تبیان، دستیار زندگی
یکی از بزرگترین انسان های اخلاقی ادبیات ایران، محمد شمس الدین حافظ شیرازی است. عظمت افکار، اندیشه و دنیای حافط به قدری است که با گذشت این همه سال کمتر کسی توانسته به حق آنچه را که حافظ در ذهن و اندیشه اش داشته تفسیر و یا رمز گشایی کند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

که گفت حافظ از اندیشه تو باز آمد؟

یکی از بزرگترین انسان های اخلاقی ادبیات ایران، محمد شمس الدین "حافظ" شیرازی است. عظمت افکار، اندیشه و دنیای حافظ به قدری است که با گذشت این همه سال کمتر کسی توانسته به حق آنچه را که حافظ در ذهن و اندیشه اش داشته تفسیر و یا رمز گشایی کند.

آسیه بیاتانی- بخش ادبیات تبیان
حافظیه شیراز

در این مقاله برآنیم که به دنیا و اندیشه حافظ نگاهی داشته باشیم. حافظ انسانی اخلاق گرا و پایبند به اصول است. آنچه از اخلاق مد نظر حافظ است، این است که انسان باید با عشق به خدا و تزكیه و تربیت نفس و تمرین و ممارست در اعمال صالح ذاتاً تغییر كند و به تدریج تقرب به حق پیدا كند و مستحق برخورداری از حیات عالی و جاودان و رضوان الهی گردد.

یکی از نمونه های بارز اخلق در دین، پیامبر گرامی اسلام است که خود در مورد اخلاق فرموده اند: "بعثت لاتمم مكارم الاخلاق"

تعالیم اسلامی در باب اخلاق و صفات پسندیده از قبیل: عدالت، سخاوت، شجاعت، تواضع، راستگویی، امانت، عفو، وفای به عهد، صبر، شكر، قناعت، زهد، صدق و اخلاص، كمك به درماندگان و ضعفا، احسان، گشاده‌رویی، اهمیت تعلیم و تعلم، احترام به پیران، اغتنام وقت و مانند اینها تأكید بسیار كرده است.

از سوی دیگر، مردم را از داشتن اخلاق بد و خویهای ناپسند مانند: غیبت، سخن‌چینی، حسد، خشم و غضب، حب جاه و مقام، دنیا‌دوستی، ریا، بخل، عجب و تكبر و دیگر صفات زشت بر حذر داشته است.

اما نظر حافظ در این باره چیست؟

این عارف و انسان بزرگ و ارزشمند می گوید:

"حسن مهرویان مجلس گرچه دل می‌برد و دین

بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود"

در فرهنگ و ادبیات شرق و به خصوص ایران، یکی از علل استواری و بقای اقوام و ملل تاکید بر اصول اخلاقی بوده است.

اصول و عقاید اخلاقی و تربیتی حافظ را می توان به این شرح خلاصه کرد:

1.      توكل:

توكل واگذار کردن امور به خداوند است و تكیه كردن بر او و آرام گرفتن دل با او در همه حال.

در قرآن كریم آیاتی راجع به توكل است كه از جمله آنها این آیات است: "انّ الله یحّب المتوكلین"(سوره آل‌عمران بخشی از آیه 153)

"و من یتوكل علی الله فهو حسبه" (سوره طلاق، آیه3).

حافظ می گوید:

تكیه بر تقوی و دانش در طریقت كافریست

راهرو گر صد هنر دارد توكل بایدش

**************************

كار خود گر به خدا بازگذاری حافظ

ای بسا عیش كه با بخت خدا‌داده كنی

2. ناپایداری جهان:

دنیای حافظ دنیایی بی‌ثبات و ناپایدار است.

مرا در منزل جانان چه جای عیش چون هر دم

جرس فریاد می‌دارد كه بربندید محملها

****************************

نشان عهد و وفا نیست در تبسم گل

بنال بلبل عاشق كه جای فریاد است

بنیاد عمر بر باد است:

بیا كه قصر عمل سخت سست بنیاد است

بیار باده كه بنیاد عمر بر باد است

از نظر حافظ دنیا بی اعتبار و ناپایدار است و باید از آن پرهیز کرد. او دور دنیا را خط می کشد و دم را غنیمت می شمرد و قلندروار زندگی می کند.

اعتمادی نیست بر كار جهان

بلكه بر گردون گردان نیز هم

**********************

بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین

كاین اشارت ز جهان گذران ما را بس

3. حقیقت جویی و دوری از ریا:

حافظ معتقد است كه هدف از آمدن ادیان آسمانی اجتناب و دوری از پلیدی است كه جامعه را تاریك و بشر عاقل و متمدن را از هر حیوانی پست‌تر می‌كند. او معتقد است كه: «كار بد مصلحت آن است كه مطلق نكنیم»، اما آنچه در جامعه او رواج دارد خلاف آن است. قرآن كریم برای این نیست كه صرفاً خوانده شود، بلكه برای آن است كه بر اساس تعالیم آن روابط و مناسبات میان انسانها با یكدیگر و انسان و خالق تنظیم شود، در غیر اینصورت از نماز و روزه و خواندن قرآن چه حاصل؟

حافظا می خور و رندی كن و خوش باش دمی

دام تزویر مكن چون دگران قرآن را

*************************

یکی از اصلی ترین مسایلی که در جای جای دیوان حافظ دیده می شود، بیزاری و دوری از ریا است.

در میخانه ببستند خدایا مپسند

كه در خانه تزویر و ریا بگشایند

*************************************

بشارت بر به كوی می فروشان

كه حافظ توبه از زهد ریا كرد

4. آزادگی و وارستگی:

حافظ شاعری است که عمر خویش را در راه دنیا و لذات او تباه نمی کند و همین خصلت نشانگر روح آزاده و وارسته او داشته است. حافظ از هر گونه رنگ و تعلقی آزاد است و به هیچ چیز وابسته نیست به همین دلیل است که می گوید:

بر در ارباب بی‌مروت دنیا

چند نشینی كه خواجه كی به در آید؟

**********************

غلام همت آنم كه زیر چرخ كبود

ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

*************************

ملك آزادگی و كنج قناعت گنجی است

كه به شمشیر میسر نشود سلطان را

حافظ معتقد است که پند و نصیحت پیران و بزرگان، راهگشای زندگی و مسیر جوانان و سالکان طریقت است. به همین دلیل است که در همه جای دیوانش از جوانان می خواهد که به پند پیران گوش کنند.

5. پند پذیری:

حافظ معتقد است که پند و نصیحت پیران و بزرگان، راهگشای زندگی و مسیر جوانان و سالکان طریقت است. به همین دلیل است که در همه جای دیوانش از جوانان می خواهد که به پند پیران گوش کنند.

نصیحت گوش كن جانا كه از جان دوست‌تر دارند

جوانان سعادتمند پند پیر دانا را

**********************

چنگ خمیده قامت می‌خواندت به عشرت

بشنو كه پند پیران هیچت زیان ندارد

*********************

پیران سخن ز تجربه گویند گفتمت

هان ای پسر كه پیر شوی پند گوش كن

6. عشق به شهر و دیار:

حافظ علاقه فراوانی به شهر و دیار خود دارد، به شیراز و زیبایی هایش عشق می ورزد و طاقت جدایی از آن را ندارد.

خوشا شیراز و وضع بی مثالش

خداوندا نگهدار از زوالش

******************

نمی‌دهند اجازت مرا به سیر و سفر

نسیم باد مصلا و آب ركناباد

7. صبر و وقت شناسی:

نکته دیگری که در شعر حافظ دیده می شود، تاکید او به صبر در کارها و وقت شناسی است. حافظ موفقیت در زندگی را در گرو استفاده درست از وقت و لحظات عمر می داند.

قدر وقت ار نشناسد دل و كاری نكند

بس خجالت كه از این حاصل اوقات بریم

******************

این یك دو دم كه دولت دیدار ممكن است

دریاب كام دل كه نه پیداست كار عمر

***********************

ساقی بیا كه هاتف غیبم به مژده گفت

با درد صبر كن كه دوا می‌فرستمت

***********************

این كه پیرانه سرم صحبت یوسف بنواخت

اجر صبریست كه در كلبه احزان كردم

8. امید به لطف و رحمت خداوند:

آنچه که در جای جای دیوان حافظ به چشم می خورد، امید حافظ به لطف و رحمت الهی است. او به همیشه به درگاه حق چشم دارد و منتظر عفو و رحمت اوست.

به رحمت سر زلف تو واثقم ورنه

کشش چو نبود از آن سو چه سود کوشیدن

********************

به جان دوست كه غم پرده بر شما ندرد

گر اعتماد به الطاف كار ساز كنید

این هشت موردی که در این مقاله ذکر شد، تنها گوشه ای از دنیا و اندیشه بیکران حافظ است که می تواند به ما کمک کند تا بلکه با این عارف متفاوت آشنا شویم.


منابع:
جلال همایی، مقام حافظ
محمدعلی بامداد، حافظ شناسی