تبیان، دستیار زندگی
سیاستمدارانی که کاملا زیر و بم هیا سیاسی بازی را یاد گرفته اند و بلدند که چگونه با هر روشی پله های ترقی را طی و منافع خود را تامین کنند؛ خواندن این مطلب را از دست ندهند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سیاستمداران بی اخلاق بخوانند!


سیاستمدارانی که کاملا زیر و بم های سیاسی بازی را یاد گرفته اند و بلدند که چگونه با هر روشی پله های ترقی را طی و منافع خود را تامین کنند؛ خواندن این مطلب را از دست ندهند.

یكى از كهن‏ترین و در عین حال جدى‏ترین مسایل فلسفه سیاسى، بیان نسبت اخلاق با سیاست است. آیا سیاست مى‏تواند اخلاقى باشد؟ و آیا باید چنین باشد؟ یا آن كه این دو، به دو حوزه متمایز تعلق دارند؟ این پرسش از آن جا اهمیت مى‏یابد كه اخلاق در پى حقیقت باشد، حال آن كه هدف سیاست تأمین مصلحت است و در موارد متعدد حقیقت‏جویى با مصلحت‏خواهى ناسازگار است. مسئله نسبت اخلاق با سیاست، به دوره خاص یا تمدن معینى منحصر نبوده و در همه تمدن‏ها كسانى به این مسئله پرداخته و كوشیده‏اند درباره امكان سازگارى یا ناسازگارى آن دو موضعى را اتخاذ كنند. این مسئله «از مسایل اساسى فلسفه سیاسى است كه مرز نمى‏شناسد و در همه تمدن‏ها مطرح شده است»

اخلاق سیاسی

نسبت اخلاق و سیاست، صرفاً مسئله‏اى نظرى و آكادمیك نیست كه منحصر به حلقه‏هاى درسى باشد، بلكه نتایج عملى گسترده‏اى دارد كه ماحصل آن پایبندى یا عدم پایبندى دولت به اصول اخلاقى است. اگر ادعا شود كه اخلاق و سیاست از یكدیگر جدا هستند، لازمه‏اش این است كه انتظار پایبندى به اصول اخلاقى را از دولت نداشته باشیم و عملكرد آن را بر اساس معیارهاى اخلاقى نسنجیم و تنها معیار را كارآمدى بدانیم. اما اگر ادعا كردیم كه دولت باید اخلاقى باشد، آن‏گاه باید در مواردى كه میان اصول اخلاقى و منافع دولتى تعارضى پیش مى‏آید، تكلیف خودمان را روشن كنیم.
برقراری رابطه و پیوندمناسب میان اخلاق و سیاست همواره از مهم ترین مباحث اندیشهٔ سیاسی بوده است. با توجه به این که در حوزه ی اخلاق، بایدها و نبایدهای اخلاقی پرداخته می شود، در نظر گرفتن پایه‌های اخلاقیات و نظام هایی که موازین و معیارهای اخلاقی بر اساس آن بنا نهاده می شود نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است. صرف نظر از نوع جهان بینی ها، در اخلاق سیاسی که به خوب و بد بودن یک عمل سیاسی پرداخته شده، با دو نظریه مواجه هستیم: یکی ایده آلیسم سیاسی و دیگری رئالیسم سیاسی که دومی هدف سیاست را کسب، حفظ و افزایش قدرت وثروت بدون توجه به ابزارها می ‌داند.
با توجه به اهمیت والای اندیشه ی امام علی (ع) درباره رابطهٔ اخلاق و سیاست به عنوان ایده آلیسم سیاسی در برابر رئالیسم سیاسی و به عنوان پیشوایی که همواره در پی عمل کردن اخلاق در حوزهٔ سیاست بود، مقصود رنجبر در کتاب اخلاق سیاسی خود به  بررسی وجوه مهم اندیشه ی امام (ع) درباره ی سیاست و اخلاق از قبیل حق مداری، آخرت گرایی، عدالت، غایت سیاست، مصلحت سیاسی اخلاق کارگزاران، وفای به عهد و… را عهده دار است.
وی در بخشی از کتاب خود به بررسی اخلاق سیاسی در اندیشه امام علی (ع) اشاره کرده است:
در اندیشه امام علی (ع)، «دولت» به معنای نهاد دارنده و اِعمال كننده قدرت برای تحقق غایت نهایی است و معاصی ای چون سلطه و برتری جویی در آن راه ندارد. این نگاه با اندیشه و برداشت غالب آن دوران، كه حكومت را به طور كامل به مفهوم سلطه طلبی می‌گرفتند، كاملاً متفاوت است. حضرت علی(ع)می‌كوشید با تلقی رایج از دولت و حكومت مقابله كند. او در عهدنامه حكومتی اش به مالك اشتر، توصیه می‌كند كه فهم خود از دولت و قدرت را اصلاح كرده، اندیشه سیاسی اش را سامانی درست دهد: «اگر من به مقام فرمانداری نصب شده‌ام، فرمان می‌دهم، باید اطاعت شود؛ زیرا این تلقین نابكارانه وارد كردن فساد در قلب است و عامل سستی وتزلزل در دین و نزدیك شدن به دگرگونی‌هاو..» به همین دلیل حضرت علی(ع) بعد از رسیدن به قدرت نیز هیچ تفاوتی با قبل از آن نكرد و برای او كوخ و كاخ به یكسان ارزش داشت و هیچ كدام تاثیری بر منش، شخصیت و رفتار سیاسی و اجتماعی او نمی‌گذاشت.

حدود الهی در سیاست، سیاست را به طور كامل اخلاقی می‌كند و زمامداران را از توسل به روش‌های غیر اخلاقی در پیشبرد اهداف سیاسی بازمی دارد. امام هدف از سیاست را اجرای حدود الهی می‌شمارد و در نتیجه، برای رسیدن به اهداف سیاسی، زیرپا گذاشتن حدود الهی را به هیچ وجه روا نمی داند. طبیعی است كه این امر به خودی خود می‌تواند زمینه حاكمیت اخلاق در حوزه سیاست شود

عدالت، مبنای سیاست اخلاقی: از دید حضرت علی (ع) «عدالت» عنصر ذاتی و مهمترین ركن سیاست است. اندیشه سیاسی امام، بدون درك مفهوم و اهمیت عدالت از نظر وی قابل درك نیست. در مقام عمل هم امام در اجرای عدالت هیچ گونه انعطافی را نمی‌پذیرفت، كه این امر مشكلات بسیاری را برای حضرت ایجاد كرد.
از دیدگاه امام (ع) وجه تمایز اصلی «حكومت اسلامی» با دیگر حكومتها، عدالت و دوری از ستم است. چون تمام اصول اخلاقی كه انسانها در شرایط عادی بدان پایبندند، در شرایط ظالمانه از میان می‌رود. به همین دلیل حضرت علی (ع) تمام توان خویش را برای مبارزه با بی عدالتی به كار برد تا اصول اخلاقی را در مردم و در میان زمامداران پایدار كند.

رعایت حدود الهی در سیاست: بعد مهم دیگری كه می‌تواند در زمینه اخلاق سیاسی، اندیشه سیاسی حضرت علی (ع) را تبیین كند، تاكید وی بر ضرورت رعایت حدود الهی از سوی حكومت است. توجه به حدود الهی در سیاست، سیاست را به طور كامل اخلاقی می‌كند و زمامداران را از توسل به روش‌های غیر اخلاقی در پیشبرد اهداف سیاسی بازمی دارد. امام هدف از سیاست را اجرای حدود الهی می‌شمارد و در نتیجه، برای رسیدن به اهداف سیاسی، زیرپا گذاشتن حدود الهی را به هیچ وجه روا نمی داند. طبیعی است كه این امر به خودی خود می‌تواند زمینه حاكمیت اخلاق در حوزه سیاست شود.

از دیدگاه امام (ع) وجه تمایز اصلی «حكومت اسلامی» با دیگر حكومتها، عدالت و دوری از ستم است. چون تمام اصول اخلاقی كه انسانها در شرایط عادی بدان پایبندند، در شرایط ظالمانه از میان می‌رود. به همین دلیل حضرت علی (ع) تمام توان خویش را برای مبارزه با بی عدالتی به كار برد تا اصول اخلاقی را در مردم و در میان زمامداران پایدار كند

كرامت انسانی و سیاست اخلاقی: بُعد دیگری كه تعیین كننده نگرش حضرت علی(ع) به سیاست اخلاقی است، اهداف و ویژگی‌های حكومت در نظر اوست. در حكومت امام «كرامت انسان» در عالی ترین درجه ممكن رعایت می‌شد. حضرت به كرامت ذاتی انسان‌ها معتقد بود و بر اساس كرامت انسان‌ها با مردم رفتار می‌كرد. میزان اهمیت ارزش افراد در نظر حضرت، بر سیره حكومتی ایشان و حاكمیت اخلاق بر سیاست، تاثیری تعیین كننده داشت. در نگاه امام، انسان‌ها بدون توجه به دین و اعتقادشان «كرامت» دارند و حكومت باید به ارزش انسانی آنان احترام بگذارد. این مسئله به طور كامل در آغاز نامه حضرت به مالك اشتر آمده است. امام مردم را دو دسته می‌داند: یا برادران دینی زمامدارند و یا در خلقت با او برابر؛ بر این اساس به مالك توصیه می‌كند كه با مردم همچون جانور درنده برخورد نكند و خوردنشان را غنیمت نشمارد. این فرمان در زمانی صادر شد كه زمامداران همچون درندگان با مردم رفتار می‌كردند و هیچ یك از حقوق اولیه افراد را محترم نمی‌شمردند. بی تردید حكومتی كه بر مبنای فكری «كرامت انسان ها» استوار باشد، نمی‌تواند در برخورد با آنان اخلاق و اصول اخلاقی را زیر پا نهد. بدین سبب، امام با هرگونه تبعیض میان مسلمان و غیر مسلمان، مرد و زن و موافق و مخالف حكومت، مقابله می‌كرد و آن را با مبانی فكری حكومت خویش ناسازگار می‌دانست.

فرآوری: طاهره رشیدی

بخش سیاست تبیان



منابع : روزنامه رسالت / آفتاب  /اخلاق و عرفان