مامان! با من جوری دیگر حرف بزن
تأثیر رفتارهای غیرکلامی در تعلیم و تربیت کودکان
بیشتر روانشناسان در این مورد اتفاقنظر دارند که دوران کودکی، بسیار مهم و حساس است و مرد و زن قبل از پدر و مادر شدن، باید روش تعلیم و تربیت کودک را بهدرستی بیاموزند، زیرا دوران تربیت کودک، نه از آغاز تولد، بلکه قبل از آن شروع میشود.
در این دوران بسیار حساس و مهم است که شخصیت کودک شکل میگیرد و اخلاق و رفتار و عادات و حتی افکار او پایهگذاری میشود؛ بنابراین موضوع تعلیم و تربیت را نباید ناچیز و کماهمیت شمرد، زیرا کودک، وسیله سرگرمی والدین نیست، بلکه او انسان کوچکی است که برای خود و آیندهاش ساخته و تربیت میشود و این وظیفه مهم بر عهده پدر و مادرش است، اما باید توجه داشت که والدین امروزی با شیوههای پرورش کودکان تا چه اندازه آشنایی دارند.
اغلب والدین سعی میکنند در تربیت فرزندان خود، بهترین راه را انتخاب کنند تا آنها در آینده از جایگاه تحصیلی و شغلی مناسبی برخوردار شوند. کودکان بر اساس روشی که در سه سال اولیه زندگیشان اعمال میشود، تربیت میشوند و آموزش میبینند و سبک رفتاری خاصی پیدا میکنند. این سبک رفتاری، نقش بسیار مهمی در نوع ارتباطات آنها در طول زندگیشان دارد که موجب میشود کودکانی با شخصیتهای متفاوت شکل بگیرند.
روانشناسان تأثیر محبت پدر و مادر در کودک را بیشتر از امکانات رفاهی و نیز اقتصادی میدانند و میگویند کودک، لباسها و اسباببازیهای گرانقیمت و رنگارنگ را بدون مهر و محبت پدر و مادرش نمیخواهد و جویای محبت واقعی است؛ یعنی محبتی که آثارش در رفتار و گفتار والدین، نمودار باشد. برای مثال، یک لباس معمولی که با جملات ساده و زیبایی مثل «چقدر این لباس به تو میآید» یا «مثل فرشتهها شدهای» و... همراه باشد، در نظر کودک، همین لباس معمولی به لباس رویاهایش تبدیل میشود؛ یا خرید اسباببازیهای گرانقیمت، کودک را خوشحال نمیکند، ولی بازی با پدر و مادر مثل بازی قایمباشک، بدون هیچ اسباببازیای، بهترین و قشنگترین لحظات را برایش رقم میزند. بهاینترتیب، کودک از نوازشها، بوسهها، در آغوش گرفتنها، تبسمها و حتی از آهنگ محبتآمیز سخنان پدر و مادرش، احساس محبت میکند.
این نکته مهم است، کودکانی که در فکرشان، مادیات بهعنوان یک عامل مهم خوشبختی نقش میبندد، در آینده، افراد پرتوقعی خواهند شد، تا جایی که برای رسیدن به اهداف و آرزوهایشان، به والدین خود امرونهی میکنند و توقع دارند همه خواستههایشان چه معقول و چه غیرمعقول، توسط بزرگترها برآورده شود. در این صورت، بچهها بههیچعنوان با صرفهجویی آشنا نخواهد شد و انسانهایی با شخصیتهای متزلزل و ضعیف بار خواهند آمد. به گفته روانشناسان، اگر پدر و مادر نتوانند در طول دوران کودکی و نیز مراحل رشد، الگوی صحیح تربیت، توقع و نیز صرفهجویی را به فرزندانشان بیاموزند، بدون شک آنها در جوانی بر والدین خود حکومت خواهند کرد و بهطور طبیعی چون هنوز به درجه رشد و تکامل نرسیدهاند، نمیتوانند از عقلشان کمک بگیرند، در نتیجه دچار مشکل و دردسر میشوند و والدین را نیز درگیر میکنند.
یکی دیگر از مهمترین عواملی که در تربیت کودک موثر است، تربیت غیرکلامی است. تربیت غیرکلامی، بیشتر از تربیت کلامی اثر میگذارد؛ زیرا بچهها دوست ندارند مدام مورد نصیحت قرار بگیرند، آنها در مقابل نصیحتهای ما، یا میروند و دوباره آن کار را تکرار میکنند یا شروع به جروبحث میکنند.
اما متأسفانه بعضی از والدین، تربیت کودک را به پند و اندرز و امرونهی میدانند و فکر میکنند فقط زمانی که با فرزندشان مشغول صحبت و امرونهی هستند، به تربیت او اشتغال دارند. درحالیکه کودکان یک مقلد کامل هستند و آنچه را میبینند، بهتر یاد میگیرند؛ یعنی آنها به رفتار والدینشان مینگرند و به گفتار و پند و اندرز، چندان توجهی ندارند. مثلاً، اگر پدر و مادر اهل مطالعه باشند، بچهها به کتاب خواندن نیز علاقهمند میشوند.
بنابراین بر ما والدین مسئول لازم است اگر در رفتار و گفتارمان مشکلی است، آن را برطرف کنیم، زیرا کودکان نیازمند الگوهایی قابلقبول و مطمئن هستند و کلام ما زمانی در فرزندانمان اثر میگذارد که ما خود، نمونهای عینی برای آنها باشیم. مثلاً اگر خود ما، پدر و مادری بداخلاق و پرتوقع باشیم، نمیتوانیم با پند و اندرز، یک فرزند خوب تربیت کنیم.