فرق کیان دماء و بکاء در چیست؟
این سه واژه در مفهوم عمومی خود به معنای اشك گریه و اندوه می باشد، یعنی "عبر"، "دمع" و "بكی" به معنای اشك است با این حال معانی هر كدام در كتاب های لغت با تفاوت های اندكی بیان شده است.
"عبره" با فتح عین و سكون باء، به معنای جلب اشك یا تردد بكاء در سینه است.( طریحی فخرالدین، مجمع البحرین، ج3، ص 394) (یعنی موضوعی كه موجب اشك همراه با گریه و اندوه در سینه انسان شود به این حالت می گویند عبره).
در بعضی دیگر از كتاب های دیگر لغت "عبره" چنین معنا شده است: و العَبْرة: الدَّمْعة، و قیل: هو أَن یَنْهَمِل الدمع و لا یسمع البكاء، و قیل: هی الدمعة قبل أَن تَفیض، و قیل: هی تردُّد البكاء فی الصدر، و قیل: هی الحزن بغیر بكاء، و الصحیح الأَول و اسْتَعْبَر: جرَتْ عَبْرتُه و حزن"( ابن منظور، لسان العرب، ج4، ص 532) عبره یعنی اشك و گفته شده است عبره به معنای گریه آرام همرا ه با اشك ریختن است كه صدای گریه را كسی نشنود و گفته هم شده است اشك چشم قبل از جاری شدن است و نیز گفته شده است كه عبره به معنا تردد بكاء و گریه در سینه است و نیز بیان شده است اندوه بدون گریه را عبره می گویند كه قول صحیح همان قول اول است كه عبره به معنای اشك ریختن و گریه كردن آهسته است بدون آن كه صدای گریه شنیده شود و"استعبر" یعنی اشك هایش همراه با حزن و اندوه جاری شد.
"دمع" در كتاب های لغت به معنای اشك چشم و جاری شدن آن است. (قرشی سید علی اكبر، قاموس قرآن، ج2، ص 359) "دمع العین و الدمعة: القطرة منه"( مجمع البحرین پیشین، ج4، ص 327) یعنی اشك چشم كه دمعه به معنای قطره اشك است.
"و بكى یبكی بكى و بكاء- بالقصر و المد- قیل: القصر مع خروج الدموع، و المد على إرادة الصوت "( همان، ج1، ص 60) "بكاء" اگر به قصر خوانده شود(یعنی بدون حالت مد باشد) به معنى گریه و اشك ریختن است و اگر با مدّ باشد به معنى صدای همراه با گریه است.
بهترین نشانه وجود رحمت و دقت در درون انسان، اشك است. اشك، مسافرى است كه از دیار قلب برخاسته، به خانه چشم سفر مىكند و از مجراى دیده، فرو مىچكد. گوهر تابنده گنج دل است كه از زحمت قفل و كلید رها و فارغ است. چشم اشك بار، ترجمان دلى بهارى است و ریزش الماس اشك، نمایان گر جوشش چشمه رأفت و رحمت در صحراى دل است. اگر چشمه چشم بخشكد، خار قساوت و سنگدلى در زمین دل مى روید.
هیچ كیفرى براى انسان، سختتر از قساوت قلب نیست. حضرت باقر - علیه السلام - مىفرماید:«ما ضرب عبد بعقوبة اعظم من قسوة القلب؛( مستدرك الوسائل، ج 2، ص 341) هیچ بندهاى به كیفرى بزرگتر از سنگدلى، گرفتار نشده است».
همه گناهان، زشتىها و بدىها، در مزرعه قلب سخت مىروید. در حدیثى آمده است: «سخت دلى، از خشكى چشم و خشكى چشم، از زیادى گناهان و زیادى گناهان از علاقه به دنیاست و علاقه و محبت به دنیا، ریشه همه خطاهاست(حسین نورى، مستدرك الوسائل، ج 2، ص 342) ریزش اشك، دریاى عاطفه و احساس را به جوش مىآورد و مروارید رحمت و رأفت را از دل خود به ساحل مىریزد و عطر دلاویز مهربانى و لطف را در میان جامعه پراكنده مىسازد.
بررسى شرایط و اوضاع حاكم بر دوران امام حسین - علیه السلام - این حقیقت را بر انسان آشكار مىسازد كه ظلم و ستم و سنگدلى و بى رحمى در آن زمان به اوج خود رسیده بود و رحمت و رأفت و مهربانى به دست فراموشى سپرده شده بود. نگاهى اجمالى به جنایتهاى بنى امیه در سرزمین كربلا و رفتار ددمنشانه و بى رحمانه آنها با خاندان پیامبر - صلى الله علیه و آله - كافى است تا تصویر روشنى از مرگ انسانیت و عاطفه و احساس در مقابل دیدگان ما ترسیم شود. مردمى كه منظره جان دادن طفل شیرخوارى بر اثر تشنگى در قلب سنگ آنها اثرى ندارد و گلوى نازكتر از گل او را آماج تیر كینه و بغض خود قرار مىدهند، از فطرت پاك انسانى فرسنگها دور شدهاند و رحم، مهربانى و عواطف پاك انسانى در قاموس آنها معنا و مفهومى ندارد. ام كلثوم - سلام الله علیها خواهر شیر دل امام حسین - علیه السلام - در فرازى از خطبه پر شور خود مىفرماید: «و نزعت الرحمة من قلوبكم؛ رحمت و نرمى از قلبهاى شما گرفته شده است».( بحار الانوار، ج 45،ص 112.) در آن شرایط سخت و دشوار و در آن روزگار قحطى مهر و رحمت، هیچ چیز جز شهادت مظلومانه پاكترین بنده برگزیده خدا، یعنى امام حسین - علیه السلام - و خانواده و یاران با وفایش، نمىتوانست زنگار قساوت و سنگ دلى را از دلها بزداید و چشمههاى خشكیده اشك را كه نشانه رحمت و نرم دلى است، دوباره بر گونهها جارى سازد.
امام حسین - علیه السلام - با جمله: «انا قتیل العبرة» مىخواهد بگوید: من كشته شدم تا با گریستن در مظلومیت و مصائب من، صفت رحمت شكوفا گردد و رحمت الهى شامل حال امت گردد. زلال اشك بر مظلوم، گرد و غبار گناهان و آلودگىها و سنگ دلىها را از صحن و سراى دل مىشوید و نسیم رحمت و صفا و همدلى را در كوى و برزن به ارمغان مىآورد. اكنون معناى این حدیث به خوبى روشن مىگردد كه مىفرماید: «و ما بكى احد رحمه لنا و لما لقینا الا رحمة الله قبل ان تخرج الدمعة من عینه، فاذا سالت دموعه على خدّه، فلو ان قطرة من دموعه سقطت فى جهنم، لأطفئت حرها حتى لایوجد لها حر؛( كامل الزیارات، باب 32،ص 101. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، كد: 1/100114938)
هر كس از روى رحمت بر ما و براى آن چه به ما رسیده، بگرید، پیش از روان شدن اشكش، مورد رحمت الهى قرار مىگیرد و اگر قطرهاى از اشكش در جهنم بیفتد، چنان آتش آن را خاموش مىكند كه گرمایى براى آن باقى نمىماند». تا دریاى رحمت الهى كسى را در بر نگیرد، گوهر گران بهاى اشك روزى اش نمىشود و افشاندن درّ یتیم اشك، بر خاندان پیامبر - صلى الله علیه و آله - كه بهترین خلق خدایند، چنان سیل رحمت حق را جارى مىسازد كه از آتش جهنم كه ظهور قهر و غضب خداوند است، نشان و اثرى باقى نمىماند.
توجه توجه:
مرحوم حجة الاسلام و المسلمین حسین عندلیب همدانی «رحمه الله» در کتاب گرانقدر «ثارالله» در توضیح این فقره فرموده اند:
«این جملات بدان معنا نیست که امام «علیه السلام» شهید شدند تا مردم گریه کنند و به اجر و ثوابی برسند.
بلکه «قتیل العبرة» حاکی از آثار قهری شهادت آن حضرت می باشد و آن سرشک ناشی از عشق فطری هر مومن به اوست.
فرآوری: زهرا اجلال
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منابع:
شیعه نیوز
سایت قدیم الاحسان
سایت حوزه
شیعه نیوز
سایت شیعیان
پرسمان قرآنی