آخرین اخبار از مشایی از زبان یار وفادارش
خلاصه ای از این گفتگو را در زیر می خوانید:
شما بهعنوان روحانی حامی آقای مشایی در شرایط فعلی به چه فعالیتی مشغول هستید؟
من از آغاز آشنایی با جناب آقای مشایی و پیشتر از آن آشنایی با افکار آقایاحمدینژاد، تلاشم درجهت تبیین اندیشههای عدالتمحور و همچنین اندیشه جهانیشدن، مهدویت و در یک کلام گفتمان بهار بوده است. یعنی تلاش بنده بیشتر یک تلاش علمی در جهت تبیین افکار بوده است. نکته دوم درباره علت تلاش بنده این است که تعابیر و تفاسیر غلطی از اندیشههای جناب آقای مشایی میشد و من این را به منزله یک ستم در حق ایشان و اندیشههای ایشان احساس میکردم و برای دفاع از کسی که مظلوم واقع شده وارد عرصه تبیین علمی شدم. همچنین به خاطر هجمههای غیرعادی که به این دو شده و میشود مظلومیت اینها را روبه افزایش میبینم و برای همین انگیزه دفاع از مظلوم هم در من بیشتر شده است. بنابراین به همان راه دارم ادامه میدهم، با یک تفاوت که ما در دولت سابق رسانه داشتیم، اما امروز به شدت در مضیقه رسانهای هستیم، یعنی رسانهای بهعنوان یک رسانه قابل توجه با برد بالا برای ما نیست و به همین دلیل تبیین و تفسیر ما از اندیشههای جناب آقایاحمدینژاد و مشایی مثل گذشته در سطح جامعه منتشر نمیشود. نهایتا در چند سایت که مخاطب گسترده و بسیار ندارد.
شما در ادامه تلاشهایتان برای تبیین و تفسیر افکار آقایاحمدینژاد و مشایی طبیعتا باید با آنها دیدارها و ملآقاتهایی داشته باشید. این دیدارها هرچند وقت یکبار و کجا انجام میشود؟ یعنی محل اجتماع سه نفره شما کجاست؟
من با آقایاحمدینژاد و مشایی بهصورت هر هفته دیدار دارم. در این دیدارها هم به مباحث علمی و محتوایی میپردازیم؛ مثلا درباره اندیشه مهدویت با هم بحث میکنیم مثل دو طلبه یا دو دانشجو، به هر صورتی میخواهید تعبیر کنید، بنابراین با یکدیگر درباره مباحث گوناگون مباحثه و گفتوگو میکنیم.
آیا همچنان دو دستگی در میان هواداران آقایاحمدینژاد به دلیل حمایت ایشان از آقای مشایی وجود دارد؟
آنچه شما به آن اشاره میکنید وجود داشته و هنوز هم در یک سطحی وجود دارد؛ یعنی برخی حامیان آقایاحمدینژاد ادعا میکردند که ما فقط حامی آقایاحمدینژاد هستیم و با اندیشههای آقای مشایی موافق نیستیم، مثل جبهه پایداری اما وقتی که آقایاحمدینژاد «در آن جمله معروف که من مشایی هستم و مشایی من است» بهصورت قاطعانه آقای مشایی و افکار ایشان را منطبق با افکارش معرفی کرد، اعضای جبهه پایداری از حمایت آقایاحمدینژاد به یک معنا دست کشیدند، ولی بعد از این دستکشیدن، گروهی دوباره برگشتند و از آقایاحمدینژاد اعلام حمایت کردند. اگرچه این حمایتشان به این معنا نبود که افکار آقای مشایی را پذیرفته باشند.
اعضای جبهه پایداری از حمایت آقایاحمدینژاد به یک معنا دست کشیدند، ولی بعد از این دستکشیدن، گروهی دوباره برگشتند و از آقایاحمدینژاد اعلام حمایت کردند. اگرچه این حمایتشان به این معنا نبود که افکار آقای مشایی را پذیرفته باشند.
تابلوی این مبانی درباره آقای احمدی نژاد بیان می شود، آقای مشایی است. ناخودآگاه اگر کسی این تفکرات را بپذیرد، آقایاحمدینژاد با او وارد تعامل میشود و در غیر اینصورت، خیر؟
نه فقط این نیست. آقایمشایی در حوزه اقتصادی دخالتی نداشته است، یعنی آرای آقایمشایی فقط در حوزه فرهنگی است. آرایی که دربارهاش نزاع است، آرای فرهنگی ایشان است. اما میبینیم مخالفت با آقایاحمدینژاد فقط در حوزه فرهنگ نیست، اصل دعوایی که با آقایاحمدینژاد وجود داشت، در حوزه مسایل اقتصادی بود. آقایاحمدینژاد عدالتمحور است. این عدالتمحوری از نظر ایشان اقتضائاتی دارد که از جمله این اقتضائات، بازشدن کانال ثروت رو به مردم و بستهشدن کانال ثروت در جایی دیگر است. خب، این اقتضا مقبول همگان نیست، آقایاحمدینژاد مخالف است با اینکه کانال ثروت روی برخی که ما احیانا نامشان را آقازادهها میگذاریم، باز شود. این مقبول گروهی از آقایان نیست.
من در بحث اقتصاد نمیخواهم وارد شوم و فقط مطالبی را به صورت کلی طرح میکنم. آن هم این است که در بعضی مفاسد اقتصادی مثل فساد سههزارمیلیاردی نام آقایمشایی برده شد یا اخیرا بحثی درباره تخلف در خرید و واردات قطعات هواپیما بود که با توصیه آقایمشایی انجام شده و نمایندگان هم درباره آن صحبت کردهاند.
نام آقایمشایی در همه اتهاماتی که در این عالم وارد شده، وجود دارد (با خنده) ولی یکی از آنها هم ثابت نشد.
اما دستکم در فقره دوم علیالحساب، نمایندگان اعلام کردهاند اسناد و مدارکی دارند که میخواهند اعلام کنند؟
خیر. ششسال است که این علیالحسابها وجود دارد. بنده از اتهام جاسوسی و امنیتی از پنجسال پیش شنیدهام تا اتهام فکری تا رمالی تا جادوگری تا سحر تا اقتصادی، هرگونه اتهامی که فکر کنید، به ایشان زدهاند. ولی سرسوزنی از این اتهامات اثبات نشد. خب اینها در عرصه سیاست همه معنا دارد. شما که در رسانه هستید، باید این را بدانید.
ما این را میدانیم که وقتی عناوین سیاسی پشتفرد قرار گیرد، ممکن است مقداری در روند بررسیها تاثیرگذار باشد.
اتفآقا خیر. وقتی میبینید آقایاحمدینژاد را به دادگاه میبرند، نمیتوانند آقای مشایی را به دادگاه ببرند؟ قدرت سیاسی آقایمشایی که با آقایاحمدینژاد قابل مقایسه نبود، وجاهت سیاسی آقایمشایی که با آقایاحمدینژاد یکسان نبود. ولی با وجود این وجاهت و این قدرت و به قول شما این حمایت مردمی، آقایاحمدینژاد را به اموری متهم کردند و حتی دادگاه ایشان را احضار کرد.
دکتر احمدینژاد پس از پایان دوره ریاستش تاکنون، هیچگونه فعالیت سیاسی نداشته است؛ اما این به معنای قهر یا واهمه ایشان از فعالیتهای سیاسی نیست، بلکه ایشان با سکوت مطلق خویش، نخست از ناآرام ساختن فضا برای عملکرد دولت یازدهم به شدت پرهیز و به این وسیله زمینه را برای هرگونه اتهامی در اینباره نامساعد کرد.
اما ایشان در دادگاه حاضر نشدند.
بحث من سر آقایاحمدینژاد نیست، میخواهم بگویم وقتی برای رییسجمهور پرونده تشکیل میشود، چرا برای آقای مشایی که ایراد اتهامات به ایشان لااقل چهارسال نه پنجسال قبل از آقایاحمدینژاد شروع شده دادگاه تشکیل نشده که هیچ، حتی تا به حال یک احضاریه دادگاه هم برای این اتهامات نیامده است؟ پس چرا آقایمشایی که اتهاماتش در مقایسه با آقایاحمدینژاد خیلی بیشتر است، یک پرونده که موجب شود دادگاه ایشان را احضار کند، وجود ندارد. عقل رسانهای اقتضا میکند که توجه داشته باشد، یک رایحه خاص سیاسیکاری نسبت به آقای مشایی به مشام میرسد.
گفته شده که عدهای از هواداران آقایاحمدینژاد که مخالف آقای مشایی هستند با محوریت آقای الهام مشغول فعالیت هستند؟
وقتی دکتر احمدینژاد پیوسته بر وحدت مبانی و افکار خود با مهندس مشایی تصریح کرده و میکند، دیگر نباید همراهان ایشان را به مخالفت با مهندس مشایی متهم کرد. عبارات صریح دکتر در این زمینه مثل فیلتری بوده که مخالفان مهندس مشایی را از جمع یاران او تصفیه کرده است، البته معنای این سخن، این نیست که هر کسی که در کنار دکتر احمدینژاد است، الزاما افکاری منطبق با مهندس مشایی دارد، بلکه تفاوت در افکار، طبیعی است؛ ولی وجود تفاوت در افکار، مقتضی مخالفت نیست.
اخیرا برخی از نمایندگان مجلس از فعالیت جدی آقایاحمدینژاد خبر داده و گفتند که افرادی مثل آقای نیکزاد و عباسی از وزرای سابق دولت در راس این تحرکات بوده و یک فهرست 28نفره را نوشتند.
دکتر احمدینژاد پس از پایان دوره ریاستش تاکنون، هیچگونه فعالیت سیاسی نداشته است؛ اما این به معنای قهر یا واهمه ایشان از فعالیتهای سیاسی نیست، بلکه ایشان با سکوت مطلق خویش، نخست از ناآرام ساختن فضا برای عملکرد دولت یازدهم به شدت پرهیز و به این وسیله زمینه را برای هرگونه اتهامی در اینباره نامساعد کرد.
منبع: تابناک