تبیان، دستیار زندگی
تاریخ مینیاتوری ایران در یک پارک متفاوت به نمایش درآمده است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گالیور‌ در گلبرگ

تاریخ مینیاتوری ایران در یک پارک متفاوت به نمایش درآمده است

بخش هنری تبیان
گالیور‌ در گلبرگ

این چشم‌بادامی‌ها عجب موجوداتی هستند؛ استادان کپی‌کاری هر چه را بخواهی جوری کپی می‌کنند که گویی از اصلش هم بهتر است؛ حتی دار و درخت را البته این یکی به نظر می‌رسد کار مردم سرزمین آفتاب‌تابان باشد که خلاقیتشان آنها را از چینی‌ها متمایز می‌کند.

درختان مینیاتوری یا بن سای نمونه شاخصی از کوچک سازی یا به شکل تزئینی درآوردن یک شی ء است که سابقه ای هزار ساله دارد. برگردیم به داستان همان چشم بادامی های چینی که این روزها با مینیاتوری کردن یا ساختن نمونه مشابه کوچک شده آثار باستانی سعی در جذب گردشگر یا سرگرم کردن مردمشان دارند. البته ترسی هم ندارند که نمونه مشابه با اندازه واقعی این آثار را هم بسازند و به گردشگران قالب کنند، برایشان مهم هم نیست که آثار تاریخی کدام کشور و ملت باشد. همین دو سه ماه پیش بود که صدای مصری ها را در آوردند، چراکه ابوالهول را در ابعادی بزرگ تر از اصلش کپی کرده بودند و با افتخار نمایش می دادند.

البته از میان همه این کپی کاری ها، گاهی ایده جالبی هم بیرون آمده؛ مثلا همین ایده که آثار تاریخی و فرهنگی جهان را در ابعاد مینیاتوری بسازند و در پارک ها و باغ های بزرگ به نمایش بگذارند. دست کم کسانی که پول رفتن به آن سر دنیا را ندارند می توانند تصوری از فرهنگ تاریخ یک کشور دیگر در ذهن بپرورانند. البته عملی کردن این ایده فقط به چین که دیوارش شهرتی جهانی دارد، محدود نمی شود. برای مثال، کشورهای خاور دور مانند ژاپن یا تایلند نیز از این ایده استقبال کردند. ژاپنی ها در پارک توبو ورد (Tobu World) در شهر نیکو و تایلندی ها در پارک مینی سیام در مرکز شهر پاتایا به این ایده واقعیت بخشیدند.

اما این روزها اگر گذرتان به خیابان جانبازان غربی (گلبرگ) تهران خورده باشد، احتمالا تابلویی با عنوان «باغ موزه مینیاتور» به چشمتان خورده است. ظاهرا شهرداری تهران برای این که از قافله عقب نماند باغ موزه ای را برپا کرده و چند ماکت مینیاتوری از آثار و بناهای تاریخی به نمایش گذاشته است؛ البته با این تفاوت که برخلاف چشم بادامی ها طراحان این باغ موزه آثار و بناهای ایران را که در فهرست آثار جهانی یونسکو ثبت شده اند دستمایه ماکت های خود قرار داده اند. البته به نظر می رسد آنها نه تنها این ایده را از چینی ها گرفته اند، بلکه به گفته مهدی هاشمی ناظر فنی این موزه، قرار بوده کار ساخت ماکت ها نیز توسط چینی ها انجام شود، اما به علت به توافق نرسیدن طرفین، این پروژه به پیمانکار ایرانی سپرده شده و آن گونه که او می گوید اکنون فاز دوم ساخت این ماکت ها در مشهد در حال اجرایی شدن است.

البته زمانی که می خواستم برای تهیه گزارش از این باغ موزه بازدیدی داشته باشم، برای هماهنگی با مسئولان آن تماس گرفتم. برای یافتن شماره تلفن باغ موزه به اینترنت مراجعه کردم، غافل از این که چنین مجموعه ای فاقد یک سایت اینترنتی است. در سایت های دیگر به جستجوی آن پرداختم، اما چیزی نیافتم. فقط در سایت سازمان پارک ها و فضای سبز شهر تهران که اداره این مجموعه را به عهده دارد، باغ موزه مینیاتور به طور مختصر معرفی شده بود. در تماس با مسئولان مختلف این سازمان موفق به دریافت شماره ای نشدم. همچنین مسئولان شهرداری ناحیه 3 منطقه 8 تهران که این باغ موزه در آن واقع شده، چیزی در این خصوص نمی دانستند و مرا به سازمان پارک ها ارجاع دادند. پس از تماس های متعدد بر حسب تصادف توانستم با مدیر موزه صحبت کنم. از او دلیل نداشتن سایت و نبود شماره تماسی از این موزه در اینترنت را جویا شدم، اما پاسخ روشنی دریافت نکردم. البته خدا را شکر اکنون این دوستان شماره تماس این باغ موزه را در همان سایت سازمان پارک ها درج کرده اند.

با وجود این، مدیر اشاره کرد برای هماهنگی باید با روابط عمومی شهرداری نامه نگاری کنیم تا آنها با سازمان پارک ها نامه نگاری کنند و سازمان پارک ها هم با باغ موزه نامه نگاری کند تا اجازه عکاسی و تهیه گزارش داده شود. من که دو سال پیش تجربه دو سه هفته گیر کردن در پیچ و خم مکاتبات شرکت بهره برداری راه آهن شهری تهران و حومه را برای کسب اجازه تهیه گزارش از آثار هنری ایستگاه های مترو تهران داشتم، برای این که همچون گذشته دست از پا درازتر عطای تهیه گزارش را به لقایش نبخشم، به مدیر گفتم دلیل این همه بی اعتمادی برخی از بخش های شهرداری به اهالی رسانه را آن هم برای گزارشی که قرار است به نحوی یکی از زیرمجموعه های شهرداری را تبلیغ کند، متوجه نمی شوم و ترجیح می دهم به عنوان بازدیدکننده باغ موزه را ببینم و مشاهداتم را در قالب گزارش منتشر کنم.

همان روز شال و کلاه کردم و خودم را به باغ موزه رساندم. هزینه بلیت ورودی این باغ موزه 2000 تومان است. برای بازدید از اصل بناها هم تقریبا همین هزینه را باید پرداخت کنید. در کمال تعجب مأمور موزه به من می گوید عکس گرفتن ممنوع است. گفتم من که دوربین ندارم. می گوید با موبایلت هم نمی توانی عکس بگیری. گفتم ما از اصل این آثار براحتی عکس می گیریم، مگر ماکتش چه تحفه ای است که اجازه عکاسی نداریم. وارد باغ موزه شدم نخستین ماکت ها دو اثر جهانی خوزستان را به نمایش می گذاشت؛ زیگورات چغازنبیل و سازه های آبی شوشتر. نکته جالبی که به چشم می خورد، حضور نداشتن حتی یک بازدیدکننده در باغ موزه بود. با یکی از نگهبانان همصحبت می شوم. از او پرسیدم همیشه وضع به این شکل است؟ آن طور که او می گوید روزهای وسط هفته خبری از بازدیدکنندگان نیست و تنها روزهای پنجشنبه و جمعه مردم برای دیدن باغ موزه می آیند.

همین طور که در باغ قدم می زنی ماکت ها یکی پس از دیگری پدیدار می شوند، آن هم در مسیر بازدیدی که بخوبی طراحی شده است، یاد یکی از کارتون های زمان کودکی می افتم؛ «سفرهای گالیور» انگار من هم گالیوری بودم در سرزمین لی لی پوت. نقش برجسته بیستون و کتیبه داریوش که از باارزش ترین اسناد جهان باستان به شمار می آیند، یکی دیگر از 16 اثر جهانی ایران است که ماکتش در کنار مجسمه هرکول به این موزه زینت می بخشد. ماکت مقبره شیخ صفی الدین و کمی آنطرف تر از آن ماکت بازار تبریز که از لحاظ ساختار از کامل ترین مجموعه های تاریخی دنیا تلقی می شود، به گمانم می تواند از جالب ترین ماکت های این مجموعه نام بگیرند.

برای میدان نقش جهان نیز ماکتی چشمنواز ساخته اند و یک سازه معماری روی آن قرار دارد که می توان از آن بالا رفت و فضای موزه را از ارتفاع چهار پنج متری دید. مسجد امام، مسجد شیخ لطف الله و عالی قاپو، حتی از پله های آن بالا هم قابل تشخیص است. گنبد کاووس، مجموعه کلیساهای تاریخی آذربایجان به نام های کلیسای سن استپناتوس، زرزر و قره کلیسا و گنبد سلطانیه سه ماکت دیگر این مجموعه را تشکیل می دهد. البته سازندگان ماکت گنبد سلطانیه فقط به ساخت آن اکتفا کرده اند و از افزودن گوشه و کنار آن به ماکت چشم پوشیده اند. بیشتر این سازه ها در مقیاس یک به 25 ساخته شده اند.

البته نقش برجسته انسان بالدار که در کنار ماکت پاسارگارد ساخته شده یا مجسمه هرکول مقیاس متفاوتی دارند. این دو ماکت در مقیاس یک دوم طراحی شده اند. در قسمت دیگر، ماکت تخت جمشید و ارگ بم نیز بخشی از شکوه و عظمت این بناها را به تصویر می کشند.

با دیدن تخت جمشید، لحظه ای یاد لوح های گلی هخامنشیان افتادم که مسائلی همچون حقوق کارکنان و فهرست کالاهای خریداری شده و... را با دشورای بر گل و سنگ حک می کردند، ولی از ثبت اندیشه و ادبیات غافل بودند. انگار روح این تفکر همچنان در ما ایرانی ها زنده است، چنان که مسئولان رده پایین ما با بخشنامه ها و دستورالعمل های دست و پاگیر، ثبت نامه های اداری و آرشیو کردن آن را در اولویت کاری خود قرار داده اند.

در مسیر بازدید، صندلی های چوبی برای نشستن و استراحت بازدیدکنندگان تعبیه شده تا برای رفع خستگی مدتی بیاسایند. همچنین سطل زباله در همه قسمت های این باغ موزه قرار دارد و چراغ هایی شکیل که احتمالا در شب زیبایی خاصی به این مجموعه می دهد. مسئولان و طراحان موزه در این فضا از ساخت یک بنای مسقف نیز غافل نبودند که البته اکنون از آن به عنوان گالری استفاده می شود و در آن عکس های متعددی از آثار و بناهای ثبت جهانی شده ایران به نمایش گذاشته شده است. البته به نظر نمی رسد نمایش این عکس ها به صورت دائم سود چندانی داشته باشد. اگر بتوان از این فضا به عنوان نمایشگاهی برای نمایش آثار عکاسان و هنرمندان که در ارتباط با این آثار و بناها خلق شده، استفاده کرد، به طور حتم هم مخاطبان بیشتری به موزه مراجعه خواهند کرد و هم کسانی که یک بار موزه را دیده اند اشتیاق بیشتری برای بازدید چندباره از آن پیدا می کنند.از گالری خارج می شوم و به سمت دری می روم که از آن وارد موزه شدم. بنای دیگری نظرم را جلب می کند که به صورت نیم دایره است و از غرفه هایی تشکیل شده که خالی است. جلوتر ساختمان کتابخانه کوچکی قرار دارد. وارد کتابخانه می شوم و گشتی در کتابخانه می زنم. کتاب های کتابخانه با موضوع موزه هماهنگ است؛ کتاب هایی درباره آثار جهانی ایران، باستان شناسی و معماری. از مسئول کتابخانه درباره غرفه های خالی ساختمان جنبی می پرسم. می گوید قرار است در آنجا یک فروشگاه فرهنگی برپا شود. به خالی بودن کتابخانه اشاره می کنم. به گفته او از آنجا که موزه و کتابخانه اش نوپاست تعداد مراجعه کنندگان هنوز انگشت شمار است.

از کتابخانه بیرون می آیم و مسیر خروج را در پیش می گیرم. باز چشمانی مرا که تنها بازدیدکننده موزه بودم می پاید. با خودم گفتم اگر به شیوه ای که این دوستان از ماکت هایشان محافظت می کنند از اصل بناها و آثار تاریخی محافظت می شد، دوستداران میراث فرهنگی دیگر هیچ دغدغه ای نداشتند! با وجود این، دو هفته پیش که احمد مسجد جامعی عضو شورای شهر تهران، از این موزه بازدید می کرد، از آنجا که هیچ کدام از این ماکت ها مسقف نیستند، آب حاصل از بارندگی های اخیر داخل بسیاری از آنها جمع شده بود. همچنین ماکت سازه های آبی شوشتر به دلیل وزش باد در 22 بهمن و گیر کردن زباله در پمپ آن، خراب شده و جریان آب در آن قطع شده بود.

ناظر فنی موزه در این باره می گوید: «پیمانکاران ماکت ها اجازه نداده اند که ماکت ها مسقف شود و گفته اند تا پنج سال آینده اگر اتفاقی برای ماکت ها بیفتد یا آنها خراب شود، خودشان آن را به صورت رایگان بازسازی می کنند، به عبارتی این ماکت ها تا پنج سال گارانتی دارد و پس از آن دست شهرداری برای انجام هرگونه عملیات از جمله مسقف کردن این ماکت ها باز است و می تواند اقدامات لازم را در این زمینه انجام دهد.» البته در همان بازدید، مسجدجامعی به مسئولان شهرداری منطقه 8 تهران پیشنهاد داد تدبیری اندیشه شود تا مردم امکان تردد داخل ماکت ها را داشته باشند.


منبع: جام جم