تبیان، دستیار زندگی
علم بهتر است یا ثروت این سوالی است که تا به حال بسیاری از ما آنرا شنیده و به آن پاسخ گفته یا در دوران کودکی در دبستان درباره آن انشا نوشته ایم. پاسخ این سوال هم با منطق صحیح و با توجه به روایات ما مشخص است اما آیا واقعا شرایط اجتماعی ، سبک زندگی و زندگی م
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

به یک منشی فوق لیسانس نیازمندیم!

علم بهتر است یا ثروت این سوالی است که تا به حال بسیاری از ما آنرا شنیده و به آن پاسخ گفته یا در دوران مدرسه درباره آن انشا نوشته ایم. پاسخ این سوال هم با منطق صحیح و با توجه به روایات ما مشخص است اما آیا واقعا شرایط اجتماعی ، سبک زندگی و زندگی ماشینی امروز هم افراد جامعه ما را به سمت پاسخ درست هدایت می کند...

امیر رضوانی - بخش اجتماعی تبیان
بیکاری

وقتی می خواهیم فردی را نسبت به امری مشتاق و قانع کنیم باید آن فرد را با خوبی ها و مزایای آن موضوع آشنا کنیم و یقینا اگر  فرد محاسن امر را درک کند حتی اگر از قبل اعتقادی راسخ نسبت بدان داشته باشد ثابت قدم تر می شود اما اگر آنچه می بیند در تناقض با آنچه شنیده است باشد ممکن است نسبت بدان موضوع سست و بی انگیزه شود.
در مسئله علم بهتر است یا ثروت نیز همین موضوع مصداق پیدا می کند اگر ما بگوییم علم بهتر است اما همه مشخصه های برتری یک زندگی خوب را در ثروت خلاصه کنیم یقینا فرد در این راه با تناقض و تردید روبرو خواهد شد.
برای قضاوت بر سر این مسئله که علم بهتر است یا ثروت یکی از معیارهای عموم مردم بحث کار و اشتغال است. موضوع اشتغال برای جوامع یکی از مهمترین مباحث می باشد که همواره دولت ها به این مسئله به عنوان یک موضوع مهم و جزء اولویت های برنامه ای خود نگاه می کنند شاید تا به حال کمترنامزد ریاست جمهوری را دیده باشید که از بدو فعالیت های تبلیغاتی خود قول ایجاد اشتغال به مردم ندهد و در آخر برای تحقق یا عدم تحقق وعده خود زیر تیغ نقد رسانه ها نرفته باشد.

قسمت عمده  نرخ بیکاری سهم فارغ التحصیلان دانشگاه است ،فارع التحصیلانی که چند سال از عمر  و سرمایه خود را هزینه کرده اند تا به فن و حرفه ای دست پیدا کنند اما وقتی وارد بازار کار می شوند روی دیگر سکه را می بینندو  از کار مرتبط با حرفه شان خبری نیست!

اشتغال  و داشتن درآمد برای داشتن یک زندگی روزمره و همراه با آرامش و بدون دغدغه یک نیاز ضروری است. در اسلام پیرامون مسئله کسب روزی و کار  توصیه های فراوانی شده است اما با در نظر گرفتن این مباحث و اینکه بر اساس برنامه پنجم توسعه کشور، تا سال پایانی ، باید به نرخ بیکاری 7 درصدی دست یابیم و برای این منظور، سالیانه باید به میزان 1 میلیون و 100 هزار فرصت شغلی جدید در کشور ایجاد شود. ما با سیلی از جمعیت روبرو هستیم که نیاز به کار دارند و از بیکاری رنج می برند. طبق آمار نرخ بیکاری که در سال 90 به حدود 12.3 درصد و در سال 91 برابر با 12.2 درصد بوده و در سال 92 با اندکی افزایش به 12.6 درصد رسیده است.(1) اما این رقم در بهار 93  به 10.7درصد رسید.(٢)
متاسفانه قسمت عمده این نرخ بیکاری سهم فارغ التحصیلان دانشگاه است ،فارع التحصیلانی که چند سال از عمر  و سرمایه خود را هزینه کرده اند تا به فن و حرفه ای دست پیدا کنند و حال با اتمام تحصیلات می خواهند از این زحمت و حاصل رنج خود پول در آورند و از کارشان نیز لذت ببرند اما وقتی وارد بازار کار می شوند روی دیگر سکه را می بینندو  از کار مرتبط با حرفه شان خبری نیست!
البته برخی با این حال دنبال یک منبع درآمد می گردند اما به شغل هایی دست می یابند که حقوق آن کفاف زندگی را نمی دهد و فرد ترجیح می دهد بیکار نباشد در واقع تا حدودی  سختی بیکاری و فرهنگ سازی باعث شده است تا جوانان از توقعات خود پایین آیند و کار را عار ندانند مشکلی که در گذشته موجود بود اما اکنون با پدیده ای نوین روبرو هستیم اینبار این کارفرماها هستند که سطح توقع شان عجیب و غریب شده است و فرهنگ اشتغال با ناهنجاری جدید روبرو شده است.

سکانس اول

یک جوان حداقل چهار سال عمر خود را برای دستیابی به یک تخصص می گذارد آن را یاد می گیرد و وارد بازار کار می شود اما شغل مرتبط با کار خود را نمی یابد .او مجبور است تن به کاری دهد که آن را دوست ندارد اما متاسفانه آن کار نه تنها مورد علاقه وی نیست و او مجبور است برای تامین معاش بدان تن دهد با این حال این کار حقوق مکفی هم برای  وی ندارد اما او چاره ای ندارد و می خواهد زندگی کند

سکانس دوم

جوان موفق می شود وارد عرصه کاری تخصصی خود شود اما در روند اداری  نمی تواند جایگاه خود را به دست آورد و رضایت شغلی از امنیت، حقوق و ارتقا شغلی اش داشته باشد یا با بروکراسی رابطه بر ضابطه  مواجه  می شود .در واقع خستگی زحمت های کشیده خود در دوران تحصیل بر تنش می ماند و دچار یاس و بی انگیزگی می شود.

سکانس سوم

جایگاه اجتماعی همیشه  متاثر از آن چیزی نیست که یک مدرک برای فرد به ارمغان می آورد. برای درک این مسئله بهتر است به آگهی استخدامی که چندی پیش در یکی از روزنامه ها منتشر شد نگاهی بیندازید:

دعوت به همکاری


و حال سوال اینجاست وجود شرایطی اینچنینی در جامعه که سه نمونه از آن ذکر شد  و همچنین  حدقل چهار سال هزینه ی مالی و زمانی برای دستیابی به مدرک و در نهایت بیکاری، اشتغال به کاری غیر مرتبط و کم بازده یا عدم موفقیت  و تاثیرگذاری شغلی و مشاهده شغل ها و مدارک پولی و بدون زحمت به ما می گوید علم بهتر است یا ثروت؟!

زندگی ماشینی ما هر مقدار که بیشتر بر محور پول قرار می گیرد شاهد هستیم که آسیب ها در حال بیشتر شدن هستند .مدرک های تقلبی، دروغ گویی، خودنمایی و فخر فروشی، افزایش طلاق ها،بیماری های روانی از جمله این آسیب ها هستند.

وقتی  سبک زندگی جامعه بر اثر فرهنگ سازی های اشتباه افراد و نهادها به این سمت می رود که پول معیار و محمل برتری، احترام و قضاوت می شود و  علم،تخصص و مدرک جایگاهی فرعی  پیدا می کند این خود ما نیستیم که به جای علم ، ثروت را تنها گزینه  پاسخ به سوال مذکور قرار می دهیم. 
از طرفی باید جلوی ورود فله ای فارغ التحصیلان کم بازده را گرفت و به جای آن آموزش های کاربردی را برای پرورش افراد متخصص و کاربردی جایگزین کرد، از طرف دیگر باید سبک زندگی ها را اصلاح نمود و جای پول را  درتعیین شخصیت افراد با مشخصه هایی چون  تقوا، دانش،تخصص و ... جابجا کرد. زندگی ماشینی ما هر مقدار که بیشتر بر محور پول قرار می گیرد شاهد هستیم که آسیب ها در حال بیشتر شدن هستند .مدرک های تقلبی، دروغ گویی، خودنمایی و فخر فروشی، افزایش طلاق ها،بیماری های روانی از جمله این آسیب ها هستند. علم همیشه جایگاه و دست برتر را خواهد داشت که می توان از دریچه آن به ثروت و آرامش نیز رسید اما اگر این خود ما نباشیم  که با عملکرد و فرهنگ سازی خود تنها گزینه خروجی از این سوال را ثروت قرار دهیم.

پی نوشت:

١- "وضعیت اشتغال و نرخ بیکاری ایران در سال 93 و 94 "؛ اقتصاد ایرانی

٢-"بانک مرکزی نرخ بیکاری بهار 93 را اعلام کرد "؛ اقتصاد بازار

زنان،اشتغال یا خانه نشینی؟

دولت کلید بیکاری را گم کرده است!

زنان سرکار ،مردان در خانه!