شبکه پایگاه های قرآنی
Quran.tebyan.net
  • تعداد بازديد :
  • 3391
  • شنبه 1393/9/1
  • تاريخ :

قرآن و نقش اجتماعی زن

زن در جامعه

اشاره:


در هندسه معرفتی قرآن، چه تعریفی از جایگاه زنان ارائه شده است؟ آیا جنسیت، شرافت ذاتی ایجاد می‌کند؟ آیا قرآن با حضور زن در عرصه اجتماع و سیاست، موافق است؟ در اسلام هیچ گونه تبعیضی بین مرد و زن وجود ندارد؛ بلكه در جنبه‏های مختلفی از تساوی برخوردارند: در آفرینش؛ در شئون همسری، در همدوشی با مردان از سیر و سلوك تا استقلال اقتصادی و... در این سلسله‌نوشتارها در پی آنیم که نظام حقوقی زن در اسلام را از منظر آیات قرآن به نظاره بنشینیم.


از لابلای فرهنگ‌ها و سنت‌ها عبور می‌کنیم و با ادعای اینکه فرهنگ پویا و نوین قرآن و اسلام به زن، نگاهی متفاوت از سایر فرهنگ‌ها دارد، به آیات، این کتاب مقدس و نورانی نظر می‌اندازیم و با تاسی به آن آیات در پی کشف حقیقت چالش برانگیزی هستیم که همچنان اذهان زنان و مردان بسیاری را از طیف نخبگان تا عموم مردم به خود معطوف داشته است که آیا واقعاً دیدگاه اسلام، تشویق زنان به حضور اجتماعی است یا حضور اجتماعی را مغایر با نقش او در خانواده، همسری و مادری می‌داند؟ آیا اصولاً رضایت حضرت حق در گوشه‌نشینی، خانه‌نشینی و دور بودن زن از مناسبات اجتماعی است یا برای این مناسبات، چارچوبی دارد؟

موارد زیر بخشی از مطالبی است که به این سوال پاسخ می‌دهد.

1-   فرمان خداوند به پیامبر اکرم در خصوص بیعت ایشان با زنان، حاکی از ترغیب ایشان به توجه به مسائل سیاسی اجتماعی و حضور درمناسبات اجتماعی است.

خداوند در این آیه 12 سوره ممتحنه خطاب به پیامبر اکرم صلوات الله علیه و اله می‌فرماید: با زنان بیعت نماید و آنگاه که پیامبر از زنان بیعت گرفت به آنان اعلام کرد شما از عناصر اصلی اجتماع و ارکان بنیادی جامعه هستید و برای حفظ و سلامت آن، باید به میزان سهم خود از آن پاسداری نمائید: یا أَیهَا النَّبِی إِذَا جَاءک الْمُوْمِنَاتُ یا أَیهَا النَّبِی إِذَا جَاءک الْمُوْمِنَاتُ یبَایعْنَک عَلَی أَن لَّا یشْرِکنَ بِاللَّهِ شَیئًا وَلَا یسْرِقْنَ وَلَا یزْنِینَ وَلَا یقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا یأْتِینَ بِبُهْتَانٍ یفْتَرِینَهُ بَینَ أَیدِیهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا یعْصِینَک فِی مَعْرُوفٍ فَبَایعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ: ای پیامبر هنگامی که زنان مومنه آمدند تا با تو بیعت کنند، (اینکه) با خداوند شریک نگیرند و دزدی نکنند، زنا نکنند، فرزندان خود را نکشند (سقط جنین نکنند) و تهمتی نزنند، از آنچه میان دست و بال ایشان است (فرزند دیگری را به شوی خود نسبت ندهند) و در نیکوکاری‌ها از تو پیروی کنند، با ایشان بیعت کن و برای ایشان از خداوند آمرزش خواه، بدرستی که خداوند آمرزنده و مهربان است.

2-   زنان مورد تأیید قرآن، همگی دارای نقش برجسته و ذی نفوذی در اجتماع بوده‌اند.

زنان قرآنی نظیر ملکه سبا، حضرت مریم، آسیه همسر فرعون، مادر و خواهر حضرت موسی که هر یک، دارای نقشی اجتماعی و رسالتی عظیم از سوی خداوند بوده‌اند.

برای نمونه، زن فرمانروایی که خداوند در قرآن ترسیم می‌کند و از او به عنوان یک زن اندیشمند یاد می‌کند، مهر تاییدی برای حضور سیاسی اجتماعی زن محسوب می‌شود. این زن ملکه سبا است. اگر به راستی اسلام نقش زن را محدود می‌کند، پس چگونه است که خداوند در قرآن به معرفی زنی می‌پردازد که فرمانروایی سرزمینی را به عهده دارد و طایر اندیشه‌اش در مدیریت و بر خورد با مسائل، برجسته و مورد تحیر است؟ ملکه سبا می‌گوید: سلیمان نامه بزرگوارانه ای به این مضمون برای من فرستاده است: «بسم الله الرحمن الرحیم ان لا تغلوا علی واتونی مسلمین قالت یا آیها الملا افتونی فی امری ما کننت فاطعة امرا حتی تشهدون» (نمل / 32 به نام خداوند بخشنده مهربان. بر من بزرگی مکنید و مرا از در اطاعت در آیید. (ملکه سبا) گفت: ای سران (کشور) در کارم به من نظر دهید که بی حضور شما (تا کنون) کاری را انجام نداده‌ام.

ملکه سبا، فرمانرواست، اما هرگز استبداد رأی ندارد. هنگامی که نامه سلیمان به او رسید، بزرگان مملکت خود را گرد آورد و نامه را که تهدیدی برای آنان شمرده می‌شد برای همه خواند و به آن‌ها گفت: پیشنهادات خود را ابراز کنید. من مستبد نیستم و نمی‌خواهم نظر خود را به شما بقبولانم، هر چند من فرمانروای شما هستم. اما در چنین مواردی که سرنوشت مردم را رقم می زند باید با اندیشمندان مشورت کرد تا رأیی مناسب ابراز گردد. مردان در پاسخ او گفتند، «آ نحن اولوا قوة واولوا بأس شدید و الامر الیک فانظری ماذا تامرین» (نمل / 33) «: ما سخت نیرومند و دلاوریم و (لی) اختیار کار با توست، بنگر چه دستور می‌دهید؟او با مدیریت خویش و زیرکی، مردان قوم را از عرض اندام با قدرت بدنی به سوی تفکر و بهرمندی از نیروی فکر و اندیشه سوق داد.

با این وجود هنگامی که سران قوم، او را تنها گذاردند و او در اضطراب و پریشانی نظر دادن فرو رفت، غرق در اندیشه شد و پس از مدتی گفت: «ان الملوک اذا دخلوا قریة افسدوها وجعلوا اعزة اهل‌ها ادلة وکذلک یفعلون والنی مرسلة الیهم بهدیة فناظرة بم یرجع المرسلون». (نمل / 34 و 35) «پادشاهان چون به شهری در آیند آن را تباه و عزیزانش را خوار می‌گردانند و این گونه می‌کنند. و (اینک) من ارمغانی به سویشان می‌فرستم و می‌نگرم که فرستادگان من با چه چیز باز می‌گردند.»

ملکه سبا در پی این مطلب برآمد که دریابد آیا سلیمان (ع) پیامبر است و یا پادشاه، و پس از مناسباتی که با حضرت سلیمان برقرار کرد، حقیقت را دریافت و با تمام وجود گفت: «... اسلمت مع سلیمان لله رب العالمین» (نمل / 44) «... و (اینک) با سلیمان در برابر خدا – پروردگار جهانیان – تسلیم شدم.خداوند با معرفی این زن در قرآن که فرمانروایی سرزمینی را به عهده داشت و بر اساس منطق و فطرت انسانی، تسلیم سلیمان نبی شد، قدرت رهبری و مدیریت یک زن را در قالب تعاملات عقلانی و انسانی او در جامعه بشری، به ما گوشزد می‌کند.

این قدرت رهبری را در حضرت زینب در قیام حضرت اباعبدالله می‌بینم که بعداز شهادت برادرشان به عنوان نماینده رسمی برادر و همچنین امام عصر خویش (برادرزاده‌اش) رهبری امت اسلامی را در آن برهه به عهده گرفت و از طرف ایشان فتوی را به مردم می‌رساند برای اینکه امامت حضرت سجاد از کمند دشمنان مخفی بماند و کشته نشود. (شرح زیارت جامعه، آیت الله جوادی آملی)

-      نمونه زن قرآنی دیگر، حضرت مریم است که علیرغم مخالفت رهبران یهودی به خدمت معبد درآمد و سپس از سوی خداوند به عنوان فردی امین و برای رسالتی عظیم انتخاب می‌شود: وَإِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِکةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاک وَطَهَّرَک وَاصْطَفَاک عَلَی نِسَاء الْعَالَمِینَ: فرشتگان گفتند: ای مریم، خدا تو را برگزید و پاکیزه ساخت و بر زنان جهان برتری داد. (مریم آیه:

إِذْ قالَتِ الْمَلائِکةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ یبَشِّرُک بِکلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسیحُ عیسَی ابْنُ مَرْیمَ وَجیهاً فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبینَ (آل عمران، آیه 45: هنگامی که فرشتگان گفتند ای مریم، خدای تعالی تو را به فرزندی – که بدون پدر از تو به دنیا خواهد آمد – که نام اومسیح، عیسی بن مریم است و در دنیا و آخرت در نزد خدا آبرومند می‌باشد، و از نزدیکان درگاه الهی است، بشارت می‌دهد

حضرت مریم با تمام مخالفت‌های مردمان عصرش، عهده‌دار مسوولیت اجتماعی خطیری می‌شود که از جمله آن، نه تنها مبارزه با یهودیان دین ستیز است بلکه پیام‌آور برانگیخته شدن پیامبری بزرگ است.

3-  دستورات و احکام الهی ویژه زنان، مانند حکم حجاب از جمله ترغیب‌های قرآنی به حضور زنان در مناسبات اجتماعی است.

شهید مطهری موضوع حجاب زنان را دلیل و حجتی از سوی قرآن بر تأیید حضور اجتماعی زنان به عنوان انسان‌هایی با تقوا دانسته و معتقد است، اگر زنان باید در خانه‌ها می‌نشستند، دیگر دلیلی برای حجاب زنان وجود نداشت و آیاتی مانند آیه 31 سوره نور و 59 سوره احزاب نازل نمی‌شد.

4-  دستور و احکام عبادی عامی که در اسلام وارد شده، نیاز به حضور زنان در اجتماعات را دارد، مانند حج و نماز جمعه و جماعت که حاکی از ترغیب زنان به حضور دراین مناسبات اجتماعی است.

آیات حج، که خطابش به عموم مسلمین است، در سوره آل عمران / 97 و 96 ودر سوره 126، 127 و 196) ملاحظه می‌کنید.

همچنین آیات سوره بقره، 110 و 238.، سوره نساء، آیه 103، سوره یونس، آیه 87.، سوره اسراء، آیه 78، سوره طه، آیه 14، سوره مومنون، آیه 9 و سوره جمعه آیه 9 که به موضوع برپا داشتن نماز و نماز جمعه اشاره دارد از این دست می‌باشد.

5-  حکم‌هایی که در قرآن دارای خطاب عمومی است و مردان و زنان توامان مورد خطاب قرار گرفته‌اند وجز با حضور در میان مردم تحقق نمی‌یابد، نیز از جمله این موارد است. مانند ترغیب به توجه به مساکین، ایتام، اسرا و ترغیب به امر به معروف و نهی از منکر، تولی و تبری، خمس و زکوه که به عنوان یک امر عمومی به همه ابلاغ شده است، گویای اینست که زنان هم می‌توانند فعالیت‌های اقتصادی و به تبع آن استقلال مالی داشته باشند و این به معنی حضور اجتماعی و تعامل اقتصادی با مردم است.

برای نمونه در سوره توبه، آیه 71. می‌فرماید: (والمومنون و المومنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف وینهون عن المنکر و یقیمون الصلوه و یوتون الزکوه و یطیعون الله و رسوله اولئک سیرحمهم اللهان الله عزیز حکیم) و مردان و زنان باایمان دوست و یاور و سرپرست یکدیگرند، به هر کار نیک (از نظر عقل و شرع) فرمان می‌دهند و از هر کار زشت (از دیدگاه عقل و شرع) بازمی دارند و نماز را برپا می‌کنند و زکات می‌دهند و از خدا و فرستاده او فرمان می‌برند، این‌ها کسانی هستند که خداوند به زودی ایشان را مورد رحمت قرار می‌دهد همانا خداوند غالب و مقتدر و با حکمت است.به موجب قانون امر به معروف و نهی از منکر، همه مسلمانان – اعم از زن ومرد- حق قانونی دارند که در برابر انحرافات اجتماعی و نادیده گرفتن ارزش‌های اخلاقی و حتی اشتباهات سیاسی مقامات دولتی، ساکت ننشینند و امر یا نهی کنند، و می دانیم که امر و نهی، غیر از درخواست و خواهش است و نوعی سلطه و اختیار رسمی و قانونی لازم دارد و براساس این حق، زنان نیز بر دیگران– چه مرد و چه زن- سلطه قانونی دارند، و این حق اساسی را خداوند به آن‌ها داده و این نشانه داشتن استعداد و شایستگی زن برای این کارهاست.

همه این مناسبات، مغایرتی با نقش اصلی زن در نظام خلقت، یعنی نقش مربی‌گری و تربیتی ندارد و هنگامی که این نقش در کانون خانواده، عمیق‌تر، حساس‌تر و پررنگ‌تر می‌شود خداوند به مرد امر می‌کند که در قبال نقش تربیتی زن در خانواده، عهده‌دار امور اقتصادی و امنیتی زن باشد تا او بدون دغدغه اقتصادی و امنیتی به پرورش انسانی که عهده دار سرنوشت یک نسل است بپردازد.

در خدمت بودن مرد، متفاوت است با اینکه خداوند بخواهد اختیار مطلق بنده ای را به بنده دیگر واگذار کند، بلکه برای هریک از اعضای این نهاد انسان سازی، وظایفی را ترسیم کرده تا با چنین روش نظام مندی، هدف عالی تربیت انسان تحقق یابد. اما در کنار رسالت عظیم تربیت نیروی انسانی، هیچگاه زن را محصور به این رسالت ننموده و در طول تاریخ اسلام، زنان در کنار رسالت عظیم تربیت، همیشه عهده دار وظایف اجتماعی خطیر نیز بوده‌اند.

بنابر این درمی‌یابیم، اسلام نگاهی جامع به زن دارد. نگاهی برگرفته از فطرت و سرشت او که هر انسان پاک نهاد را به تسلیم وادار می‌کند.

ادامه دارد...

نویسنده: مینو نراقیان

کارشناس شبکه تخصصی قرآن تبیان

UserName