تبیان، دستیار زندگی
گفت و گو با نرگس آبیار، کارگردان «شیار 143 » درباره چگونگی ساخت، درون مایه و دلایل موفقیت این فیلم سینمایی.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : احمد رنجبر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

راز شیار 143 ( مصاحبه)


گفت و گو با نرگس آبیار، کارگردان «شیار 143 » درباره چگونگی ساخت، درون مایه و دلایل موفقیت این فیلم سینمایی.

نرگس آبیار

نرگس آبیار بعد از فیلم «اشیاء از آن چه در آینه می بینید به شما نزدیک ترند» سراغ موضوعی متفاوت رفت. «شیار 143 » روایتی تکان دهنده از زندگی مادری است که سال ها چشم به راه فرزندش مانده. آبیار این فلیم را بر اساس زندگی واقعی یکی از مادارن منتظر به تصویر کشیده. گفته ها او درباره «شیار 143 » پیش روی شما است:

یک داستان واقعی

«شیار 143» نگاهی کاملا زنانه و مادرانه به موضوع جنگ دارد. ما موضوعاتی شبیه به این در جنگ زیاد داشتیم. من قبلا سر ویراستار فرهنگ اعلام شهدا بودم و از آمارها آگاهم. بیش از یک سوم شهدای جنگ مفقودالاثر بودند. و زندگی خانواده های این شهدا قطعا وجوه مشترکی با هم دارند و ممکن است بعدها باز هم فیلم در مورد بازماندگان و خانواده های مفقودالاثرها ساخته شود. من نمی توانم ادعا کنم چون در بعضی موارد عام شباهتی با اثر من وجود دارد که همه این خانواده ها به نوعی با آن موارد درگیر بودند پس از من تقلید کرده یا وام گرفته اند. خیلی از مادرانی که منتظر فرزندانشان بودند به من میگویند تو زندگی ما را فیلم کردی. با اینکه ممکن است آنها 15 سال رادیو به کمرشان نبسته باشند. من در حقیقت این فیلم را براساس یک ماجرای واقعی نوشتم. رفتم بیجار تا کتابی براساس زندگی 13 دانش آموز کُرد که بدون اینکه به خانواده‌هایشان بگویند رفته بودند جنگ بنویسم. یکی از این مادرها سعی میکرد به من بگوید که این سختی‌ها را کشیدم و 15 سال به خودم رادیو بستم. فقط یک جمله گفت. بعد من دیدم چه ویژگی خاصی! آن زن را کردم یکی از شخصیت‌های اصلی کتابم و حالا آوردمش در فضای کرمان. این زن(اختر نیازپور) برایم تعریف کرد که بهش خبر دادند پسرش را دیده‌اند و او همه خانه را ریسه زده، مهمان دعوت کرده، خوشحالی کرده ولی فردایش که رفته فهمیده بهش دروغ گفته اند. حالا او خیال میکرد کار ضد انقلابها بوده اما من دیدم عنصر ضد انقلاب به وجوه داستانی کار ضربه می زند پس تبدیلش کردم به یک اشتباه.

شیار 143

تماشای چند باره شیار 143

جالب اینجاست که خیلی ها با اینکه دفعه اول این فیلم را دیده‌اند و می دانند قرار است چه اتفاقی بیفتد باز هم برای بار چندم می‌روند و آن را می‌بینند. مثل این می‌ماند که شما به روضه‌ای گوش می‌دهید که همه جزئیاتش را می‌دانید اما باز هم تحت تاثیر آن روضه قرار می‌گیرید. تاکید من بر اتفاق یا غافلگیری نیست و نمی دانم چرا باید از من انتظار برود که مانند فیلم حادثه محور دائم بیننده را غافلگیر کنم. در واقع تاکید من بر راه دشواری ست که الفت در سالهای انتظار طی می کند. اتفاقا من خیلی تلاش کردم که فضا را نبرم به سمت ملودرام. من سعی کردم از هرچیزی که این حس را تشدید کند جلوگیری کنم.

اتفاق در متن رخ می دهد

روایت داستانی در کارهای من در بطن جزئیات ماجرا اتفاق می افتد. شما کارهای ریموند کارور و جومپا لاهیری را ببینید؛ برای آنها که دنبال داستان های ماجراجویانه هستند، به نظر میرسد داستان ندارند ولی اتفاق در متن رخ می دهد. بین روابط انسانی، آدم ها ، شخصیت پردازی و .... می خواهم بگویم داستان از نظر من لزوما اکشن و حادثه سازی نیست ؛ شاید زمانی فیلمی با این تعریف بسازم ولی الان چیزی دیگر مد نظر دارم . در «اشیاء ...» نگاه مینیمال و زیرلایه های متنی مد نظرم بوده ؛ یک زن بازیگوشی که سر به هواست و دائم دهانش می جنبد و مردی که هیچ چیز ندارد ولی می خواهد به یک باره به همه جا برسد ... و یک اتفاق پیش پا افتاده که شخصیت داستان ما را یک پله آگاه تر می کند. در شیار143 هم همین نگاه دنبال می شود. یعنی من مفهومی به نام انتظار را در زیرلایه های داستان پله پله جلو می برم. من می خواهم چهل سال را روایت کنم ، آدم ها از شخصی حرف می زنند که ما او را نمی بینیم. همیشه وقتی درباره کسی که نمی بینیم حرف زده شود ، برای مخاطب پررنگ تر می شود.

من در حقیقت شیار 143 را براساس یک ماجرای واقعی نوشتم. رفتم بیجار تا کتابی براساس زندگی 13 دانش آموز کُرد که بدون اینکه به خانواده‌هایشان بگویند رفته بودند جنگ بنویسم. یکی از این مادرها سعی میکرد به من بگوید که این سختی‌ها را کشیدم و 15 سال به خودم رادیو بستم.

کدام حمایت‌ها؟

شیار 143 بهترین فیلم از نگاه تماشاگران در جشنواره فجرشد، هم چنین بهترین فیلم از نگاه مردم در جشنواره مقاومت. فروش فیلم هم که عالی ست. نقدها و کامنت های مردم را هم دیده اید. فکر می کنم رسالت یک فیلم این است که مردم چه عام و چه خاص از آن حمایت کنند. ما در دوره تولید به هیچ وجه حمایت نشدیم. غیر از مس سرچشمه که از ما حمایت کرد و کمک زیادی برایمان بود کس دیگری جلو نیامد. فارابی که قبول کرده بود 50 درصد بودجه را تامین کند وسط راه زد زیرش. وسط راه پول نداشتیم. حدود 900 میلیون هزینه کردیم. توی جشنواره هم که راهش نمی‌دادند. خیلی تقلا کردیم تا اینکه شرایطش به وجود آمد. ما اینجا شرایط را به وجود آوردیم که قبل از جشنواره بیایند ببینند و نظر بدهند. در جشنواره فجر شب قبل از اینکه نمایش داشته باشیم برای داوران تجلی اراده ملی نمایش درآمد. صبحش دیدم مدیران مختلف بهم زنگ میزنند و تبریک میگویند. روز نمایش فیلم در برج میلاد هم اولین بار آقای حاتمی کیا را از نزدیک میدیدم که بعد از تشویق طولانی فیلم در برج که همه تماشاگرانش منتقدان و اصحاب سختگیر رسانه بودند در نشست مطبوعاتی، فیلم چ را تقدیم کرد به شیار143.

شیار 143

تقاضای بالا برای اکران خصوصی

برای هر بار اکران گروه برگزارکننده پول پرداخت می کردند و کاش این مبالغ در میزان فروش احتساب شود. معمولا بعد از جشنواره فیلم ها اکران دانشجویی دارند ولی تقاضا برای «شیار 143 » خیلی زیاد بود. 150 دانشگاه می خواستند فیلم را نمایش دهند و مخالفت های ما با اصرارهای زیاد آنها مواجه می شد. تنها توانستیم فیلم را در حدود 70 دانشگاه اکران کنیم چون اصلا فرصت نمی شد به بقیه برسیم. خیلی از مادران شهید تقاضای اکران فیلم را داشتند و ما نمی توانستیم به آن ها «نه» بگوییم. خدا را شکر این موضوع به اکران فیلم ضربه نزد و شاهد استقبال مردم هستیم.

کار خودم را می کنم

من قبل از «شیار 143» فیلمنامه ای داشتم به نام «آخرین روز». یکی از دلایلی که آن را نساختم این بود که احساس کردم در سینمای اجتماعی زیاد کار شده و بهتر است در فرصتی دیگر سراغ آن بروم. بعد از آن رمانی دیگر نوشتم که موضوعی اجتماعی دارد و جنگ در پس زمینه آن است ؛ هنوز هم چاپ نشده. این رمان را هم به فیلمنامه تبدیل کرده ام و این روزها اصلاحاتش را انجام می دهم. شاید من روزی سراغ فیلم جنگی بسازم ولی باید زمانی باشد که احاطه کامل بدست آورده باشم. تا آن موقع نگاه خودم ، بافتی که دیده ام ، آدم هایی که می شناسم و تبعات جنگ را سوژه قرار می دهم. می خواهم بگویم که من کار خودم را می کنم. البته این احترام برایم قشنگ است و دوستش دارم ولی این که تمام هم و غمم ساخت فیلم دفاع مقدسی باشد نه این گونه نیست. قطعا در ژانرهای مختلف کار می کنم با تاکید بر این که تبعات جنگ و آدم ها و قهرمانان آن روزها از ما جدایی ناپذیر ند.

مصاحبه: احمد رنجبر

بخش سینما و تلویزیون تبیان


مطالب مرتبط:

موتیف عاشقانه و شك براتعلی(مصاحبه)

مادر واقعی شیار 143