با خانم پرکار جشنواره
درباره کاراکتری که در ارغوان بازی میکنید برایمان بگویید. تجربه همکاری با آنها چگونه بود؟ شما در این فیلم با حسین یاری همبازی هستید. درباره این همکاری برایمان بگویید.
داستان «ارغوان» در سه دوره زمانی روایت میشود که من در دو دوره از آن بازی داشتم. در «ارغوان» نقش کاراکتری را ایفا میکنم که در یک شب بارانی، برای خرید یک سیدی موسیقی به شهر کتاب رفته و در آنجا با مرد موزیسینی آشنا میشود؛ سالها بعد، این دو دوباره با هم روبهرو میشوند. به طور کلی، نقش موسیقی در فیلم «ارغوان» بسیار بااهمیت است.
با توجه به اینکه شما در «ارغوان» برای سومین بار با امید بنکدار و کیوان علیمحمدی همکاری داشتید، نظرتان درباره سینما این دو کارگردان چیست؟
آشنایی من با این دو کارگردان، از جشنواره فیلمهای کوتاه آغاز شد. من فیلمهای کوتاه آنها را دیده بودم، ولی اولین تجربه همکاریام با آنها مربوط میشود به مستند «سرخ». این مستند مربوط به بیماری اچآیوی/ ایدز بود و باتوجه به اینکه دوستان میدانستند حضور من در یونیسف به کمپین مبارزه با بیماری ایدز بازمیگردد، این پیشنهاد را به من دادند که در کارشان حضور داشته باشم، این کار برای من تجربه بسیار لذتبخشی بود و به نظر من «سرخ» تبدیل به مستند موفقی در خصوص این بیماری شد که هیچگاه قدیمی نمیشود. در این مستند ما یاد میگیریم که چگونه با این بیماران تعامل داشته باشیم و آنها را از جامعه طرد نکنیم.
همکاری من با این دو کارگردان در مستند «سرخ»، زمینهای شد برای حضورم در فیلم «شبانهروز». امید بنکدار و کیوان علیمحمدی از شاگردان استاد اصلانی بودند و با توجه به شناختی که روی کار آنها پیدا کرده بودم، میدانستم فرم در کار آنها اهمیت ویژهای دارد. پس از خواندن فیلمنامه «شبانهروز» متوجه شدم این فیلم کمی داستان قویتری از «شبانه» است و به نظر من این موضوع به جذب مخاطب کمک بیشتری میکرد. در «شبانهروز» نیز نوع فیلمبرداری، میزانسن، کارگردانی و دکوپاژ این دوستان برایم بینهایت جذاب بود.
پس از «شبانهروز»، فیلم «ارغوان» را به من پیشنهاد دادند و من اینبار هم از همکاری با این دوستان احساس رضایت داشتم. به نظر من این دو کارگردان در «ارغوان»، داستانگویی را پیشه خود قرار دادهاند که این موضوع میتواند انتخاب خیلی مناسبی باشد.
یعنی ما در «ارغوان» کمتر از دو فیلم قبلی آنها با رویکرد فرمگرایانه روبهرو هستیم؟
میتوانم بگویم قصه و فرم در این فیلم همراستا با هم پیش میروند، البته من به هیچ عنوان رویکرد فرمگرایانه این دوستان را منفی نمیبینم، اتفاقاً به شرط آنکه در راستای داستانگویی قرار داشته باشد خیلی هم این سبک کار را دوست دارم. به نظر من در «ارغوان» این اتفاق افتاده است و کیوان علیمحمدی و امید بنکدار در استفاده از فرم و تکنیک به یک بلوغ رسیدهاند.
در «ارغوان» به جز مهدی احمدی با چه کسانی همبازی هستید؟
من فقط با مهدی احمدی بازی دارم.
شما در «آتش سبز» هم با مهدی احمدی همبازی بودید، تجربه همکاری مجدد با ایشان در «ارغوان» چگونه بود؟
اولین تجربه همکاری من با مهدی احمدی به مستند «سرخ» برمیگردد، ولی اولین همکاری ما در کار سینمایی، در «آتش سبز» اتفاق افتاد.
فکر میکنم هیچکس نمیتواند نقشآفرینی مهدی احمدی را در فیلم «شبهای روشن» فرزاد موتمن فراموش کند. من از همبازی شدن با مهدی احمدی بسیار راضی بودم. ایشان نقاش و موزیسین بسیار چیرهدستی هستند و سینما را به شکل کاملا متفاوتی پیگیری میکنند. آرامشی که ایشان در ایفای نقشهایشان دارند، به بازیگر نقش مقابلشان کمک میکند تا بتواند به راحتی با او همراه شود. من فکر میکنم شخصیتی که مهدی احمدی در «ارغوان» ایفا میکند کاملا به شخصیت واقعی ایشان نزدیک است، چرا که خود ایشان هم اهمیت ویژهای به موسیقی میدهند، به علاوه در فیلم از تابلوهای نقاشیشان هم استفاده شده است و این موضوع هم جذابیت خاصی به نقششان میدهد.
فکر میکنید مخاطب چقدر بتواند با «ارغوان» ارتباط برقرار کند؟
به نظر من «ارغوان» فیلم متفاوتی است، من امسال چهار فیلم در جشنواره دارم که همه آنها با هم فرق میکنند. «ارغوان» فیلم عاشقانه بسیار لطیفی است که تماشای آن حال تماشاگر را خوب خواهد کرد. خیلی دوست دارم فیلمهایم را با تماشاگران ببینم تا بتوانم برخورد مخاطبان را از نزدیک مشاهده کنم. فکر میکنم تماشاگران پس از تماشای این فیلم، سالن سینما را با رضایت ترک خواهند کرد.
به نظر شما منتقدان هم «ارغوان» را دوست خواهند داشت؟
فکر میکنم منتقدان قطعا به کارگردانی، فیلمبرداری و نوع فیلمنامه اهمیت ویژهای خواهند داد.
شما امسال چهار فیلم در جشنواره دارید، کدام یک از نقشها برای شما تجربه متفاوتتری بود؟
نمیتوانم بگویم کدام نقش برایم متفاوتتر بود، چون پاسخ به این سوال به منزله کماهمیت جلوه دادن دیگر نقشهایم میشود. من امسال چهار فیلم در جشنواره دارم که تکتک آنها با دیگری بسیار متفاوت است و اصلا نمیتوانم یکی از نقشهایم را از میان این چهار فیلم متفاوتتر بدانم.
یعنی نمیتوانید بگویید کدام یک از آنها به نسبت نقشهایی که تاکنون ایفا کردهاید متفاوتتر بوده است؟
من در «مزار شریف» نقش یک زن افغان را ایفا کردهام، این برای من از نظر بازیگری چالش بزرگی بود. از زاویهای دیگر فیلمنامه «عصر یخبندان» و کاراکتر «منیر» در این فیلمنامه، جای کار بیشتری به من میداد. ولی باز تاکید میکنم که این موضوع دلیل بر این نخواهد شد که من یکی از این نقشها را بااهمیتتر از دیگری بدانم، دلم میخواهد مجموعه کارهایم دیده شود، چرا که معتقدم تماشاگران در این چهار فیلم، شخصیتهای جدیدی را از من خواهند دید که تا پیش از این آنها را تجربه نکرده بودم.
منیر، زنی از طبقه متوسط است که دلش میخواهد رشد کند، دیده شود و مورد اهمیت قرار بگیرد، ولی برای این دیده شدن مسیر اشتباهی را انتخاب میکند.
مصطفی کیایی در رونمایی از «عصر یخبندان» گفته است که این فیلم با کارهای قبلی او از لحاظ لحن متفاوت است. شما هم همین نظر را دارید؟
بله، کاملا موافقم. من مصطفی کیایی را با «ضدگلوله» و «خط ویژه» میشناختم، که هر دو این فیلمها اقبال خوبی در اکران داشتند. زمانی که پیشنهاد کار در «عصر یخبندان» به من داده شد، فکر میکردم این فیلمنامه هم باید در همان راستایی که دو فیلم قبلی حرکت کردهاند باشد، ولی «عصر یخبندان» کاملا متفاوت بود و فیلمنامه بسیار قویای داشت، به علاوه به جرات میتوانم بگویم که در طول ساخت و تولید، فیلم نسبت به فیلمنامه هم پیش افتاد.
چقدر خوب، چون با توجه به اینکه «عصر یخبندان» نسبتا دیر آغاز به تولید کرد و فرصت کمی برای ارائه فیلم به جشنواره داشت، اینکه فیلمِ باکیفیتی در این زمان کم تولید شود اتفاق قابل پیشبینیای نبود.
«عصر یخبندان» فیلم بسیار سختی بود، حتی خیلی سختتر از آن چیزی که من در ابتدا با خواندن فیلمنامه تصور میکردم. این فیلم نزدیک به 50 لوکیشن داشت و تعداد بازیگران آن هم زیاد بودند. برخلاف «خط ویژه» که بیشتر ریتم تند، تعقیب و گریز و اکشنِ فیلم تماشاچی را با خود همراه میکرد، در «عصر یخبندان»، با توجه به اینکه شخصیتها دوتایی، سهتایی یا حتی به صورت تکی بازی داشتند، تماشاچی بیشتر میتوانست به عمق شخصیتها پی ببرد و این موضوع به نظر من یکی از مهمترین تفاوتهایی است که این فیلمِ مصطفی کیایی با بقیه فیلمهای او دارد. علاوه بر این، همیشه رگههایی از کمدی در فیلم مصطفی کیایی وجود داشت که در این فیلم به هیچ عنوان دیده نمیشود. البته بازیگران طنازیهایی دارند ولی فیلم به هیچ عنوان لحن کمدی ندارد. من در «عصر یخبندان» با فرهاد اصلانی و بهرام رادان همبازی هستم.
«عصر یخبندان» اولین تجربه همکاری من با فرهاد اصلانی است و این تجربه برای من بسیار عالی بود. ایشان بازیگر توانایی هستند که به نقش مقابلشان اهمیت ویژهای میدهند. همچنین در این فیلم من برای چهارمین بار با بهرام رادان همبازی شدم. من و بهرام رادان به دلیل آشنایی چندسالهای که به واسطه کار با هم داریم، در این فیلم به شناخت یکدیگر احتیاجی نداشتیم، به راحتی در کنار هم بازی کردیم و کاملا با نحوه کار هم آشنا بودیم. من فکر میکنم ما در «عصر یخبندان» بهرام رادان متفاوتی را خواهیم دید.
مصطفی کیایی را در کارگردانی چگونه دیدید؟
مصطفی کیایی به شدت به فیلمنامه وفادار است ولی این وفاداری به هیچ عنوان بیمنطق نیست. او بابت تکتک پلانهایی که میخواهد بگیرد دلیل و منطق داشته و به راحتی بازیگرانش را توجیه میکند. چندبار سر صحنه این تجربه برای من پیش آمد که میخواستم ی دیالوگی را جور دیگری ادا کنم، مصطفی کیایی هم می پذیرفت، ولی خیلی برایم جالب بود که پس از تمرینهای مکرر و مکرر، در آخرین اجرا به همان جملهای میرسیدم که خود او در فیلمنامه نوشته بود و ترجیح میدادم دیالوگ را به همان شیوه ادا کنم.
از ورودتان به «مزار شریف» بگویید. شما در این فیلم با گویش افغانی صحبت میکنید؟
من فیلمنامه «مزار شریف» را خیلی دوست داشتم، ولی در عین حال از اینکه از من خواسته شده بود نقش یک زن افغان را بازی کنم بسیار متعجب بودم؛ برای اینکه فکر میکردم این نقش از من بسیار دور است. ولی گریم خیلی خوبی که در «مزار شریف» داشتم، راهنماییهای حسن برزیده و آموزش دیدن در کنار معلم خوبی که برای صحبت به لهجه افغانی با ما تمرین میکرد، تمام نگرانیهای من را برای بازی در نقش یک زن افغان برطرف کرد و من توانستم به این نقش نزدیک شوم. البته خیلی دلم میخواست که میتوانستم زمان طولانیتری برای نشان دادن این شخصیت به مخاطبان داشته باشم، ولی این کاراکتر پس از گذشت 70 درصد از کار وارد ماجرا میشود و حضور کوتاهی دارد، امیدوارم حضور تاثیرگذاری داشته باشم.
بخشی از فیلم در سولهای در کمالشهر کرج فیلمبرداری شده است، آیا شما در آن بخش حضور نداشتید؟
من فقط یک شب را در آن سوله کار داشتم و به خاطر دکور بسیار خوبی که مشکین مهرگان طراحی آن را برعهده داشت، بسیار به او تبریک میگویم. به جز آن یک شب، باقی کار من در کوهستانهای الموت بود و تمام گروه در آنجا ساکن بودیم.
شما در «مزار شریف» گریم خیلی متفاوتی دارید. این گریم برای خودتان چقدر موثر بود در اینکه باور کنید یک زن افغان هستید؟
خیلی زیاد، چون این نقش جزو نقشهایی است که از من خیلی دور بود و طراحی گریم خیلی خوب سعید ملکان به باورپذیری این کاراکتر برای خود من بسیار کمک کرد. معمولا در این مواقع وقتی بازیگر گریم میشود و لباس صحنه را میپوشد، ناخودآگاه خودش را درون آن فضا احساس میکند. خوشبختانه معلم زبان افغان من -نادیا عزیز- در کنارم بازی میکرد و همیشه همراه من بود، ما حتی در حالت عادی در زمانهایی که سر فیلمبرداری نبودیم هم سعی میکردیم با زبان افغانی با هم صحبت کنیم. به همین دلیل حتی الان که با او صحبت میکنم کلمات را به صورت ناخودآگاه به لهجه و آوا افغانی ادا میکنم.
حسن زاهدی، صدابردار «مزار شریف» بازی شما را در یکی از سکانسهای این فیلم بسیار تحسین کرده است. شما میدانید ایشان کدام سکانس را مدنظر دارند؟
ایشان واقعاً به من لطف دارند، بله کاملا میدانم درباره چه سکانسی صحبت کردهاند، خودم هم آن سکانس را خیلی دوست دارم و امیدوارم آن تاثیری را که مدنظر داشتم بر روی مخاطب بگذارد.
آیا شخصیتی که در «مزار شریف» ایفا میکنید براساس یک کاراکتر واقعی نگارش شده و ما به ازای بیرونی دارد؟
نه، شخصیت من کاملا پرداخته ذهن کارگردان است و ما به ازای بیرونی ندارد.
چهارمین فیلم شما در جشنواره امسال «جامهدران» حمیدرضا قطبی است. درباره این فیلم برایمان بگویید.
فیلم «جامهدران» اقتباسی کاملا زنانه از رمان ناهید طباطبایی است. حمیدرضا قطبی هشت سال برای ساخت این فیلم صبر کرده و زحمت کشیده تا به این شکل روایت رسیده است. «جامهدران» در سه اپیزود، از زبان سه زن، سه روایت متفاوت را پیش میبرد و من در اپیزود اول حضور دارم. این فیلمنامه بسیار وفادار به رمان ناهید طباطبایی روایت میشود.
آیا شما رمان ناهید طباطبایی را هم خواندهاید؟
نه، هنوز آن را نخواندهام. راستش را بخواهید عمدا این کار را نکردم؛ همیشه گفتهاند که ادبیات از سینما جلوتر است، ولی من فکر میکنم وقتی ما از شخصیتها یک نمود تصویری در ذهنمان داشته باشیم و بعد به سراغ خواندن رمان برویم، رمان را با لذت بیشتری میتوانیم بخوانیم.
جمال ساداتیان گفته است شما در اکران خصوصی «جامهدران» خیلی تحت تاثیر قرار گرفتهاید، فکر میکنید مخاطبان هم به اندازه شما میتوانند با فیلم ارتباط برقرار کنند؟
به نظر من جای فیلمهایی از جنس «جامهدران» در سینمای ما خالی است. حمیدرضا قطبی سالیان سال در پشت صحنه سینما به عنوان دستیار کارگردان حضور داشته است و این فیلم اولین تجربه کارگردانی اوست. او به خوبی میدانست که چه چیزی از فیلم میخواهد. من هر سه اپیزود را دوست داشتم. قطعا اپیزودی را که خودم در آن حضور داشتم به درستی میشناختم، ولی دو اپیزود دیگر برای من کاملا ناشناخته بود. به نظر من کنار هم قرار گرفتن این سه اپیزود مخاطب را مجذوب خواهد کرد. خود من از تماشای این فیلم خیلی لذت بردم، شاید در ابتدا کمی نگران بودم که کنار هم قرار گرفتن سه اپیزود متفاوت مخاطب را خسته کند، ولی با دیدن آن متوجه شدم که چنین اتفاقی نیفتاده است و فیلم مخاطب را تا انتها با خود همراه میکند.
شما در این فیلم با بازیگران تئاتری همبازی بودید. تجربه این همکاری برایتان چگونه بود؟
بسیار تجربه خوبی بود. به نظر من وقتی کارگردان با تیزهوشی بازیگرانش را انتخاب میکند و در کنار هم قرار میدهد، دیگر این موضوع مطرح نیست که چه کسانی از تئاتر آمدهاند و چه کسانی از سینما، بلکه آنچه با اهمیت میشود این است که بازیگران بتوانند در کنار هم بازی یکدستی را ارائه دهند.
شما و پگاه آهنگرانی امسال به عنوان پرکارترین بازیگران زن در جشنواره شناخته شدهاید. خیلیها با این موضوع که یک بازیگر به صورت همزمان در چند پروژه حضور داشته باشد مخالف هستند. آیا حضور شما در این چهار فیلم در یک برهه زمانی اتفاق افتاده است؟
حقیقت این است که من این چهار فیلم را از پاییز سال گذشته آغاز کردم. در واقع دو فیلم «جامهدران» و «ارغوان» به پیش از نوروز سال گذشته، «مزار شریف» به اوایل تابستان و «عصر یخبندان» به پاییز امسال برمی گردد. بنابراین اینگونه نبود که این فیلمها در یک برهه زمانی به صورت فشرده قرار داشته باشند. من به هیچ عنوان جزو آن دسته از بازیگران نیستم که بخواهم دو فیلم را در کنار هم کار کنم و هیچوقت دچار چنین خطایی نخواهم شد. ترجیح من این است که به طور کامل در اختیار یک فیلم باشم تا پرونده آن برایم بسته شود، بعد از آن باید زمان لازم را داشته باشم تا بتوانم فیلم بعدی را سر فرصت آغاز کنم.
معمولا برای انتخاب نقشها چه چیزهایی برایتان در اولویت قرار دارد؟
فیلمنامه خوب برای من اهمیت ویژهای دارد و در این فیلمنامه کاراکتری که به من پیشنهاد میشود باید جای کار داشته باشد. به علاوه کارگردان هم برایم بسیار اهمیت دارد؛ چون یک کارگردان خوب، حتی میتواند از یک فیلمنامه متوسط، یک فیلم خیلی خوب بسازد و یک کارگردانی ضعیف، میتواند یک فیلمنامه عالی را به نابودی بکشاند. البته فکر میکنم تجربه کاری من نشان داده است که من دوست دارم با کارگردانهایی که فیلم اولشان را میسازند همکاری کنم، به شرط آنکه بدانم کارشان را بلد هستند و تجربه سینما را دارند -یا به عنوان دستیار یا به عنوان فیلم کوتاه- تا بتوانم خودم را در طول کار به دست آنها بسپارم.
شما از آن دسته بازیگرانی هستید که کاملا خود را به کارگردان سپرده و به او اعتماد میکنند؟
دوست دارم که به کارگردان اقتدا کنم و نگاه کارگردان به عنوان کسی که میتواند من را راهنمایی کند برایم از اهمیت ویژهای برخوردار است. این جمله معروفی را که بارها آن را شنیدهایم تکرار میکنم؛ سینما یک کار گروهی است و اگر همه اعضای گروه به خوبی در کنار هم کار نکنند هیچ موفقیتی بهدست نخواهد آمد. بنابراین در صورتی کار من نمود پیدا خواهد کرد که همه دوستان در کنار هم به درستی کار کنیم. برای همین به مستقل رفتار کردن سر صحنه و بیتوجهی به کارگردان اعتقادی ندارم.
و اما در آخر فکر میکنید مخاطب نسبت به فیلمهای امسال شما در جشنواره چه واکنشی داشته باشد؟
فیلم «عصر یخبندان» به نظر من در اکران عمومی از اقبال بسیار زیادی برخوردار خواهد بود. فیلم «ارغوان» را دوستداران هنرهای متفاوت از جمله تجسمی، موسیقی و سینما دوست خواهند داشت، این فیلم صحنههای بسیار زیبایی دارد و فیلمی لطیف و شاعرانه است. فیلم «جامهدران» داستانگو است و مخاطب را با خود همراه خواهد کرد و فیلم «مزار شریف» یک داستان واقعی را روایت میکند که در سال 1373 اتفاق افتاده و در این فیلم با نگاه متفاوتی به این رویداد توجه شده است. با تماشای این فیلم خیلی از مسائلی که مخاطبان درمورد این واقعه تاریخی از آن بیخبر بودهاند، برایشان روشن خواهد شد.
منبع: صبا