تبیان، دستیار زندگی
سید از خانه من برو. من درِ منزلم را بببندم و فرزندانم را در مدرسه فیضیه كتك بزنند و از حجره ها بیاندازند پایین؟ اصلاً اجازه نمی دهم، الآن عبایم را می پوشم و خودم تنها به مدرسه فیضیه می روم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

امام خمینی( ره) : اصلا اجازه نمی دهم


 سید از خانه من برو. من درِ منزلم را ببندم و فرزندانم را در مدرسه فیضیه كتك بزنند و از حجره‌ها بیاندازند پایین؟ اصلاً اجازه نمی‌دهم، الآن عبایم را می‌پوشم و خودم تنها به مدرسه فیضیه می‌روم
امام خمینی

واقعه‌ی فیضیه یكی از وقایع فجیعی بود كه در آن واقعه ساواك و شهربانی و نظامیان شاه بسیاری از طلبه‌ها را به شهادت رساندند. ساعاتی پس از این واقعه آقای لواسانی خدمت حضرت امام آمدند و گفتند: «عده‌ای از نظامیان رژیم كه ریخته‌اند در مدرسه فیضیه و آن فجایع را انجام دادند، می‌خواهند بیایند منزل شما، اجازه بدهید ما در منزل را ببندیم». امام بدون اینكه ترس یا واهمه‌ای داشته باشند عكس‌العملی نشان ندادند. امام با اینكه به آقای لواسانی بسیار علاقه داشتند، با تندی گفتند: «سید از خانه من برو. من درِ منزلم را ببندم و فرزندانم را در مدرسه فیضیه كتك بزنند و از حجره‌ها بیاندازند پایین؟ اصلاً اجازه نمی‌دهم، الآن عبایم را می‌پوشم و خودم تنها به مدرسه فیضیه می‌روم».

در آن شب افرادی تصمیم گرفتند در منزل امام بمانند كه مبادا نظامیان شبانه به بیت امام حمله كنند، اما باز هم ایشان نپذیرفتند. از این رو ما و عده‌ای دیگر در یكی از منازل، جنب بیت امام، مستقر شده و بیدار ماندیم كه مبادا اتفاقی برای امام بیفتد، كه به لطف خدا آن شب اتفاقی نیفتاد.

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان


منبع: كتاب خاطرات آیت الله غیوری ، انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامی، ص 71