تبیان، دستیار زندگی
ورزش ایران این روزها فضای آرامی را تجربه نمیکند و لمپن دیگر واژه غریبه ای نیست
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

لمپن های ورزش ایران


ورزش ایران این روزها فضای آرامی را تجربه نمیکند و لمپن دیگر واژه غریبه ای نیست

کی روش و گودرزی

ورزش ایران به گواهی کارشناسان برجسته از پتانسیل بالایی برای موفقیت در حوزه های مختلف برخوردار است اما این روزها همچون گذشته درگیر اختلافات قدرت شده است تا فضای ملتهب ایجاد شده در ورزش سبب ناکامی های آینده شود تا باز هم در رقابت های داخلی و خارجی نتواند به نتیجه مناسبی دست پیدا کند.

حافظه تاریخی جماعت ایرانی شاید کوتاه مدت باشد اما یک فلاش بک به گذشته همه خاطرات تاریک و تلخ را دوباره رونمایی می‌کند. از درگیری های رسانه ای تا چاقو کشی های مختلف در تمرین تیم های باشگاهی و صدور بیانیه های مختلف برای اثبات حقانیت خود و لمپن جلوه دادن افراد مختلف.

به نظر می رسد هر چه جلوتر می رویم وضعیت ورزش کشورمان به خصوص فوتبال ایران تاسف آور تر از گذشته می شود.

پیام صادقیان که روزی پدیده فوتبال ایران نامبرده میشد این روزها به یک سکونشین محض در پرسپولیس تبدیل شده است و خواننده زیرزمینی او را به سیگاری بودن متهم کرده است. بازیکنی که شاید فیکس بودن در تیم ملی با توجه به پتانسیل های فنی اش کمترین حق فوتبالی اش در این روزهای بی استعداد فوتبال ایران باشد.

در آن سوی مقابل جاسم کرار به اندازه یک تیم برای آبی پوشان پایتخت حاشیه داشته است و خیلی ها قهرمان نشدن استقلال در فصل جاری را به همین مساله ربط می دهند. سرپیچی کردن های مکرر جاسم کرار از کادر فنی و مجموعه استقلالی ها دیگر به یک داستان قدیمی تبدیل شده است.

اما نکته جالبی  که در این میان وجود دارد این است که حاشیه ها  و درگیری ها امروز تنها مختص بازیکنان جوان و بی اخلاق نیست و مساله ای که ذهن نگارنده را برای نوشتن مطلب به خود مشغول کرده است این است که چهره هایی چون قلعه نویی ، حاج رضایی ،کی روش ،‌وزیر ورزش ،مایلی کهن ،دادکان  و ...... نیز به راحتی القاب های زننده را به یکدیگر نسبت می دهند.

القابی که شاید سالهای گذشته به زبان آوردن آن توسط چنین چهره هایی برای افکار عمومی قابل قبول نبود اما امروزه به نظر می رسد لقب فرهنگ در ورزش تنها صرفا یک کلمه باشد و تعریف مشخصی برای آن وجود نداشته باشد.

ما حتی ابتدایی‌ترین روش ها را برای نشان دادن فرهنگمان انجام نمی‌دهیم و تنها می‌خواهیم از نام فرهنگ به جای داشتن فرهنگ استفاده کنیم؛ اما این روزها فوتبال و به طور کلی ورزش ما، خود را دستخوش مسائلی کرده که باعث بروز ناملایمات و نااخلاقی‌های زیادی شده و راه اشتباهی را در پیش گرفته است. راهی که قطعا صدمات زیادی را به نسل جوان منتقل خواهد کرد.

آقای دادکان به نظر می رسد فراموش کرده است که پس از جام جهانی چگونه فوتبال ایران را تعلیق کرد. شاید او امروزه منکر این داستان بشود اما اهالی فن و فوتبال به خوبی می دانند در آن روزها چه اتفاقاتی رخ داد. هر چند ما همانند دکتر دادکان فراموش کار نیستیم و اقدامات مثبت دکتر در فدراسیون فوتبال را ارج می نهیم و او را یکی از افراد تحصیل کرده و موفق می دانیم

حتی کار به جایی رسیده است که حاج رضایی در رسانه ملی به سرمربی یکی از پرهوادارترین تیم های باشگاهی ایران حمله می کند و او را فاقد شخصیت اچتماعی مناسبی می داند. اینکه شخصیت قلعه نویی مورد مقبولیت جامعه قرار دارد یا خیر از این بحث خارج است اما آیا واقعا بیان کردن چنین مساله ای برای شخصی که خود را دارای شخصیت اجتماعی مناسب می داند جای مناسبی است؟

یا سرمربی تیم ملی ایران که احترام زیادی را برای او قایل هستیم آیا در این مدت نگاهی به مصاحبه های گذشته  خود در مورد وضعیت فوتبال ایران انداخته است؟ در اینکه فوتبال ایران دارای نقص های فراوانی است هیچ شکی نیست که اگر غیر از این بود هیچ گاه به دنبال کی روش برای هدایت تیم ملی فوتبال کشورمان نمی رفتیم اما واقعا غیر از این بوده است که کی روش هر زمان که شرایط را مناسب ندیده است با مصاحبه های مختلف فضای فوتبال را به بیراهه کشانده است.

دادکان

آیا وزیر ورزش به عنوان پدر ورزش ایران نمی تواند به جای انجام مصاحبه های متفاوت و  متهم کردن سرمربی تیم ملی کشورمان به لمپن راه دیگری را در پیش بگیرد. اگر با ماندن کی روش در ایران موافق نیستند هر چه سریع تر جانشین کی روش را مشخص کنند و اگر موافق ماندن وی هستند توهین کردن به شخصیت او دردی از فوتبال ایران دوا نخواهد کرد.

شخص بعدی دکتر محمد دادکان است که این روزها خود را چهره ای نشان می دهد که به نظر می رسد گذشته را به خوبی فراموش کرده است –او  که امروز منتقد دستگاه ورزش است و به همه می‌تازد - تاکید دارد که نیمی از افرادی که در جلسه با وزیر حاضر شده‌اند، فاسد و لمپن بوده‌اند اما نگفت که این افراد چه کسانی هستند و همه را با چوب راند.

او جماعتی را به فساد متهم کرد که در آنها مردان اخلاقی چون حسن حبیبی، جعفر کاشانی، جلال چراغپور و ابراهیم آشتیانی حضور داشتند. مردانی که آبرو و اعتبار فوتبال ایران محسوب می‌شوند و نام نیکشان مایه فخر و مباهات فوتبال و ورزش است و بر تارک کتاب قطور فوتبال و ورزش ایران می‌درخشند. دادکان این مردان را به فساد و لمپنیسم متهم کرده است اما از یاد نبرده‌ایم یکی از مربیان انتخابی‌اش برای حضور در تیم ملی نقش ستون پنجم را ایفا می‌کرد و البته به شدت تلاش می‌نمود که بازیکنان یک باشگاه خاص را به برانکو تحمیل کند! آنچه مصداق بارز اتهامات او به این جماعت بود.

آقای دادکان به نظر می رسد فراموش کرده است که  پس از جام جهانی چگونه فوتبال ایران را تعلیق کرد. شاید او امروزه منکر این داستان بشود اما اهالی فن و فوتبال به خوبی می دانند در آن روزها چه اتفاقاتی رخ داد. هر چند ما همانند دکتر دادکان فراموش کار نیستیم و اقدامات مثبت دکتر در فدراسیون فوتبال را ارج می نهیم و او را یکی از افراد تحصیل کرده و موفق می دانیم اما حمله کردن به افراد فوتبالی آن هم در یک برنامه زنده تلویزیونی پربیننده شکل زیبایی ندارد.

به هر حال این مسائل همواره در ورزش ایران وجود داشته است و شاید لزوم فرهنگ این روزها بیش از گذشته احساس شود چرا که با وجود چنین شرایطی شما نمی توانید از جوانان انتظار رعایت فرهنگ و اخلاق را داشته باشیم. شرایطی که  با بی توجهی به آن قطعا ورزش ایران را از موفقیت دور خواهد کرد.


رضا رستگاری

بخش ورزشی تبیان