تبیان، دستیار زندگی
جریان شناسی اسطوره در قصه های ایرانی در گفت وگو با محمدعلی علومی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ادبیاتِ بحران زده

جریان‌شناسی اسطوره در قصه‌های ایرانی در گفت‌وگو با محمدعلی علومی

فرآوری: زهره سمیعی- بخش ادبیات تبیان
محمد علی علومی

نمادگرایی در مفهوم اسطوره شاخصه‌ای است که بخش مهمی از جریان قصه‌نویسی و در قالب اسطوره را دربرمی‌گیرد، بحث اسطوره و توجه به آن در قالب رمان و سیطره نماد مبحثی است که پیشتر بزرگانی چون سودابه فضایلی و جلال ستاری در کتاب‌هایی که در این باب نوشته‌اند به آن پرداخته‌اند، اما اینکه چقدر بحث اسطوره در جامعه گسترده است و شناخت جامعه‌ای که در آن زیست می‌کنیم تا چه اندازه با این مساله تطابق دارد؛ چیزی است که تاکنون هیچ نویسنده و ادیبی به آن توجه نداشته است. محمدعلی علومی نویسنده‌ای است که پیشتر و در رمان‌های سوگ مغان و پریباد سعی کرده بود برای اولین‌بار اسطوره را در قالب رمان به رشته تحریر درآورد. او در حال حاضر مشغول به نوشتن کتابی است که در فاصله تضادهای عریان میان اسطوره و تحلیل آن از سوی جامعه ایستاده است. او اعتقاد دارد که جامعه ما به حالتی از بحران عاطفی رسیده است که مفهوم فرهنگ در آن در حال فرسودگی و نابودی‌ست.

علومی را به عنوان داستان‌نویسی بومی‌نویس می‌شناسند که علاوه بر آثار طنزش، بسیاری از داستان‌هایش در اقلیم بیابان یعنی جغرافیای محل تولدش ـ شهر بم ـ می‌گذرد.

محمد علی علومی صاحب رمان‌های معروف «سوگ مغان»، «آذرستان»، «شاهشاه در کوچه دلگشا»،« اندوهگرد»، « خانه کوچک» و «طنز در خارستان حکیم»است. وی با توجه به شناخت خود از اسطوره‌ها زبان اساطیری را وارد داستان‌هایش می‌کند.

او در این‌باره تحقیق‌های فراوانی کرده و با احترام به سنت نوشتاری‌اش به پرداخت این موضوع همت گمارده است. با او گپی کوتاه در این زمینه زده‌ایم که اینک پیش روی شماست.

شنیده‌ها حاکی از این است که شما در حوزه اسطوره دوباره کتابی را در حال نگارش دارید که به زوایای دیگری از این مقوله پرداخته است. می‌خواستیم درباره این اثر جدید که هنوز منتشر نشده است، صحبت کنیم.

بله. کتابی را نوشته‌ام که به تازگی به ناشر سپرده‌ام و این کتاب رمان یا قصه نیست و در واقع تحلیلی از قصه‌های ایرانی است و به موضوعی پرداخته‌ام که تا به حال کسی سراغش نرفته است. قصه‌های ایرانی در چند مرحله برمی‌گردد به جریان ورود آریایی‌ها به ایران که فیلم‌هایی از این قصه‌ها مثل قصه‌های «نارنج و ترنج» و امثال آن ساخته‌اند که در سراسر کشور روایت‌های مختلفی دارند. این قصه‌ها تاثیرات بسیاری از اسطوره‌های بین‌النهرین گرفته‌اند. این قصه‌ها به ماقبل ورود آریایی‌ها مربوط می‌شود. بسیاری از اسطوره‌های جهانی تحت تاثیر اسطوره‌های بین‌النهرین بوده‌اند مثل «نانا و دموزی» که به روایت جیمز فریرز اسطوره اسطوره‌هاست که بر اساطیر مصر و اسطوره‌های آسیای صغیر تاثیر گذاشته‌اند. این اسطوره‌ها در بعضی از قصه‌های ایران و هند مشترکند و بعضی از آنها به اساطیر دوره ساسانی مربوط می‌شوند بنابراین برای من خیلی جالب بود. مانند تمام قصه‌هایی که می‌شنویم مثل «بلبل سرگشته» این قصه عینا دارد اسطوره‌های مصری و هندی را تحلیل می‌کند. ما قصه‌هایی داریم در کرمان که اسطوره‌های یونانی در آن دخیل هستند حالا اینکه چرا اسطوره‌های یونانی در این قصه‌های ایرانی دخیل هستند به این دلیل است که ما از قدیم با یونان و مصر در ارتباط بوده‌ایم، به خصوص از دوره هخامنشی ارتباطات با یونان و مصر برقرار شد. ما نباید فراموش کنیم که مصر تمدن بسیار درخشانی داشته است. زمانی که در ایران کمبوجیه دولت تشکیل می‌دهد 2400 سال از تاسیس اولین سلسله فراعنه مصر می‌گذشته است؛ یعنی تمدن مصر به دوره انحطاطش رسیده بود. موضوع جالب توجه‌تر این است که در فلسفه قرون وسطی باورهای مصری ردپایشان کاملا مشخص است. بخشی از این ردپا متعلق به «هزار و یک شب» است. حالا چرا بین‌النهرین تا این اندازه تاثیرگذار بوده ماجرا از این قرار است که علی‌اصغر حکمت که وزیر فرهنگ در دوره پهلوی و آدم بسیار معتبر و با فرهنگی بود، مقاله‌ای در این باره دارد. او در این مقاله می‌گوید که در دوره هخامنشیان کتابی بوده به نام «هزار افسان». او مستند ثابت می‌کند که کتاب «هزار و یک شب» همان کتاب «هزار افسان» هخامنشیان بوده است و آن وقت مورخان قدیمی یونان‌باستان نوشته‌اند که در جایی که بعدها هگمتانه ایجاد می‌شود ابتدا معبدی بوده برای مردوک که خدای خدایان اسطوره‌های بین‌‌النهرین است. بنابراین وقتی جای معبد برای مردوک ایجاد شده برای ضمیمه هگمتانه بسیار مساله مهمی بوده که در کتاب هزار افسان به آن اشاره شده است. هم‌اکنون خوشبختانه اسطوره‌ها ترجمه شده‌اند و در دسترس قرار دارند. به هر حال این اسطوره‌ها برای دورانی است که کشاورزی رشد قابل‌توجهی کرده و دوره آغاز تمدن شکل گرفته است. این مساله مهمی است که باید به آن پرداخته می‌شد. کتاب من هم حول محور همین مسائل می‌گردد و جزء اولین اقدام‌ها در این حوزه است. من می‌بینم که استاد بزرگی مثل احمد شاملو که جعبه قصه‌های ایرانی است تصورش این است که اینها صرفا بحث‌های اخلاقی در تحکیم شجاعت، نوع‌دوستی است اما به اعتقاد من این‌گونه نیست و این اسطوره‌ها زیر مجموعه‌ای از حکمت اساطیری هستند که اخلاقیات را جدا از این مسائل می‌دانند و به جاندارپنداری قائلند، بنابراین در ایجاد تعادل با هستی بسیار تاکید داشتند و می‌خواستند که وارد مسائل فلسفی شوند. در این کتاب من به تحلیل این مسائل پرداخته‌ام.

شفیعی‌کدکنی که تجربه‌های طولانی در حوزه ادبیات دارد معتقد است که جامعه بحران‌زده ادبیاتش هم بحران‌زده است؛ این حرف عمیقی است. به هر حال ادبیات کار فرهنگی است و فرهنگ با ارزش‌ها در ارتباط است و ارزش‌ها اعلام‌کننده اخلاقیات هستند.

چیزی که اینجا برای ما جالب شد این است که شما پیشتر به نوعی روایت داستانی از وجوه اسطوره قائل بودید خصوصا در رمان «سوگ مغان و پریباد» و سعی داشتید اسطوره‌ها را به قالب رمان تحریر کنید اما در این کتاب از این مساله فاصله گرفته‌اید. می‌خواستیم بدانیم چرا این مسیر را تغییر دادید؟

شفیعی‌کدکنی که تجربه‌های طولانی در حوزه ادبیات دارد معتقد است که جامعه بحران‌زده ادبیاتش هم بحران‌زده است؛ این حرف عمیقی است. به هر حال ادبیات کار فرهنگی است و فرهنگ با ارزش‌ها در ارتباط است و ارزش‌ها اعلام‌کننده اخلاقیات هستند. ما به یک باره از ارزش‌های با قدمت به ارزش‌های جدید افتادیم، بدون آنکه ارزش‌های جدید زمینه بروز داشته باشند. مثلا جامعه‌ای که سال‌ها برمبنای مرد‌سالاری و پدرسالاری شکل گرفته به یک باره به شرایطی می‌رسد که می‌خواهد حقوق همه در آن رعایت شود؛ و این تصادم روزبه‌روز شدیدتر می‌شود و این یعنی اتفاق افتادن تراژدی. این کتاب تفاوت‌های این تراژدی‌ها را در نظر می‌گیرد. در حال حاضر فضا بسیار بحرانی‌تر از قبل شده است و در صفحه‌های حوادث روزنامه این عدول از ارزش‌ها کاملا مشخص است. مسائل دیگری هم وجود دارد که موجب شده ادبیات فضای بحرانی‌ای را سپری کند. یکی آنکه تفاوت هست بین ارزش‌های فرهنگی که ارزش‌های جدید جایگزین آن شده است. فضای سیاسی هم مانع آن شده که نقد در جریان باشد زیرا نقد اجتماعی مساله‌ای فرهنگی هم می‌تواند باشد. در کنار این مسائل پایین آمدن سطح دانش عام نیز مساله‌ای است که باید به آن واقف بود. بسیاری هستند که به هیچ وجه اسطوره را نمی‌شناسند. من دیدم که این جای خالی در ادبیات ما بسیار مشهود است و سعی کردم اولین اقدامات در این حوزه را انجام دهم. اینکه می‌گویم اولین اقدام نه اینکه پیش از این کاری صورت نگرفته باشد چراکه استاد جلال ستاری، استاد مهرداد بهار و خیلی از بزرگان دیگر در این زمینه کار کرده‌اند اما در زمینه تحلیل قصه‌ها و توضیح دادن مبانی اسطوره‌ای این کتاب که هنوز هم برایش اسمی انتخاب نکرده‌ام جزء اولین اقدامات در این خصوص است. احتمال دارد این کتاب به نویسنده‌ای که بخواهد دریافت جدیدی از قصه‌های اسطوره‌ای داشته باشد کمک کند. به هر حال خلأها باید به طریقی پر شود.


منابع:
فرهیختگان
مهر