تبیان، دستیار زندگی
جاده راه کربلا مسیری است که تو را از مرز مهران به کربلا می رساند. جاده ای که مزین به خون شهیدانی شده که خون به پای اسلام ریختند تا آن را آبیاری کنند؛ امروز نمی خواهم از خون رزمندگان با شما بگوئیم بلکه دست بله قلم برده ام تا در اربعین حسینی از خون های بیهو
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جاده راه کربلا


جاده راه کربلا مسیری است که تو را از مرز مهران به کربلا می رساند. جاده ای که مزین به خون شهیدانی شده که خون به پای اسلام ریختند تا آن را آبیاری کنند؛ امروز نمی خواهم از خون رزمندگان با شما بگوئیم بلکه دست بله قلم برده ام تا در اربعین حسینی از خون های بیهوده بنویسم. از ظهر عاشورای امسال در کربلا.

جاده راه کربلا

این نوشتار تنها سفر نامه نویسنده از سفر به کربلا در عاشورای حسینی نیست بلکه دلنوشته های او را همراه دردی کهنه از اسلام و ایرانی اسلامی می گوید. اگر بخواهم تمام آن نُه روز تهران تا تهران را برایتان روایت کنم حداقل نُه ماه باید بنویسم و شما بخوانید لاجرم فقط پرده عاشورا امسال را نقالی می‌کنم.

وقتی سال‎ها از مهران گفتی و شنیدی؛ برای اولین بار که پا به آن سرزمین می نهی تنها به این فکر می‌کنی آیا این همان مهرانی است که در غائله کومله با خون سرخ شد و در سال‌های دفاع مقدس یکی از خط‌های مقدم بود؟ آیا این قطعه زمین هم در روز محشر زبان می گشاید چون سرزمین کربلا به خون‌هایی بر می خیزد؟

این افکار زمانی در تو بیشتر تلالو می‌کند که ظهر عاشورا در کربلا باشی.

جاده راه کربلا

صبح هنوز درخشش پیدا نکرده بود که برای نماز برخاستیم، می‌دانم که با خود می‌گوید صبح عاشورا کربلا بودید و نماز صبح را در هتل خواندید؟ اما دریغا که شب تاسوعا، شبی که تعلق دارد به حضرت ابوالفضل (ع ) پسر مول الموحدین امیرالمومنین (ع) و شب تنهایی خون خدا با خدا، ما هم تصمیم گرفته بودیم آن شب را در جوار مولایمان بگذرانیم. عصر تاسوعا هم راهی سرزمین کربلا شدیم تا در زمره خادامن عاشورایی اباعبدالله (ع) قرار بگیریم.خدایش شما شب عاشورا در وادی نینوا باشید نمی‌روید پابوسی؟

خسته بودیم ساعاتی که از شب گذشت به هتل برگشتیم تا برای روز عاشورا قوایی تازه کنیم. بهانه نمی‌آورم توان و اراده بنده بیش از این نبود صد البته ارادتم صدها بار بیشتر است.

داشتم از صبح عاشورای امسال در سرزمین بینوای نینوا می گفتم. نماز خواندیم و برای صرف صبحانه به رستوران هتل رفتیم

داشتم از صبح عاشورای امسال در سرزمین بینوای نینوا می گفتم. نماز خواندیم و برای صرف صبحانه به رستوران هتل رفتیم. از در هتل که خارج شدیم پخش نذری های حسینی شروع شده بود.

جاده راه کربلا

فاصله اقامتگاه ما تا حرم زیاد بود و به اقتضای زمان و مناسبت آن همچنین ناامنی عراق، تفتیش ها از کیلومترها جلوتر آغاز شده بود. البته ناگفته نماند خدا دو دیار نجف و کربلا را به پاس جان فشانی های سردار ایرانی «قاسم سلیمانی» و سپاه قدس که همچنان شعار «راه قدس از کربلا می گذرد» امام خمینی (ره) را سر لوحه خود قرار داده و از دفاع مقدس هنوز لباس خاکی خود را کنار نگذاشته، امنیت بخشده است. راستی امیدوارم هشدار جدی سردار برای داعش و آل سعود را بارها خوانده باشید اما من برای مزین شدن نوشته هایم مجدد آن را یادآوری می کنم: « اگر اخلالی در اربعین حسینی به‌وجود آید پرچم سرخ سید الشهدا (ع) را در مکه به دیوار کعبه می دوزیم».

به نازم تهدید جدی این سردار اسلام را.

خلاصه پا در راه نهادیم. بوی عجیبی از شهر به مشام می‎رسد. بله بوی خون فضا مقدس کربلا را پر کرده بود.

کمی که جلوتر رفتیم صحنه دلخراشی به چشم می‌خورد کوچک و بزرگ سفید پوشیده بودند و قمه در دست داشتند. عده ای فرق شان را شکافته بودند، عده‌ای هم داشتند آماده می شدند تا خون خود را بر بدن جاری کنند.

جاده راه کربلا

حکم این عمل را پیشوا و مرجع تقلید جهان اسلام حضرت آیت الله خامنه ای و دیگر مراجع عظام بیان کرده اند و قضاوت آن با من نیست .

ابتدا با دیدن باریدن این خون‌ها و دیدن این رفتار، خراشی عمیق به جانم خورد که چگونه ما نمی توانیم این ظاهر خون آلود را تحمل کنیم و بانوی بزرگ اسلام حضرت زینب کبری (س) چهره عزیزان پیامبر اسلام (ص) را شرحه شرحه دیدند و تاب آوردند؟ اما رفته رفته به نوع و چگونگی ریخته شدن خون ها برای اسلام که فکر کردم از این عمل قبیح کراهتم گرفت.

اگر اخلالی در اربعین حسینی به‌وجود آید پرچم سرخ سید الشهدا (ع) را در مکه به دیوار کعبه می دوزیم

آری اسلام برای زنده ماندن و بر پا شدن از ابتدا به ریختن خون نیازمند بود چه این خون اسماعیل نبی باشد چه خون علی اصغر ابا عبدالله الحسین (ع) باشد.

جاده راه کربلا

رزمندگان ما هم با خون خود نهال اسلام را آبیاری کردند. اما این خون دین مبین را نه تنها آبیاری نمی‌کند که آبرو ببری می‌کند. کم کم این صحنه داشت هذیان می‌آورد و یادآوری خون های مهران که قدم بر آن نهاده بودم را تداعی می‌کرد و جاده راه کربلا یادآور آن سرخی های ریخته شده در جای جای جاده جادوی چشمانم می‌شد. چگونه می‎شود از سرخی مهران بگویی و یادی از دستمال سرخ ها و شهید بروجردی نکنی؟

مداوم بین صحرای نینوا و مهران درحال آمد و شد بودم اما تا با تلنگر زائران و جمعیت مشتاق به صحنه بر می گشتم یاد جنایات صدام و بعثیان می افتادم. واقعا کربلا این همه مشتاق خون دهی داشت و سال‌ها شش گوشه ابا عبدالله در مظلومیت و ظلم صدامیان به سر می برد؟

آری اسلام برای زنده ماندن و بر پا شدن از ابتدا به ریختن خون نیازمند بود چه این خون اسماعیل نبی باشد چه خون علی اصغر ابا عبدالله الحسین (ع) باشد

بعد از اقامه نماز ظهر عاشورا و پخش آب و غذای نذری، مراسمی زیبا به پا شد. دویدن به دور حرم به یاد لحظه اسارت اهل بیت امام که با پای برهنه زنان و کودکان به هر طرف می گریختند، آنان نیز پا برهنه می دویدند.

کاش امام بود، کاش رزمندگان بودند و اربعین امسال برای زوار سخنرانی می‌کردند؛ هرچند که شهدا زنده اند و وصایای آنان سرشار از یاد ابا عبدالله و زیارت ایشان است. خود پای جای پای خون خدا نهادند اما «در بهار آزادی جای شهدا خالی»

جاده راه کربلا
جاده راه کربلا

سامیه امینی

بخش فرهنگ پایداری تبیان


مطالب مرتبط:

کودکانه ای از 8 سال دفاع مقدس

جبهه عجین با کربلا بود

پس از 11 سال متجاوز اعلام شد