تبیان، دستیار زندگی
سال ها پیش كه نمایشگاه کتابی برگزار نمى شد، تعداد کتابخوان ها بسیار بسیار بیشتر از کتابخوانان امروز بود. آیا نمایشگاه کتاب به جای جلب بیشتر مردم به کتاب خوانی معکوس عمل کرده است؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نمایشگاه، فروشگاه، گردشگاه؟

سال‌ها پیش كه نمایشگاه کتابی برگزار نمى‌شد، تعداد کتابخوان‌ها بسیار بسیار بیشتر از کتابخوانان امروز بود. آیا نمایشگاه کتاب به جای جلب بیشتر مردم به کتاب‌خوانی معکوس عمل کرده است؟

بخش کتاب و کتابخوانی تبیان
نمایشگاه کتاب

برپا کردن نمایشگاه‌های مختلف در سراسر جهان، توسط دولت‌ها یا شرکت‌های خصوصی، چند هدف عمده را دنبال می‌کنند که اولین هدف ارائه محصول یا اثر هنری برای فروش و دومین هدف جذب مردم و آشنا کردن آنان با صنعت و هنر آن کشور است. برخی از این نمایشگاه‌ها از جمله نمایشگاه کتاب هامبورگ و بی‌ینال ونیز در جهان دارای جایگاه خاصی هستند. در کشور ما نیز در طول سال نمایشگاه‌های مختلفی بر پا می‌شود که اکثر قریب به اتفاق آنها به حوزه صنعت تعلق دارد تا هنر. گرچه نمایشگاه‌های کوچک و محدود هنری نیز در برخی از نقاط پایتخت و کشور بر پا می‌شود، اما بی‌شک نمایشگاه کتاب و مطبوعات اصلی‌ترین نمایشگاه‌هایی هستند که در کشور بر پا می‌شوند.

نمایشگاه کتاب به خاطر وسعت و قدمت میان همه نمایشگاه‌ها شاخص است. در ایام برگزاری این نمایشگاه مردم از آن استقبال کرده و از سراسر کشور برای حضور در آن به سمت پایتخت سرازیر می‌شوند. متاسفانه اکثر مراجعه کنندگان به نمایشگاه، برای خرید یا فیض بردن ادبی و هنری پا به این مکان نمی‌گذارند. این عده به نمایشگاه کتاب و نمایشگاه‌های دیگر به عنوان یک گردشگاه و مرکز تفریحی نگاه می‌کنند. این را نمی‌توان عیب شمرد، بلکه حضور این همه مراجعه کننده به نمایشگاه کتاب را باید به فال نیک گرفت و آن را مدیریت کرد. چرا در ٢٨ سال گذشته بانیان نمایشگاه کتاب از این ظرفیت عظیم برای رواج فرهنگ کتابخوانی استفاده نکرده اند؟ مطمئنا می‌شود با راهکارهایی که چندان پر خرج نیستند مردم عادی را به خواندن و خریدن کتاب تشویق کرد، حتی ناشران خصوصی نیز که در این نمایشگاه‌ها شرکت می‌کنند چنین روشی را پیش نمی‌گیرند. دادن چند نایلکس رنگی مجانی باعث نمی‌شود مردم جذب نشریات آن ناشران شوند، بلکه باید راه جدید و کارسازی را پیش گرفت. متاسفانه بسیاری از ناشران هم در این نمایشگاه سعی دارند کتابهای باد کرده خود را به خلق‌ الله بفروشند و به عنصر فرهنگ کاری ندارند.

متاسفانه سال‌های متمادی است که برپایی نمایشگاه کتاب، برای مسوولان یک رفع تکلیف محسوب می‌شود و فقط می‌خواهند به هر ترتیبی که شده آن را برگزار و پایان دهند. آیا تاکنون کسی یا سازمانی خروجی نمایشگاه کتاب را مورد نقد و بررسی قرار داده است؟ صرف دادن آمار چه دردی از دردهای بازار کتاب را می‌تواند درمان کند؟ به فرض که طبق آمار (اگر درست باشد) میلیون‌ها نفر از نمایشگاه کتاب بازدید کنند، این خیل بازدید کننده برای بازار کتاب چه ارمغانی در پی داشته‌اند؟! بیش از 90 درصد افرادی که در آمارهای دولتی به آن اشاره می‌شود، تنها گردشگرانی هستند که برای گردش و وقت گذرانی پای به نمایشگاه گذاشته‌اند. اگر به واقع این چند میلیون نفر کتابخوان بودند و برای خرید کتاب دست در جیب می‌کردند وضع بازار کتاب به این گونه نبود!

پیش از آنکه نمایشگاه کتابی برگزار شود، تعداد کتابخوان‌ها بسیار بسیار بیشتر از کتابخوانان امروز بود. آیا نمایشگاه کتاب به جای جلب بیشتر مردم به کتابخوانی معکوس عمل کرده است؟! واقعا چرا به جای اینکه کتابخوانان بیشتر شوند، کمتر شده‌اند؟ این مشکل را نمی‌توان به اینترنت و ماهواره‌ها ربط داد، اول به خاطر اینکه آغاز افت فروش کتاب و چاپ آن، پیش از ورود اینترنت و ماهواره به ایران صورت گرفته، در ثانی، کشورهای پیشرفته که در زمینه اینترنت و ماهواره سال‌های متمادی نوری از ما جلوتر هستند، چرا با چنین افتی روبرو نیستند، مقایسه کنید تیراژهای چند میلیونی کتاب آنهارا با شمارگان هزار نسخه‌ای ایران! وقتی هر کسی هنوز از آب و گل در نیامده و تازه قلم در دست گرفته، به خود اجازه می‌دهد کتاب منتشر و به بازار ارائه کند، آن هم نه با سرمایه‌گذاری ناشر، بلکه با پول خود، معلوم است که بازار کتاب آشفته و رو به افول می‌رود. در کشوری که فرهیختگانی با سال‌ها سابقه هنری و ادبی به خود اجازه نمی‌دهند کتاب منتشر کنند، چند تازه قلم، به بازار کتاب با نشر آثار سخیف و ضعیف جسارت می‌کنند!

مسوولان برای یک بار هم که شده بیایند و مشکل را مردانه بررسی کنند و آن را به نتیجه برسانند. دادن شعارهای تو خالی دردی را دوا نمی‌کند. تزریق پول به بازار کتاب هم چاره کار نیست، باید راهکاری اندیشید که مردم روی به کتاب آورند، مانند گذشته‌ای نه چندان دور کار به جایی رسیده که اهل ادب و کتابخوان‌های حرفه‌ای هم از خرید کتاب پرهیز می‌کنند، پرهیز آنان نه به خاطر قیمت سرسام آور کتاب، بلکه برای تهی بودن از محتوای اکثر کتاب‌های منتشر شده است، چون چیزی در این کتاب‌ها نیست تا آنان میل به خواندن آن داشته باشند.

قیمت بالای کتاب، خود مصیبتی است بزرگ، اما تنها دلیل وضعیت خطرناک و آشفته بازار کتاب نیست.

مهم‌ترین دلیل آن است که مردم نسبت به کتابهای تازه منتشر شده و بی‌محتوا رغبت نشان نمی‌دهند. خوشبختانه یا متاسفانه هنوز دیوان حافظ پرفروش‌ترین کتاب است! بازار کتاب آنچنان آشفته شده که اهل قلم، قلم‌های خود را در نیام نهاده‌اند. همه از نمایشگاه کتاب انتظار دارند تا باعث رونق خرید و خواندن کتاب شود، چرا چنین اتفاقی نمی‌افتد؟ اگر قرار است نمایشگاه خنثی یا حتی معکوس عمل کند، چه اصراری به برپایی آن است؟ نمایشگاه اگر نمی‌تواند هدفی را که باید دنبال کند، همان بهتر که برگزار نشود. هر سال پیش از برپایی نمایشگاه شعارهای گل درشتی داده می‌شود، اما وقتی افتتاح می‌شود یک از میلیارد آن شعارها نیز به چشم نمی‌آید. خدا آخر و عاقبت همه را با این بازار آشفته کتاب به خیر کند!



منبع: هنرآنلاین- سیدرضا اورنگ