روزنامهنگاری شهروندی
آغاز تاریخ اصطلاح روزنامه نگاری شهروندی به سال 2000 بر می گردد، با این حال تجربه آن جدید نیست. روزنامه های اصلاح طلب رادیکال که از اواسط قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم در انگلستان ظهور کردند، ویژگی های شبیه به روزنامه نگاری شهروندی اخیر را داشتند.
روزنامهنگاری اینترنتی را برخی پایان روزنامههای سنتی و «مرگ واژههای مکتوب» نامیدند. اما این ایدهای جسارت آمیز و بلند پروازانه بود، چرا که علیرغم گذشت دو دهه از آغاز روزنامهنگاری اینترنتی و الکترونیک، روزنامههای چاپی و روزنامهنگاران سنتی نه تنها عقب ننشستند بلکه به کار خود ادامه میدهند. پس از این گرد و خاک اولیه روزنامهنگاران اینترنتی واقع بینتر شدند و دامنه و حدود فعالیت و تأثیرگذاری خود را دقیقتر ترسیم کردند.
«روزنامهنگاری شهروندی» عنوانی است که پس از این مرحله مطرح شد. این دیدگاه نوعی نگاه نقادانه به روزنامهنگاری حرفهای را مطرح میکند. این که دامنه تولیدکنندگان خبر و اطلاعات به یک گروه خاص و حرفهای محدود شود و آنان با دروازهبانی خود به گزینش، نشر و پخش اخبار بپردازند مورد اعتراض روزنامهنگاری شهروندی است.
یکسویه بودن جریان اخبار و اطلاعات با انتقاد نسل جدید روزنامهنگاری روبهروست، الگوی جانشین از این دیدگاه روزنامهنگاری تعاملی و دوسویه است جایی که مخاطبان منفعل و مصرف کننده صرف پیامهای رسانهها نباشند، بلکه خود نیز در فرایند تولید اخبار و اطلاعات و مهمتر از آن نقد و ارزیابی اخبار رسمی فعال شوند.
روزنامهنگاری شهروندی معتقد است رسانههای قدیمی و روزنامهنگاران سنتی دارای تعصبهای سیاسیاند و بر همین اساس بسیاری از اخبار و وقایع مهم را نادیده میگیرند، وارونه جلوه میدهند از این منظر روزنامهنگاران سنتی ارتباط خود را با دغدغهها و نگرانیهای مردم عادی و شهروندان از دست داده و ناقلان غیرفعال و بیچون و چرای پیامهای رسمی هستند.
به همین دلیل روزنامهنگاری شهروندی در کنار اخبار عمومی که روزنامههای سنتی پوشش میدهند به اخبار و موضوعاتی میپردازند که روزنامهنگاران و روزنامههای سنتی پوشش نمیدهند، نمیتوانند پوشش دهند یا نمیخواهند پوشش دهند.
از نگاه روزنامهنگاری شهروندی به مردمی که پیش از این به عنوان «مخاطب» شناخته میشدند و فقط طرف خطاب و گوش شنوا بودند باید قدرت انتخاب سوژه و موضوع داده شود؛ قدرتی که در روزنامههای سنتی تنها در اختیار دبیران و سردبیران است.
روزنامهنگاری شهروندی همچنین با دامن زدن به تنوع و تکثر پیام و رسانه شورشی علیه رسانههای بزرگ و غول پیکر و نیز دولتها و قدرتهای فراگیر و اقتدارگرا است، هر کسی روزنامه خود را دارد، هیچ خبری مخفی نمیماند و ممیزی و سانسور در کمترین موارد ممکن قابل اعمال است.
روزنامه نگاری شهروندی به روزنامه نگاری اشاره می کند که نه تنها از سوی روزنامه نگاران حرفه ای بلکه از سوی سازمان های رسانه اصلی خارجی تولید می شود. به طور خاص روزنامه نگاران شهروندی آموزش علمی و صلاحیت حرفه ای ندارند یا به اندازه کمی از آنها برخوردار هستند، با این حال به عنوان یک شهروند، عضوی از اجتماعات، فعالین و طرفداران رسانه می نویسند و گزارش می دهند. آنها تولیدکنندگان رسانه غیرحرفه ای هستند. روزنامه نگاری سیاسی و فرهنگی، دو نوع اصلی روزنامه نگاری شهروندی می باشد.
چالشی برای رسانه های اصلی
متخصصین رسانه برای تولید رسانه ای به شهروندان فرصت کمی برای مشارکت می دهند و به مشاورین حرفه ای اکتفا می کنند. اینترنت موجب گسترش روزنامه نگاری شهروندی می شود. با وجود محدودیت ها در دستیابی به بسیاری از بخش ها، نرم افزار به کاربر اجازه می دهند تا وب سایت ها و گروه های گفتگو با حداقل مهارت برای خود ایجاد کنند.
تولید رسانه مشارکتی قدرت رسانه را زیر سوال می برد و انحصار بر تولید اشکال نمادین را به چالش می کشد. پیر بوردیو بر این باور است که قدرت نمادین قدرتی برای ساخت واقعیت است. روزنامه نگاری شهروندی یک واقعیتی را می سازد که با رویه ها و بازنمایی های رسانه اصلی در تضاد می باشد. روزنامه نگاران شهروندی از طریق گفتگو به بازنمایی خود، تقویت اجتماعی و خود-آموزشی می پردازند. هدف تولید و رویه رسانه شهروندی، نه تنها ارتقاء سیاسی شهروند است بلکه هویت سیاسی در زندگی روزمره شهروندان نیز می سازد. با کمک رسانه می توان مرزهای زندگی سیاسی را شناخت و فضاهای رسانه جایگزین برای توسعه شهروندان منتقد با اهمیت می شود.
روزنامه نگاری شهروندی یک چالش رادیکال برای رویه های حرفه ای و نهادی رسانه اصلی است. روزنامه نگاران شهروندی به گزارش محلی می پردازند، که در آن یک رویه رسانه ای ضداستعماری که با قدرت روزنامه نگاران حرفه ای مقابله می کند وجود دارد. آنها به خودمحوری و مجادله درون سیاست و بازنمایی مجادله اصرار دارند. گزارشگر محلی، به درون اجتماع برای ارائه اخبار مرتبط با علایقه اش می رود.
روابط بین نقش های روزنامه نگار شهروندی به عنوان نویسنده و یا به عنوان فعال رسانه ای (علاقمند یا طرفدار) مهم است. برای آنها کار روزنامه نگاری برای رسیدن به هدف بزرگتر یک فعالیت جانبی است. برای مثال، در روزنامه نگاری جنبش اجتماعی، هدف ممکن است اصلاح یا انقلاب سیاسی باشد. این روزنامه نگاران خودآموز هستند، نه تنها در شیوه های نگارش متفاوتی عمل می کنند بلکه رویکردهای متفاوتی در منبع دهی و اخلاقیات دارند.
بسیاری از شرکتهای رسانه ای بزرگ، اعم از روزنامه های پرتیراژ گرفته تا پخش تلویزیونی، برخی از اخبار تاپ خود را از وبلاگ های مستقل یا از شبکه های اجتماعی می گیرند.
در حال حاضر حجم و سرعت جریان اطلاعات، به مراتب بیشتر از عصر ما قبل جامعه اطلاعاتی شده است. امروز مردم به واسطه ی روزنامه نگاری شهروندی، دراین جریان اطلاعات و اخبار سهیم هستند. هم از این جهت که حجم اطلاعات و اخبار مبادله شده را افزایش می دهند و هم از این رو که مردم با پرداختن به موضوعات مورد نظر خودشان در تنظیم اخبار برجسته ایفای نقش می کنند.
واقعیت این است که امروز ای میل، پادکست ویکی و ... نرم افزار های رسانه ای هستند، که بواسطه فن آوری هایی چون موبایل، لپ تاب و کامپیوتر های جیبی بسیار فراگیر و در دسترس شده اند. آنها این امکان را ایجاد کرده اند که هر شهروند آنچه اتفاق می افتد را به سریعترین شیوه و آنچه مهم می داند را با آسان ترین راه منتقل کند. به عبارت دیگر امکانات ارتباطی مدرن، قدرت شهروندان را در سرعت و سهولت انتقال پیام ارتقاء داده است.
فرآوری: زهرا فرآورده
بخش ارتباطات تبیان
منابع: همشهری آنلاین/ دفتر مطالعات رسانه ها
مطالب مرتبط: