تبیان، دستیار زندگی
این روزها نمی توان برای درد ˝کتاب نخوانی˝(!) و معضلات و موانع کتاب و مطالعه یک نسخه پیچید. واقعیت این است که قضیه پیچیده تر از این حرف هاست.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

موانع کتاب‌خوانی در ایران

ر.اعتمادی، سناپور، پوری، رحماندوست و کلر ژوبرت نظر می دهند

این روزها نمی‌توان برای درد ‌کتاب‌نخوانی و معضلات و موانع کتاب و مطالعه یک نسخه پیچید. واقعیت این است که قضیه ‌پیچیده‌تر از این حرف‌هاست.در این گزارش دیدگاه چند نویسنده را مرور می کنیم:

فرآوری: زهره سمیعی- بخش کتاب و کتابخوانی تبیان
ر.اعتمادی، سناپور، پوری، رحماندوست و کلر ژوبرت

داستان‌نویس که معلم نیست

ر.اعتمادی می‌گوید:اولا باید بگویم مگر ما از ادبیات انتظار درس دادن داریم؟! این کتاب است که به انسان درس می‌دهد. در داستان‌نویسی هدف مطرح کردن یک ایده برای ساختن جهان آینده نیست. ما صرفا می‌توانیم جهان آینده را توصیف کنیم. لذت مردم هم در آن است که وقتی قصه‌ای می‌خوانند بتوانند با آن هم‌ذات پنداری کنند.

او گفت: داستان‌نویس که معلم نیست. آنگونه که می‌دانید در ادبیات امروز جهان دو نوع رمان وجود دارد: پر مخاطب و کم مخاطب. رمان پر مخاطب رمانی است که همه می‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند اما رمان کم مخاطب رمانی است که بعضی‌ها بر اساس اندیشه‌های خودشان آنها را می‌نویسند و تنها قشر خاصی از مردم می‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند. در دنیای امروز رمان باید پر مخاطب باشد. یک برنده جایزه نوبل بیاورید که کتاب‌هایش پرمخاطب نبوده باشند.

ر.اعتمادی معتقد است: این مردم هستند که نویسنده را انتخاب می‌کنند. نویسنده مردم را انتخاب نمی‌کند.

نمی‌شود حکم کلی داد

اما حسین سناپور تز دیگری دارد. او در پاسخ به این پرسش که بعضی بر این گمان‌اند که نویسندگان ایرانی داستان‌های خوش‌خوانی نمی‌نویسند و به این دلیل فروش خوبی ندارند، گفت: این موضوع منحصر به ایران نیست و در تمام دنیا چنین است.

حسین سناپور گفت: نمی‌شود یک حکم کلی داد که داستان‌هایی که نوشته می‌شود مورد استقبال قرار نمی‌گیرد. وقتی شرایط بهتر شود؛ سرانه مطالعه در کشور بالا برود، موانع نشر از بین برود و تیراژ کتاب‌ها افزایش پیدا کند آن وقت است که می‌شود درباره این موضوع صحبت کرد. وقتی شما کتابی بنویسی که در تیراژهای بالا هم فروش برود، اما اجازه نشر نداشته باشد دیگر این بحث چه فایده دارد.

سناپور ادامه داد: البته شکی نیست که نویسندگانی هستند که آثار خوشخوانی نمی‌نویسند، اما باید متوجه این نکته نیز بود که شرایط داستان‌نویسی در کشور ما بر کار نویسندگان ما بی‌تاثیر نیست. برای نمونه اگر شرایط مناسبی در اوضاع نشرمان حاکم بود نویسندگان می‌توانستند فرصت بیشتری برای کار داشته باشند و یقینا این فرصت باعث می‌شد کتابی نوشته شود که استقبال خوبی هم از آن صورت بگیرد.

از طرف دیگر یکی از مباحثی که در این حوزه مطرح است و همیشه به عنوان یکی از موانع کتاب‌خوانی مخاطبان معمول از آن یاد می‌شود بحث ترجمه‌های نامناسب است. عده‌ای معتقدند ترجمه‌های نامناسب بسیاری از مخاطبان را دلسرد می‌کند. برای این موضوع به سراغ احمد پوری می‌رویم.

ترجمه‌های خوب همیشه ثابت کرده‌اند که جای خود را در میان اهالی مطالعه پیدا می‌کنند

پوری با اشاره به آسیب‌های امروز در حوزه ترجمه می‌گوید: همان‌طور که در همه امور می‌توان از نقاط ضعف و قوت گفت، در حوزه ترجمه نیز می‌توان این بحث را مطرح کرد. قبل از همه چیز من مهم‌ترین آسیب را در کم سوادی مترجم در زبان مبدا می‌دانم و همین طورنداشتن تسلط در ریزه‌کاری‌های ترجمه. عامل دیگر هم‌ افق نبودن مترجم با مولف است، به این معنا که به عنوان مثال وقتی من با دنیای شعر فاصله دارم و در این مقوله حتی در زبان بومی خودم نیز مشکل دارم نباید دست به ترجمه شعر بزنم، حتی اگر کاملا به زبان مبدا تسلط داشته باشم. سومین عامل را هم دنبال جنجال و میل بازار بودن می‌دانم.

او توضیح می‌دهد:برای نمونه کتاب‌های "هری پاتر" در دنیا خیلی سریع معروف شدند و در اینجا یکسری ناشر به سرعت درصدد ترجمه این آثار برآمدند که عمدتا نیز از مترجمان جوان و کم سابقه استفاده می‌کنند. در این موارد ناشر چیزی که برایش اهمیت دارد سرعت ترجمه است و حتی این مورد تجربه شده است که یک کتاب را به 10 قسمت تقسیم می‌کنند و هر کسی به سراغ یک بخش می‌رود و ممکن است روزی 18 ساعت وقت بگذارند تا هر چه سریع‌تر کتاب روانه بازار کتاب شود. هر چند به نظر من این مسئله چندان در حوزه ترجمه تاثیرگذار نیست و ترجمه‌های خوب همیشه ثابت کرده‌اند که جای خود را در میان اهالی مطالعه پیدا می‌کنند.

مسئله کتاب و کتاب‌خوانی را باید از اصل ماجرا یعنی فرهنگی که در بستر خانواده شکل می‌گیرد دنبال کرد. با این توضیح باید کودکان ما از ابتدا سر و کله زدن با کتاب را یاد بگیرند.

اما عده‌ای نیز معتقدند مسئله کتاب و کتاب‌خوانی را باید از اصل ماجرا یعنی فرهنگی که در بستر خانواده شکل می‌گیرد دنبال کرد. با این توضیح باید کودکان ما از ابتدا سر و کله زدن با کتاب را یاد بگیرند. رحماندوست در این زمینه حرف‌های جالبی می‌زند.

مهم نیست دولت‌ها چه می‌کنند

مصطفی رحماندوست اما در‌مورد وضعیت کنونی کتاب و کتاب‌خوانی در کشور گفت: الآن وضعیت به نسبت چند سالی که گذشته است بهتر شده، اما اگر بخواهیم بسامد مطالعه امروز را با 30 سال قبل و اوایل انقلاب قیاس کنیم، باید بگویم آن روزها مردم بیشتر مطالعه داشتند.

رحماندوست توضیح داد: مهم نیست دولت‌ها در این میان چه می‌کنند و چه آمارهایی ارائه می‌دهند چرا که به آمارهای دولتی نمی‌توان اعتماد کرد. خانواده‌ها هستند که باید متوجه اهمیت موضوع کتاب‌خوانی باشند. آنها هستند که باید برای مطالعه کودکان و نوجوانان‌شان وقت بگذارند. ما خارج از سیر جهانی مطالعه هستیم و به همین واسطه در حرکت رو به رشد جهانی هم سهم کمتری داریم. وقتی پدر و مادر یک خانواده مطالعه نداشته باشند از فرزند آن‌ها هم این انتظار نمی‌رود چرا که این رفتار اولیای خانواده است که بر فرزند تاثیر می‌گذارد. وقتی کودک لذت کتا‌ب‌خوانی را در چهره پدر و مادرش نمی‌بیند، این کار را تقلید نمی‌کند. برای نمونه وقتی می‌بیند که پدر و مادرش به پوشیدن لباس مارک‌دار توجه نشان می‌دهند و از این کار لذت می‌برند برای کودک هم پوشیدن لباس‌های برند به امری لذت‌بخش تبدیل می‌شود و این‌گونه است که رفتار پدر و مادر روی فرزندشان تاثیر می‌گذارد.

رحماندوست درباره پشتیبانی دولت‌ها از کتابخوانی گفت: ما نباید دنبال پشتیبانی دولت‌ها باشیم، آنها به اندازه کافی گرفتار مسائل دیگر هستند تا به این موضوع توجهی نکنند. موضوع مورد بحث خانواده‌هاست. اینکه خانواده‌ها تا چه میزان اهمیت ادبیات کودک را درک می‌کنند.

رحماندوست در پایان گفت: با اینکه در جوامع غربی به نسبت کشور ما رشد وسایل سرگرمی و رسانه‌های جمعی بارها بیشتر بوده است، اما سرانه مطالعه در این کشورها خیلی بیشتر از جامعه ماست. این را به این خاطر می‌گویم که حتی این مسئله نیز نمی‌تواند وضعیت اسف‌انگیز مطالعه در جامعه ما را توجیه کند.

جامعه ایرانی کتاب‌خوانی را فانتزی می‌داند

کلر ژوبرت نویسنده مسلمان فرانسوی ، نقش کتاب را در شکل‌گیری شخصیت افراد مهم ارزیابی کرد و افزود: خانواده‌ها باید از کودکی فرزندانشان را با کتاب و مطالعه آن آشنا کنند.

این نویسنده نقش مطالعه را در کسب مهارت‌های زندگی مهم ارزیابی کرد و افزود: آشنا کردن افراد با کتاب از سنین کودکی باعث می شود تا فرهنگ کتاب و کتاب خوانی با زندگی آنها عجین شده و این رفتار به دوران بزرگسالی آن ها کشیده شود.

کلر ژوبرت با بیان اینکه هنوز اهمیت کتاب و کتابخوانی در جامعه نهادینه نشده است، گفت: باید اعتراف کرد که جامعه ایرانی هنوز کتاب و کتابخوانی را امری فانتزی می پندارند و بر کارکردها و نقش کتاب آگاهی کامل ندارند.

او افزود: کتاب باید به عنوان جزوی از زندگی افراد به آن ها شناسانده شود، چرا که تنها در این صورت شاهد کارکردهای آن در جامعه خواهیم بود.


منابع:
هنرآنلاین- مجتبا هوشیار محبوب
ایسنا