از آن ده شب که آن مجلس برقرار بود، حضرت آیت الله بهجت [4] هم در مجلس شرکت کرده بودند. وقتی که ذکر مصیبت و مرثیه تمام شد و حضرت آیت الله بهجت می خواستند تشریف ببرند، یکمرتبه من گفتم: "راه باز کنید آقا می خواهند تشریف ببرند،" و منظورم از آقا حضرت آیت الله بهجت بود. دیدم ایشان شروع به لرزیدن کردند و گفتند: "آقا کو؟" یعنی اصلا به خودشان نگرفتند.» چون در عالم یک آقا داریم، آن هم امام زمان علیه السلام است. دیگران همه در برابر آن حضرت نوکرند. حضرت آیت الله بهجت این چنین در کلاس «انتظار»  قرار گرفته اند که با شنیدن کلمۀ «آقا»، ناگهان می لرزند و می گویند: «آقا کو؟»  آمادگی و حرکت را از مردان عمل بیاموزیم. آن مقدار به ظهور حضرت ایمان داشت و آن مقدار در تلاش بود برای آمادگی خود، که هر لحظه ظهور حضرت را انتظار داشت.
آری، آمادگی و قیام در برابر لقب مذکور به همین معناست. چنانکه نقل شده: حضور امام رضا علیه السلام در خراسان کلمۀ «قائم» ذکر شد. حضرت برخاست و دستش را بر سر نهاد و فرمود: «اَللَّهُمَ عَجِّل فَرَجَه وَ سَهِّل مَخرَجَه» خداوندا بر فرجش شتاب کن، و راه ظهور و نهضتش را آسان گردان.[5]
و از روایتی چنین استفاده می شود که این رفتار در عصر امام صادق علیه السلام نیز معمول بوده است. از حضرت صادق علیه السلام سئوال شد: علت قیام در ذکر «قائم» چیست؟ حضرت فرمود: «صاحب الامر غیبتی دارد بسیار طولانی، و از کثرت لطف و محبتی که به دوستانش دارد، هر کس وی را به لقب قائم –که مشعر است به دولت کریمۀ او، و اظهار تاثری است از غربت او- یاد کند، آن حضرت هم نظر لطفی به او خواهد نمود؛ و چون در این حال، مورد توجه امام واقع می شود سزاوار است از باب احترام به پا خیزد و از خدا تعجیل در فرجش را مسئلت نماید.»[6]
آیت الله سید محمود طالقانی می گوید: «... قیام دستور آمادگی و فراهم کردن مقدمات نهضت جهانی و در صف ایستادن برای پشتیبانی این حقیقت است... این همه فشار و مصیبت، از آغاز حکومت دودمان دنائت و رذالت اموی، تا جنگهای صلیبی و حملۀ مغول و اختناق و تعدیل های دولت های استعماری، بر سر هر ملتی وارد می آمد، خاکسترش هم به باد فنا رفته بود؛ لیکن دینی که پیشوایان حق آن دستور می دهند که چون اسم صریح «قائم» موسس دولت حقۀ اسلام، برده می شود، به پا بایستید و آمادگی خود را برای انجام تمام دستورات اعلام کنید، و خود را همیشه نیرومند و مقتدر نشان دهید، (همچین دینی) هیچ وقت نخواهد مرد».[7]
نیمۀ شعبان یک وعده گاه است، یک قرار دوباره، قرار با آن یار عزیز؛ یار عزیزی که از ما آمادگی می خواهد و حرکت. آمادگی، از حرکت آغاز می شود و حرکت از انگیزه. چه انگیزه ای بهتر از نیمۀ شعبان؟! روز ولادت آن امام همام، روز حرکت من و تو به سوی آن حضرت.

پی نوشت:
[1] همانطور که آیت الله سید محمود طالقانی می گوید: «این دستور قیام، شاید (فقط) برای احترام نباشد، و الاّ باید برای خدا و رسول و اولیای مکرم دیگر هم به قیام احترام کرد...»؛ خورشید مغرب، محمد رضا حکیمی، ص264
[2] بحار، 11/139
[3] نعمانی، کتاب الغیبه، ص199
[4] شرح حال، سلوک نامه، آموزه ها و کراماتش را در این کتابها بجویید: «به سوی محبوب»، «در محضر آیت الله بهجت»، «فریادگر توحید»، «نکته های ناب».
[5] بحارالانوار، علامه مجلسی، ج51، ص30
[6] الزام الناصب، شیخ حائری یزدی، ج1، ص271
[7] خورشید مغرب، محمدرضا حکیمی، ص264

فاطمه قاسمی                
کارشناس سطوح عالی حوزه علمیه
بخش مهدویت تبیان            
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.