مینی مالیسیم، هنر موجز
هنر مینیمالیستی از جمله سبكهای هنر پست مدرن است كه به ارائه آثاری با ساختار ساده، قوی، پراقتدار و صنعتی میپردازد.
سادهگرایی یا مینیمالیسم یا كمینهگرایی یا هنر كمینه یا هنر موجز یك مكتب هنری است كه اساس آثار و بیان خود را برپایه سادگی بیان و روشهای ساده و خالی از پیچیدگی معمول فلسفی و یا شبه فلسفی بیان گذاشته است.
مینیمالیسم در ایالات متحده به سرعت تبدیل به یك جنبش هنری تازه شد. مینیمالیسم در شكلهای مختلفی از طراحی و هنر استفاده میشود. پس از جنگ جهانی دوم، در هنر غرب به وجود آمد و بیشتر از سوی هنرمندان هنرهای تجسمی آمریكایی در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 1970 میلادی، گسترش پیدا كرد. مینیمالیستها بر این باورند كه با زدودن حضور فریبنده تركیببندی و كاربرد موارد ساده و اغلب صنعتی كه به شكلی هندسی و بسیار ساده شده قرار گرفته باشند، میتوان به كیفیت ناب رنگ فهم و ماده دست یافت: از هنرمندان این سبك میتوان به كارل آندره اشاره كرد.
آثار هنرمندان مینیمالیست گاه كاملاً تصادفی پدید میآمد و گاه زادهی شكلهای هندسی ساده و مكرر بود. میمیمالیستها خطهای راست و طراحیهای صنعتی بسیار استفاده میكردند و استفاده از هنرشان را برای محصولات تجاری ممنوع كرده بودند.
آراء مرلوپونتی این فیلسوف فرانسوی، منبع الهامی برای بنیانگذاران هنر مینیمالیستی شد و ایشان در ارائه آراء خود پیرامون ارتباط شی مینیمالیستی با مخاطب خود، پدیدارشناسی و نظریات مرتبط با تاثیرات متقابل ذهن و بدن در ادراك انسانی را تشریح كردند.
شاید بتوان گفت هنر مینیمال ویژگی عمدهای كه دارد این است كه: استفاده از قوانین فیزیك در خلق آثار و استفاده از استعاره و نشانهها میباشد. با تكیه بر همین اصل آنها روی سطح بسیار بزرگ كار خود را عرضه میكردند.
از پیش هنرمندان نخستین جنبش مینیمالیسم، جود و آندره در بین اندك كسانی هستند كه به این روش وفادار ماندند.
امروزه مینیمالیسمها در معماری، طراحی صنعتی و گرافیك به سبكی كاملاً پذیرفته شده تبدیل شده است، تقریباً غالب تولیدات این سه شاخه آثاری مینیمالیستی است.
استفاده از تركیببندی محكم و استوار و پرهیز از شلوغ كردن اثر و همچنین برای توصیف نقاشیها و مجسمههایی كه از نظر محتوا و شكل عادی از تجمل هستند از دیگر ویژگیهای مینیمالیستها میباشد.
تفسیر شیء مینیمالیستی:
شیء مینیمالیستی، در قیاس با اثر هنری مدرن، وضعیت هستیشناسی كاملاً متفاوتی دارد، از سویی یك شیء فیزیكی است و نه یك فیگور بصری یا هویت تجسمی، و از سوی دیگر محصول روند آفرینش صنعتی و تادوی برخورد از دانش مهندسی است.
اما یك تفاوت مهم دیگر نیز به هنگام ارائه چنین اثری آشكار میشود كه در واقع برخورد شیء مینیمالیستی با محیط پیرامونی خود مربوط میگردد. شیء مینیمالیستی، دارای ارتباطی ذاتی با پسزمینه خود بوده و در نوعی تعامل با محیط پدیدار میشود.
آراء مرلوپونتی این فیلسوف فرانسوی، منبع الهامی برای بنیانگذاران هنر مینیمالیستی شد و ایشان در ارائه آراء خود پیرامون ارتباط شی مینیمالیستی با مخاطب خود، پدیدارشناسی و نظریات مرتبط با تاثیرات متقابل ذهن و بدن در ادراك انسانی را تشریح كردند.
مرلوپونتی شناخت و ادراك انسان را نشأت گرفته از طبیعت زندگی او در این جهان میداند و بنابراین به جای توجه به پندارهای متافیزیكی و فلسفههای ماوراء الطبیعه، جستجو در شرایط طبیعی و محیطی زندگی بشر را برای كشف خویشتن او توصیه میكند. هنر مینیمالیستی را با چنین دیدگاهی باید دید و ادراك كرد والا هیچ چیز متافیزیكی در آن تبلور نیافته است.
* دانشجوی کارشناسی ارشد گرافیک دانشگاه تهران
منابع:
1- انقلاب مفهومی/ علیرضا سمیع آذر/ نظر نظر/ 1391.
2- دبستانی، رفسنجانی، اكبر (1389)، مینیمالیسم احساسی، نشریه جلوه، نقش، شماره 3.
3- لوسی اسمیت، ادوارد، آخرین جنبشهای هنری قرن بیستم، ترجمهی سمیع آذر، علیرضا. چاپ اول، تهران: نظر، 1380.