تبیان، دستیار زندگی
محمد فرزند من از صلب ابوبکر...شهید شد و من پاداش مصیبت او را از خدا می خواهم. او فرزندی خیرخواه و کارگزاری کوشا و تیغی برنده و رکنی بازدارنده بود.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فرزندم محمد!

محمدبن ابی بکر

نام و نسب او ابوالقاسم محمد بن ابی بکر بن ابی قحافه است. مادرش اسماء بنت عمیس است و در سال دهم هجری در سفر حجة الوداع در منزل ذوالحلیفه یا شجره در روز 25 ذی قعده متولد شد.(1)

هر چند وی فرزند ابوبکر است و طبیعتاً می یابد طرفدار خلفا باشد، مخصوصاً پدرش ابوبکر، ولی چون از مادری مانند اسماء بنت عمیس شیر خورده و در دامن پر مهر امیرمومنان علی(علیه السلام) پرورش یافته بود، یکی از دوستان و فداییان امام علی(علیه السلام) شد که در تمام دوران حساس حکومت عثمان و زمامداران و خلافت امام علی(علیه السلام) از حمایت و طرفداری آن حضرت کوتاهی نکرد تا آنکه جانش را در راه آن حضرت فدا کرد.(2)

از امام موسی کاظم(علیه السلام) نقل شده که در روز قیامت منادی ندا می کند: کجایند حواریون علی بن ابی طالب، وصی محمد بن عبدالله؟ پس عمر و بن حمق خزاعی، محمد بن ابی بکر و... بر می خیزند.(3)

در آغوش پر مِهر مولا

مادرش، اسماء بنت عمیس خشعمیه در ابتدا همسر جعفر طیار، برادر امیرمومنان(علیه السلام) بود و پس از آنکه جعفر در جنگ موته شهید شد، به عقد ابوبکر بن ابی قحافه درآمد و از او به محمد باردار شد.(4) پس از مرگ ابوبکر اسماء بنت عمیس به همسری علی(علیه السلام) درآمد و محمد از کودکی در دامن امیرمومنان علی(علیه السلام) بزرگ شد و پرورش یافت و به جز او پدری برای خود نمی شناخت و برای هیچ کس جز او فضیلتی معتقد نبود. محمد در خانه آن حضرت با سایر فرزندان فرقی نداشت، زیرا به طور کامل محبت آن امام(علیه السلام) شامل حالش بود، تا جایی که امام(علیه السلام) می فرمود: «محمد ابنی من صلب ابی بکر»؛ محمد فرزند من از صلب ابوبکرست. و نیز فرمودند: «من به او علاقه داشتم و من او را در دامن خود پرورش داده بودم.»(5)

محمد، آن طور که من او را می شناسم، کسی بود که به مقدرات الهی خرسند بود و همواره برای کسب پاداش پروردگار وظیفه اش را انجام می داد، او روش گناهکاران را دشمن و صفات مومنان را دوست می داشت

سرباز پا به رکاب ولایت

محمد که در دوران حکومت امام علی(علیه السلام) یک جوان حدوداً 25 ساله بود، نقش مهمی داشت و مانند پروانه گرد شمع وجود امام علی(علیه السلام) می چرخید و مطیع دستور آن حضرت بود. لذا در جنگ جمل که به دست پیمان شکنان و به سرکردگی عایشه، خواهر محمد، و طلحه و زبیر افروخته شده بود، شرکت فعال داشت.

پس از پایان جنگ جمل امام علی(علیه السلام) محمد بن ابوبکر را به عنوان استاندار مصر برگزید و به جای قیس بن سعد بن عباده روانه سرزمین مصر کرد.(6)

بعضی از صاحبان کتب شرح حال و تاریخ، حضور محمد بن ابی بکر را در نبرد صفین ذکر کرده و استانداری مصر را بعد از آن می دانند.(7)

در معرکه سوزان فتنه

بیش از یک ماه از ورود محمد بن ابی بکر به مصر نگذشته بود که او پیکی به سوی افرادی که خود را از بیعت با امام علی(علیه السلام) کنار کشیده، از یاری فرماندار قبلی (قیس بن سعد بن عباده) خودداری کرده بودند و او نیز با ایشان به ملاطفت رفتار می کرد، فرستاد و از آن ها خواست یا مطیع او شوند و یا از آن جا خارج شوند؛ ایشان مهلت خواستند. پس از آن که ماجرای صفین به حکمیت کشید و سرنوشت جنگ به سود امام رقم نخورد، این افراد بی باک شده، قاصدان محمد را کشتند، به هواداران معاویه پیوسته، با آن ها بیعت کردند. در این میان، معاویة بن ابى سفیان نیز به فكر تصرف مصر افتاد (8) و عمرو عاص را با تجهیزات كامل همراه با شش هزار نفر، روانه مصر كرد و بدین ترتیب جنگی بزرگ با محمد بن ابی بکر آغاز شد و سرانجام مصر در آستانه سقوط قرار گرفت.

امام علی

محمد بن ابى بكر با اینكه جوانى انقلابى و متدین و معتقد به ولایت امام علی(علیه السلام) بود، نسبت به جنگ و امور نظامى تجربه كافى نداشت. زمانى كه امیرالمومنین (علیه السلام) او را به مصر فرستاد در آنجا جنگى نبود، بلكه جنگاوران براى نبرد با معاویه از سراسر كشور اسلامى به صفین فرا خوانده شده بودند. لذا وقتی امام از این موضوع خبردار شد، براى حل مشكل، مالك اشتر را به مصر اعزام كرد - و در آغاز عهدنامه مالك اشتر به اضطراب مصر علیه محمدبن ابى بكر تصریح شده است - ولى مالك در مسیر راه در قلزم به شهادت رسید.

عمرو عاص براى جنگ با محمد بن ابى بكر وارد مصر شد. در جنگ نابرابری که میان سپاه شش هزار نفری معاویه و به پشتیبانی عزلت ‌نشینان عثمانی صورت گرفت، سپاه دو هزار نفری محمد بن ابی ‌بکر به فرماندهی کنانة بن بشر، در منطقه «المسناة» شکست خورد و کنانة بن بشر فرمانده سپاه محمد نیز به شهادت رسید.(9)

فرمانده ی تنها

در خصوص چگونگی شهادت محمد بن ابی ‌بکر چند دیدگاه وجود دارد. بیشتر منابع بر این عقیده ‌اند که پس از شکست سپاه محمد در مقابل شامیان، اطرافیانش او را تنها گذاشته، متواری شدند و محمد به تنهایی به خرابه ‌ای پناه برد و در آن پناهگاه توسط معاویه بن حدیج به شهادت رسید و در دل الاغ مرده‌ ای قرار داده شده و سوزانده شد.(10)

محمد که در دوران حکومت امام علی(علیه السلام) یک جوان حدوداً 25 ساله بود، نقش مهمی داشت و مانند پروانه گرد شمع وجود امام علی(علیه السلام) می چرخید و مطیع دستور آن حضرت بود

اثر اندوه بر چهره ی حجت خدا

محمد بن ابی بکر در ماه صفر سال 38 هجری و در 29 سالگی شهید شد.(11) شهادت او تمام دوستان امیرالمومنین(علیه السلام) را ناراحت کرد، مخصوصاً در آن حضرت به حدی اثر گذاشت که اثر اندوه از چهره حضرت آشکار بود. پس از آنکه خبر شهادت محمد به امام علی (علیه السلام) رسید به سخنرانی پرداخت و چنین فرمود: «به ما خبر رسید که محمد بن ابی بکر شهید شده است، شهادت او را به حساب خدا می گذاریم؛ به خدا قسم، محمد، آن طور که من او را می شناسم، کسی بود که به مقدرات الهی خرسند بود و همواره برای کسب پاداش پروردگار وظیفه اش را انجام می داد، او روش گناهکاران را دشمن و صفات مومنان را دوست می داشت.»(12)

هم چنین امام در نامه ای به عبدالله بن عباس اندوه خود را از شهادت محمد بن ابی بکر چنین بیان می دارد: «محمد پسر ابوبکر، که خدایش بیامرزد، شهید شد و من پاداش مصیبت او را از خدا می خواهم. او فرزندی خیرخواه و کارگزاری کوشا و تیغی برنده و رکنی بازدارنده بود. من مردم را برانگیختم تا در پی او بروند و آنان را فرمودم تا به فریاد وی رسند پیش از آنكه -شامیان- كار او را پایان دهند. و آنان را نهان و آشكار، فراوان نه یك بار، خواندم. بعضی با ناخوشایندی آمدند و بعضی به دروغ بهانه آوردند و بعضی خوار بر جای نشستند. از خدا می‌خواهم به زودی مرا از دستشان برهاند. به خدا اگر آرزوی شهادتم به هنگام رویارویی با دشمن نبود و دل نهادنم به مرگ خویش نمی‌بود، دوست داشتم یك روز با اینان به سر نبرم و هرگز دیدارشان نكنم».(13)

پی نوشت:

1) الاستیعاب، ابن عبدالبر 3: 1367. برای اطلاع بیشتر از شرح حال محمد بن ابی بکر، رک: الاصابه، ابن حجر 6: 151؛ تهذیب التهذیب، ابن حجر 5: 53؛ تقریب التهذیب، ابن الحجر: 470؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر 3: 422؛ التقات، ابن حبان 3: 368؛ تهذیب الکمال، مزی 2: 385؛ اسدالغایه، ابن اثیر 1: 475 و موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروری ج 4 و 5.

2) اسدالغایه، ابن اثیر 4: 324.

3) رجال الکشی، کشی: 9.

4) شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید 2: 51 و بحارالانوار، علامه مجلسی 33: 562

5) نهج البلاغه، خطبه 68.

6) از امام علی (علیه السلام) در این باره دو نامه به جای مانده که یکی به عنوان حکم رسمی انتصاب محمد به ولایت مصر است که به او داد و دیگری پس از استقرار محمد در مصر به تقاضای او ارسال شد. این نامه بسیاری از احکام اسلام درباره اداره جامعه را شامل می شد. البته بعدها آن نامه به دست معاویه افتاد؛ این دو نامه در کتاب "الغارات" و "تحف العقول" آمده است.

7) الاستیعاب، ابن عبدالبر 3: 1267.

8) معاویه پس از قضیه حكمیت و اختلاف مردم عراق به فكر تصرف مصر افتاد. این دیار از جهات مختلف براى معاویه اهمیت داشت : هم مرز شام بود و با اینكه گروهى از طرفداران عثمان در آنجا بودند، عده اى از نیروهاى مو ثر در قتل عثمان در آن شهر مى زیستند. مصر از جهت اقتصادى نیز مهم بود. از این رو براى مشورت درباره مصر گروهى را دعوت كرد. همه به اتفاق اظهار كردند كه لشگرى به جانب مصر بفرست و بزودى آنجا را فتح خواهى كرد.

9) فرماندهان سپاه شام در این جنگ عبارت بودند از: یزید بن اسد بجلی (فرمانده شامیان)، مردی از قبیله خثعم (فرمانده فلسطین)، معاویة بن حدیج (فرمانده عزلت‌نشینان) و ابوالاعور سلمی‌‌ (فرمانده اهل اردن). بنگرید به: کندری، ولاة مصر، ص 52.

10) قرطبی، الاستیعاب، ج 3، ص 423؛ دمیری، حیات الحیوان الکبری، ج 1، ص 350؛ ابن جوزی، المنتظم، ج 3، ص 1318؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج 2، ص 403؛ ابن تغری، النجوم الزاهرة، ج 1، ص 144؛ ابن شبه، تاریخ مدینة المنوره، ج 4، ص 1285.

11) الاستیعاب، ابن عبدالبر 3: 328 ؛ اسدالغایه، ابن اثیر 4: 324 و موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غرور، 5: 300- 298.

12) انساب الاشراف، بلاذری 2: 403 و شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید 2: 51

13) نهج البلاغه، خطبه 35.

ابوالفضل صالح صدر             

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


منابع:

- دائرة المعارف صحابه پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله، جلد دوم، پژوهشکده باقرالعلوم علیه ‎السلام.

- دانشنامه‌ اسلامی، موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت علیهم ‎السلام، رده تاریخ و تمدن اسلام، زیررده‌ اصحاب اهل البیت علیهم السلام، اصحاب امام علی علیه السلام.

- سیماى كارگزاران امیرالمومنین على علیه السلام، جلد دوم، شیخ على اكبر ذاكرى.

- فروغ ولایت، آیة الله جعفر سبحانى تبریزی.

مطالب مرتبط:

محمد فرزندم بود!

پسران برتر از پدران

فرزند ابوبکر، فرزندخوانده علی علیه ‎السلام

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.