تبیان، دستیار زندگی
در روزگاری که بزرگترین فیلمسازان و کمپانی های سینمایی دنیا هم اقتباس از ادبیات و داستانها و زندگینامه ها را امری رایج و در خدمت ذات سینما تلقی می دانند، سینمای ایران گویا خیال ندارد دست از عادت اختراع چندین و چند باره چرخ بردارد
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

معجزه واقعیت و باورپذیری

نگاهی به "شیار 143 " ساخته نرگس آبیار


در روزگاری که بزرگترین فیلمسازان و کمپانی های سینمایی دنیا هم اقتباس از ادبیات و داستانها و زندگینامه ها را امری رایج و در خدمت ذات سینما تلقی می دانند، سینمای ایران گویا خیال ندارد دست از عادت اختراع چندین و چند باره چرخ بردارد و دردل بی ذوقی و نداری فیلمنامه های اصل (ارجینال) سراغ گرفتن از ادبیات داخلی و خارجی را امری نه چندان شدنی می داند.

فیلم شیار 143

بماند که شاید این سراغ نگرفتن هم از سر بی رمقی و کم دانشی برخی فیلمنامه نویسان باشد. نرگس آبیار اما با اقتباس از داستانی منتشر شده(حتی اگر داستان خدش باشد) اولین نقطه جدی برای توجه ویژه به اثرش را روی کاغذ سفید این قلم به جای گذاشته است.

در همین مسیر باید گفت مهمترین اصل در اقتباس از رمانی که بر مبنای مجموعه از رخدادهای واقعی نوشته شده سوار شدن بر دوش واقعیت هایی است که پیشتر امتحان خودشان را پس داده اند و نیاز به اختراع دوباره چرخ را تداعی نمی کنند.

اقتباسی بودن فیلمنامه و البته تکیه بر سینمای داستان گو و دور ماندنش ازاطوارهای نخراشیده داستان پردازانه و پایبندی اش به قاعده داستان پردازی خطی و الگوهای کلاسیک فیلمنامه نویسی مهمترین ویژگی های "شیار143" هستند.نرگس آبیار با اقتباس از داستانی که خودش بر مبنای زندگی واقعی مادر یک شهید به رشته تحریر درآورده ، فیلمنامه "شیار143" را نوشته ودر واقع با همین رویکرد اولین قدم درست و محکم برای رسیدن به فیلمنامه ای ساده اما همراهی برانگیز را برداشته است.

در دل سینمای بی بضاعت (و نه کم بضاعت) ایران که خالی بودن از فیلمنامه های جانانه گریبان گیرش شده، سراغ گرفتن از داستانهای کوتاه و بلند برای خلق موقعیت های داستانی و پردازش خراشیده تر شخصیت ها، شاید اولین و کوتاه ترین مسیر برای امتحان شانس داشتن فیلمنامه خوب باشد.

برگ برنده "شیار143 " توان و کشش بالای قصه واقعی فیلم برای همراه و اقناع کردن مخاطب در جهت همراهی با منطق فیلم و پذیرش شخصیت های داستان است. اصلیآ‌ترین حربه نرگس آبیار برای رسیدن به این مهم تکیه اش بر این اصل قدیمی و اصیل در داستان پردازی و فیلمنامه نویسی است که همراهی برانگیز ترین داستانها، داستانهایی است که ریشه در دل واقعیت های بدیع و به دور از کلیشه داشته باشند.

در واقع اصل همذات پنداری و پذیرش از سوی مخاطب به کمک نرگس آبیار آمده و اولین نقطه اتکای جدی فیلمنامه را شکل داده است. در کنار این ویژگی حرکت کردن روی نوار باریک احساسات گرایی به معنای مثبت و دور ماندن از احساسات گرایی غلیظ و پس زننده قدم دوم محکمی تلقی می شود برای فیلمنامه "شیار 143". نرگس آبیار در نوشتن و اجرای فیلمنامه این فیلم روی لبه تیغ تیز احساسات گرایی و کلیشه و فرو غلتیدن به دره عمیق و مرگ آور شعارزدگی حرکت کرده است و موفق از این مرحله بیرون آمده است.

شخصیت الفت در این فیلمنامه به همان میزان که یک مادر دور مانده از تنها پسرش دلتنگی و مصیبت تجربه می کند، دچار رنج و دلتنگی است. الفت متناسب با جنس شخصیت پردازی درون گرایانه اش چندان تمایلی به هوچی گری های احساسی ندارد. نرگس آبیار هم با تکیه بر اصل وفاداری به سوژه از حرکت به سمت خلق سکانسهای احساسات گرایانه غلو شده با تکیه بر ضرباهنگ تدوین و موسیقی و الخ خودداری کرده و اجازه داده است تا مخاطب هرآنچه در دل واقعیت جریان دارد را با چاشنی برداشتهای ذهنی خودش از عمق دردناکی ماجرای الفت و پسرش، کنار هم بچیند و به نقطه مطلوبی از همراهی دست پیدا کند.

برگ برنده "شیار143 " توان و کشش بالای قصه واقعی فیلم برای همراه و اقناع کردن مخاطب در جهت همراهی با منطق فیلم و پذیرش شخصیت های داستان است. اصلیآ‌ترین حربه نرگس آبیار برای رسیدن به این مهم تکیه اش بر این اصل قدیمی و اصیل در داستان پردازی و فیلمنامه نویسی است که همراهی برانگیز ترین داستانها، داستانهایی است که ریشه در دل واقعیت های بدیع و به دور از کلیشه داشته باشند

در واقع احساسات گرایی در فیلمنامه "شیار143" در خدمت داستان گویی است و به اندازه به کار رفته و طعنه به کلیشه ها با هدف جذب مخاطب نزده است.شاید همین کمینه گرایی در کاربرد سکانسهای احساسات برانگیز است که سکانس نهایی فیلم که مربوط به ملاقات الفت با بقایای پیکر پسر شهیدش را تصویر می کند به اوج تاثیر گذاری رسانده است.

در واقع تمهیدی که در فیلمنامه این فیلم به کار رفته تا تمام ناگفته ها و درونیات الفت در انتها بین خودش و فرزندش بیان شود باعث شده تا سکانس پایانی این فیلم به یکی از تاثیر گذارترین سکانسهای نهایی در این جنس از سینما تبدیل شود.

جنس داستان گویی و دیالوگ نویسی در فیلمنامه "شیار 143" به گونه ای است که همه چیز در نقطه بهینه خود قرار دارد. در واقع در برخی سکانسها و موقعیت های فیلم حجم دیالوگ نویسی بیش از آنچه که هست می توانست فیلم را به اثری دم دستی و اشک انگیز تبدیل کند ولی دقت در دیالوگ نویسی و تلاش برای کمینه گرایی در این بخش نه تنها باعث کمبود اطلاعات و عقب ماندن مخاطب از داستان نشده بلکه باعث همراهی بهتر و عمیق تر و واقعی تر مخاطب با اثر گشته است. البته نباید از نظر دور داشت که قرار دادن بخش عمده انتقال احوالات و اطلاعات صحنه و موقعیت داستان و حال و روز شخصیت ها بر دوش شیوه روایت بصری و البته شیوه بازی مریلا زارعی به عنوان موتور محرکه فیلم، خطرپذیری بالایی را می طلبیده که نرگس آبیار با سراغ گرفتن ازآن موفقیت اثرش را باعث شده است.

شیار 143

از سوی دیگر باید اشاره کرد که "شیار143" اثری شخصیت محور است و تمام بار پیشبرد داستان و فراز و فرودهای دراماتیک فیلمنامه اش بر دوش شخصیت الفت بنا شده است. حضور هریک از شخصیت ها یا تیپ های حاضر در فیلمنامه تنها و تنها در جهت معرفی بهتر و آشنایی بیشتر مخاطب با الفت و زوایای پیدا و پنهان فکر و ذهن و احساس او به کاربسته شده اند. انتخاب این شکل از داستان پردازی هم در نوع خودش خطرپذیری بالایی را می طلبد. اینجا هم پای اقتباس و سراغ گرفتن از زندگی واقعی یک مادر شهید به میان می آید.

در واقع اگر داستان محل اقتباس اثر و جذابیت های ذاتی سرنوشت مادر داستان فیلم در میان نبود سرنوشت فیلم شخصیت محور نرگس آبیار جور دیگری رقم می خورد. اصلا و حتما نمی ‌توان ازحضور موثر مریلا زارعی برای ایفای نقش الفت در فیلم چشم پوشی کرد. چه که تمام آنچه تحت عنوان مزیتهای اقتباس نصیب نرگس آبیار شده بدون حضور مریلا زارعی و نقش آفرینی او به نتیجه ای شبیه به چیزی که حالا شاهدش هستیم، نمی رسید. همانطور که در سطرهای بالا عنوان شد فیلمنامه "شیار143" بر مبنای انتقال داده ها از طریق بیان مستقیم و دیالوگ های مسلسل وار و حجیم شکل نگرفته است. در واقع فضایی که دیالوگ های میان خودشان ایجاد می کنند و موقعیت هایی که شخصیت های فیلم در دل آن قرار می گیرند است که مهمترین نقاط اثرگذار فیلم را شکل می دهند. در این بستر شیوه اجرای بازیگر نقش اصلی فیلم و بیان دیالوگ های نانوشته فیلمنامه و شیوه بیان دیالوگ ها با نگفتن ها ، حرکات بدن و شیوه نگاه و دیگر عناصر بازیگری و کارگردانی نقش کلیدی پیدا می کند. در واقع نرگس آبیار بخش عمده فیلمنامه اش را با تکیه بر فضاسازی و کم گویی و تودار ترسیم کردن شخصیت الفت بیان کرده است. فیلمنامه " شیار 143" با این تعابیر در واقع فیلمنامه ای است که در دل دیالوگ های نانوشته اش ، به رشته تحریر درآمده است.

محمد رضا مقدسیان

بخش سینما و تلویزیون تبیان


مطالب مرتبط:

مجال عاشقیت

راز شیار 143 ( مصاحبه)