ظلم به امام حسین(ع) با اشعار سطحی
اظهارات ابوالقاسم حسینجانی، قاسم صرافان و سعید بیابانکی درباره نوآوری در شعر عاشورایی.
برخی با اشعار سطحی به امام ظلم میکنند
ابوالقاسم حسینجانی از شاعران کشورمان: بالاترین نوآوری در شعر عاشورایی بازگشت به حقیقت عاشورا است. آن چیزی که فعلا میشنویم و تولید میشود، غالبا تکراری است و خیلی جاها هم بی محتوا یا تحریف شده.
وی افزود:عاشورا یعنی ایستادن در برابر ظلم و اینکه نگذاریم حق انحراف پیدا کند. عاشورا یعنی امر به معروف و نهی از منکر و اینکه واقعا فکر کنیم عزت در چیست. اما متاسفانه بسیاری از حرفهایی که در این شعرها زده میشود، اصالت را به ماتم و گریه کردن میدهند و تلاش میکنند هر طور که هست اشک مخاطب را در بیاورند.
این شاعر اظهار داشت: کسی که میخواهد از عاشورا بگوید باید از خودش بپرسد امام حسین(ع) چه راهی رفتند تا ما هم همان راه را بریم. حق و باطل چیست؟ چرا حضرت مرگ با عزت را به زندگی با ذلت ترجیح دادند؟ آیا زندگی امروز ما مطابق عزت حسینی است؟ فعلا متاسفانه همه چیز به ظاهر ختم شده و به روضه و گریه و در چیزهای ظاهری و رنگ و لعاب شعر با هم مسابقه می گذارند.
حسینجانی گفت: کسی که میخواهد نوآوری کند باید بداند خود حرکت امام نو است و باید اصل آن حرکت نوآورانه بیان کنیم و گرنه به جز آن هر کاری که انجام میدهیم حرف عوامانه و سخیف است.
وی افزود: من امروز شعرهای خیلی بد و عوامانهای را میبینم که درباره عاشورا ترویج میشود. مثلا در شعر میپرسد میدانید چرا چوب آتش میگیرد؟ چون به لب و دندان امام حسین(ع) خورد! یا میدانید چرا هلال ماه، هلالی و خمیده است؟ چون از داغ ماه محرم خمیده و هلالی شده! این شعرها چه قدر بد و سطحی هستند. انگار هلال بقیه ماههای سال خمیده نیست یا سنگی که به طرف حضرت پرتاب شد از آتش گرفتن معاف است!
این شاعر گفت: من حتی به 14 بند محتشم هم نقد دارم که امروز در میان اشعار تبدیل به آیه قرآن شده است. مثلا این مصرع «ای چرخ غافلی که چه بیداد کردهای» نگاه غلطی دارد. چرخ بیداد کرده یا حاکم ستمگر؟ آیا این درست است که گفتمان حق طلبی و عزت طلبی عاشورا را فراموش کنیم و آن را به چرخ نسبت دهیم؟
یا همین بیت «باز این چه شورش است که در خلق عالم است/ باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است» شاعر کربلا و عاشورا را به نوحه و عزا و ماتم خلاصه کرده است. آیا عاشورا فقط نوحه و عزا و ماتم بود؟ آن حرفهای پر بار حضرت زینب و امام حسین(ع) و امام سجاد(ع) و آن رشادتها در عاشورا در کجای شعر است؟ نشان هیهات من الذله کجا رفته است؟
حسینجانی اظهار داشت: من جدا فکر میکنم باید در زبان و ادبیات و مکتوباتی که در حوزه عاشورا داریم چه در نظم و چه در نثر بازنگری کنیم و در همین راستا این سوال را از خودمان بپرسیم در نوشتهها چه باید بکنیم که عاشورا در حد انسانی و خدایی و جهانی آن نشان داده شود و به خوبی از آن استفاده کنیم. گاندی وقتی به عاشورا رسید در حدی از آن استفاده کرد که یکی از ملتهای بزرگ دنیا را متحول کرد و نجات داد. حرکت گاندی نوآورانه بود که باعث نجات از ظلم شد.
این شاعر گفت: شعرها و حرکتهایی که باعث ایجاد حرکت و تحول در مخاطب میشود نوآورانه است. امام حسین(ع) شهید نشد که ما فقط بر سر خودمان بزنیم. از عاشورا گفتن باید باعث این شود که بفهمیم چه کنیم تا توی سرمان نزنند. و ما صرفا با حرکتها و شعرهای سطحی به امام حسین(ع) ظلم میکنیم.
*
نوآوری در شعر هیات تبدیل به آسیب شده است
قاسم صرافان از شاعران کشورمان: نوآوری در شعر در وزن و فضای مناسب و توسط افراد مناسب اتفاق میافتد و اتفاقا نوآوری یکی از پارامتر خیلی مهم در شعر و به ویژه شعر عاشورایی است چون کارهای معمولی دیده نمیشود.
وی افزود: نوآوری باید باشد و البته در کنار آن سوز و گداز داشتن، حماسی بودن، دلنشین بودن، عاطفی بودن و دیگر فاکتورها هم باشد تا یک شعر خوب داشته باشیم. الان یکی از آسیبهایی که در شعر هیات وجود دارد همین نوآوری است. یعنی تقلید در این فضا خیلی زیاد است.
این شاعر آیینی اظهار داشت: معمولا وقتی سوژهای مطرح میشود، تعداد زیادی شعر همان طور سروده میشود. وقتی یک شاعر نوآور، نکته ای را کشف میکند، آن کشف بلافاصله در آثار تعداد زیادی از شاعران بازتاب پیدا میکند و نوآوری در اشعار زیاد نیست و اصولا یکی از پارامترهایی که ما در شعر آیینی برای خوب بودن آن شعر ذکر میکنیم این است که نوآوری و کشف جدید و نگاه تازهای در آن وجود داشته باشد.
صرافان گفت: این نوآوری هم از جنبههای مختلف اتفاق میافتد. گاهی زاویه دید تازه است. گاه زبان نویی است و آرایههای ادبی و اتفاق زبانی در واژهها است. بعضی وقتها نوآوری در کشف نکتهای است که تا کنون مطرح نشده. گاهی در قالب شعر اتفاق میافتد.
وی اظهار داشت: منتها شعری موفق میشود که هم نوآوری داشته باشد و هم سایر پارامترهای دلنشین بودن شعر هیات را داشته باشد. البته این صحبتها میتواند در فضای غیر هیات هم باشد. شاعری کشفی انجام میدهد و تعدادی آن کشف را استفاده میکنند.
این شاعر در پاسخ به این سوال که عاشورا سالها پیش اتفاق افتاده و تمام شده و چه طور میتوان کشف داشت و اتفاق تازهای را کشف کرد، گفت: بعضی از استادان روی مفاهیمی مثل مکاشفه نظر دارند، چون شعر درباره معصومان در فضای خیالات رخ نمیدهد و شاعران دستشان باز نیست و باید مبتنی بر واقعیت باشد.
صرافان اظهار داشت: منتها ما چارچوبی را در نظر میگیریم و متناسب با این چارچوب زبان حالهایی گفته میشود. مثلا ممکن است جملهای را حضرت زینب(س) نگفته باشد. منتها شاعر با شناختی که دارد و با رعایت همه حدود و شکوه و عظمت و معرفتی که برای ایشان قائل است، در اندازه وسع خود زبان حالی بیان میکند.
وی افزود: این زبان حالها یک بخش از نوآوری است که در اصل واقعه ممکن است نباشد. مثلا همین جمله «فیا سیوف خذینی» شعر است، حدیث نیست. از زبان اباعبدالله گفته شده که اگر دین جد من فقط به قیمت خون من زنده میماند پس ای شمشیرها مرا فرا گیرید. این جمله در مقاتل و روایتها نیامده است. حدیث نیست. یک زبان حال است که شاعر با شناختی که اباعبدالله داشته کشفی در حوزه زبان حال انجام داده که مورد تایید مخاطبان و عقل سلیم و دین هم هست.
صرافان گفت: اما اگر اینها در چارچوب قرار نگیرد مشکل ساز میشود چون شما چیزی را به معصوم نسبت دادهاید که نادرست است و همین کار را خیلی حساس میکند. کار خطیری است. ورود به این حوزه واقعا دشوار است و شعرهای این چنینی حتما باید از نظر استادان بگذرد و تایید شود به خصوص برای شاعران جوانتر که تجربه زیادی در این حوزه ندارد و این کشفها حتما باید با تایید استادان این حوزه باشد.
*
نگاه استعاری به عاشورا در شعرهای امروز کم است
سعید بیابانکی از شاعران کشورمان: در شعر عاشورایی مانند موضوعات دیگر وقتی شما از دریچهها و زوایای مختلف به این موضوع نگاه کنید، خودش نوعی نوآوری است.
وی افزود: به نظرم بخش زیادی از شعرهایی که در حوزه شعر عاشورا سروده شده و میشود، بیشتر توصیف عاشورا و به عبارت بهتر مقتل منظوم است و در این زمینه به نظرم باید تبیین عاشورا هم جایی و راهی در شعرها داشته باشد.
این شاعر اظهار داشت: کار کمی در زمینه تبیین عاشورا در شعر انجام شده است و چون بخش زیادی از شعر با حس و عاطفه سر و کار دارد، در گیر وصف و زبان حال مانده است.
بیابانکی گفت: من در شعرهای عاشورایی خودم سعی کردهام نگاه استعاری و بیان غیر مستقیم داشته باشم چون بیان مستقیم در مخاطب اثر مقطعی دارد و اثر ماندگار ندارد. کار شعر هم بیان مستقیم نیست.
شاعر «نامههای کوفی» افزود: حتی اگر به شعرهای محتشم کاشانی نگاه کنید تنها یک جای آن نام حسین(ع) آورده شده و در بقیه جاها بیان استعاری است و این هنر و این کار ارزشمند است. متاسفانه این نگاه کم شده و مخصوصا جوانها خیلی زود میخواهند شنیده و دیده شوند و رو میآورند به شعری که مورد نظر و سفارش اهل مجلس و مداحان است که آن شعر هم اصلا قائل به توصیف مستقیم است و از ادبیات رسمی دور است.
وی اظهار داشت: ادبیات مکتوب و ماندگار ما اینها نیست چون فقط در حد ادبیات شفاهی هستند که در این دوران زمزمه و سپس دوران مصرفشان تمام میشود اما ادبیات مکتوب در قالب کتاب میماند و در روزنامهها و پایاننامهها به آن پرداخته میشود.
بیابانکی گفت: از سوی دیگر شاعران باید تلاش کنند قالبهای مختلف را تجربه کنند. شعر عاشورا در دورههای مختلف قالبهای مختلف داشته است. در دورههای اولش در قالب قصیده تجربه شده، بعدها در ترکیب بند خلاصه شده و بعدها در غزل آمده و بعدتر در گونههای سپیده و نیمایی و رباعی تجربه شده است.
این شاعر گفت: یک مقدار قالبها هم به نوآوری کمک میکنند. شعر سپید و نیمایی در حوزه شعر عاشورایی خیلی کم داریم. اما الان شاعران ترجیح میدهند از غزل و قالبهای سنتی استفاده کنند و قالبهای مدرن و جدیدتر را کمتر تجربه میکنند و همین باعث تکرار میشود.
منبع: فارس