رقابت هاشمی ها
به طور قطع، هیچیک از سه دوره گذشته مجلس خبرگان رهبری، به اندازه دوره چهارم، خبرساز نبوده و با چالشهای مترقبه و غیرمترقبه مواجه نشده است.
مجلسِ خبرگان کشور که به جهت ماهیت و وظایف، بیشتر میپسندد، از هیاهوها به دور بوده و در ساحلی امن و آرام به کار خود بپردازد، در انتخابات سال 85، با ورود برخی چهرههای جوانتر و حتی غیرمعمم به عرصه رقابت، با نخستین چالشهای جدی مواجه شد.
برخی، از ضرورت ورود افراد غیرروحانی و در عین حال متخصص در امور مختلف، به مجلس خبرگان رهبری سخن میگفتند. همچنین سخن از حضور زنان در این مجلس، در انتخابات دوره چهارم خبرگان پررنگتر از گذشته مطرح میشد. ضمن آنکه جریانی تحت عنوان خبرگان و کارآمدی، عملا از لزوم کارآمدتر شدن خبرگان سخن گفت و علامت سوالهای جدیای را پیش روی نوع ارتباطات این مجلس با مردم گذاشت.
از سوی دیگر، ورود هاشمی رفسنجانی به این رقابت، مشارکت 60درصدی را در این انتخابات رقم زد و در میان چهار دوره خبرگان، رتبه دومِ مشارکت را به این دوره اختصاص داد.
هاشمی رفسنجانی که آن روزها، به چهرهای غیرمحبوب در میان مردم تبدیل شده بود، بعد از عدم موفقیت در انتخابات ریاست جمهوری نهم در سال 85، با رأی بالای مردم تهران، وارد مجلس خبرگان رهبری شد. بر این اساس بود که پس از این انتخابات، در نامهای از مردم تقدیر و تشکر کرد.
هرچند که ریاست این دوره از مجلس خبرگان نیز به سبک معهود، در ابتدا به آیتالله مشکینی رسید، اما ارتحال این استاد اخلاق در مرداد 86، به ریاست 26 ساله او بر خبرگان پایان داد و نخستین مسئله را بر سر ریاست این مجلس به وجود آورد.
صفبندی دو جریانِ "درون خبرگانیِ" «هاشمی رفسنجانی» و «مصباح – جنتی» در ماجرای انتخاب دومین رئیس مجلس خبرگان بعد از آیتالله مشکینی، نشان داد که رأی این مجلس برای همه جناحهای کشور و همه طیفهای موجود در این مجلس اهمیت بالایی دارد.
در نهایت، از مجموع 76 رأی، 41 رأی از آرای نمایندگان خبرگان، نصیب هاشمی رفسنجانی شد و او توانست با تفاضل هفت رای از احمد جنتی رئیس مجلس خبرگان رهبری شود.
هاشمی در انتخابات هیئت رئیسه دوساله دوم دوره چهارم خبرگان، با وجودی که آمادگی کاندیداتوری ریاست را داشت، اما با مشکلی جدی به نام سال 88 مواجه شد. جریاناتی در درون و بیرون مجلس خبرگان، سعی داشتند او را به عنوان یکی از سران فتنه معرفی کرده و زمینههای برکناری او از ریاست این مجلس را فراهم کنند.
این روزها آیتالله سید محمود هاشمی شاهرودی، بیش از هر زمان دیگر، در میان جریانها و جناحهای سیاسی به عنوان یک نامِ مقبول شناخته میشود. او که به راحتی توانایی همراه کردن آرای جنتی، یزدی و همه اصولگرایان را داراست، در سوی دیگر، برای هاشمی رفسنجانی نیز نامی مقبول است
از این جهت، با توجه به این شرایط و کاهش اقبال به وی، هاشمی خود از عرصه رقابت در انتخابات سال 89 کنار رفت و در عین حال، دلنگران از سرنوشت مجلس بزرگان نظام، مهدویکنی را در کنار اقبال عمومی به ایشان برای کاندیداتوری ریاست این مجلس، اقناع و گسیل داشت.
آیتالله محمدرضا مهدویکنی که در سالهای پرتلاطم اخیر، به نوعی به نماد و طلایهدار طیف اصولگرایان سنتی و میانهرو تبدیل شده بود و از این منظر، برخلاف هاشمی رفسنجانی، آرای بیشتری از خبرگان را دارا بود، در طول سالهای 89 تا 93، ریاست خبرگان رهبری را برعهده گرفت.
گزاف نیست اگر بگوییم ریاست او بر مجلس خبرگان، یکبار دیگر ریاست آیتالله مشکینی بر این مجلس را تکرار کرد. ایشان نیز استاد اخلاق بود، نوع نگاهش به وظایف مجلس خبرگان و دیدگاهش درباره ماهیت نظارت خبرگان بر رهبری نظام و سطح اطلاعرسانی به جامعه، شباهت زیادی به دیدگاههای آیتالله مشکینی داشت و همچنین پایان ریاستش بر خبرگان رهبری، مانند آیتالله مشکینی با پایان زندگیاش همراه شد؛ هرچند که او برخلاف مرحوم مشکینی، تنها چهار سال رئیس خبرگان ملت بود.
حالا با درگذشت آیتالله مهدویکنی، نزدیک به شش ماه است که مجلس خبرگان رهبری به دست رئیس موقت آن، آیتالله هاشمی شاهرودی که نایب اول رئیس بوده است، اداره میشود.
بحث بر سر ریاست بعد از مهدویکنی، از همان ایامی که ایشان دچار بیماری شدند مطرح شد؛ اما اظهارات اخیر سید احمد خاتمی مبنی بر عدم تمایل هاشمی رفسنجانی برای کاندیداتوری ریاست خبرگان رهبری، شکلی دیگر به این بحثها داد.
منابع نزدیک به هاشمی رفسنجانی، سخنان سید احمد خاتمی را تکذیب کردند و با بیان اینکه هاشمی هرگز از عدم تمایل سخن نگفته، ابراز کردند: آقای هاشمی تأکید دارند «درصورتی که بعضی افراد که آنها را برای ریاست خبرگان صالح نمیدانم قصد کاندیدا شدن داشته باشند، آمادگی خود را برای کاندیداتوری ریاست این مجلس اعلام خواهم کرد.»
احمد خاتمی هم البته در برابر این تکذیبیه، سکوت اختیار نکرد و با تأکید بر اینکه آنچه گفته نقل قول از برخی بزرگان بوده، به صورت ضمنی، خواستار صداقت در این زمینه شد.
حالا یکسال و اندی مانده از دوره چهارم مجلس خبرگان، چندضلعیای از یک رقابت شکل گرفته است:
در یک ضلع آن، آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی است که قطعا افرادی را ناصالح برای تکیه زدن بر کرسی ریاست مجلس خبرگان میداند و ورود شخصی او به این عرصه بسیار محتمل است؛ مگر آنکه گزینهای غیر از خود را بیابد یا آنقدر فضا را برای خود تنگ ببیند که در اثر آن بر دلنگرانی که از آن سخن گفته، چشم بپوشد.
ضلع دیگر، مختص طیف آیتالله احمد جنتی، آیتالله محمدتقی مصباحیزدی و آیتالله محمد یزدی است که در واقع، محل دلنگرانی و مسبب اصلی دلمشغولی هاشمی رفسنجانی درباره سرنوشت ریاست خبرگان، همین ضلع است.
اسامی و اضلاع دیگری مانند آیتالله امامیکاشانی هم مطرح هستند؛ اما به گفته بسیاری از اعضای خبرگان، در صورت کاندیداتوری هاشمی رفسنجانی برای ریاست این مجلس، هیچکس توان رقابت با او را ندارد.
در این میان، گزینه دیگرِ مطرح برای این رقابت، احتمال رضایت دادن همه طیفها به "او"، برای پایان دادن به همه بحثها را تقویت میکند.
هرچند که ریاست این دوره از مجلس خبرگان نیز به سبک معهود، در ابتدا به آیتالله مشکینی رسید، اما ارتحال این استاد اخلاق در مرداد 86، به ریاست 26 ساله او بر خبرگان پایان داد و نخستین مسئله را بر سر ریاست این مجلس به وجود آورد
این روزها آیتالله سید محمود هاشمی شاهرودی، بیش از هر زمان دیگر، در میان جریانها و جناحهای سیاسی به عنوان یک نامِ مقبول شناخته میشود. او که به راحتی توانایی همراه کردن آرای جنتی، یزدی و همه اصولگرایان را داراست، در سوی دیگر، برای هاشمی رفسنجانی نیز نامی مقبول است.
در فضای اجتماعی نیز، درست است که اصلاحطلبان در ایام انتصاب هاشمی شاهرودی به ریاست قوه قضاییه، علیه او بسیار گفتند، اما آنها نیز حالا - در سالهای پس از ریاست هاشمی شاهرودی بر دستگاه قضا – "او" را به بسیاری نامها ترجیح میدهند.
به گفته برخی اعضای خبرگان رهبری و جامعه روحانیت مبارز، هاشمی شاهرودی، شانس بالایی برای ریاست خبرگان رهبری دارد. هر چند با توجه به اینکه از طیف مشایی کسانی چون ملک زاده در سالیان گذشته در حلقه اطرافیان هاشمی شاهرودی وارد شده اند می تواند بر میزان رای ایشان در انتخابات تاثیر گذار باشد و آنم را با کاهش روبرو سازد باید منتظر زمان بود؛ آیا رقیبان این عرصه، خود شخصا وارد این میدان میشوند یا به نامی مانند هاشمی شاهرودی، رضایت میدهند تا نه سیخ بسوزد، نه کباب؟
در واقعیت، مشخص نیست که تفاوت نامها چه تأثیری بر نحوه اداره مجلس خبرگان رهبری دارد، اما بدون شک، همه رجال سیاسی، جریانها و طیفها، در این مجلس به دنبال وزنکشی در میان شیوخ و ریش سفیدان هستند و از این جهت، سرنوشت کرسی ریاست مجلس خبرگان برای آنها اهمیتی خاص دارد؛ ریاستی که تاکنون به هر رئیسی غیر از آیتالله مشکینی بسیار بیوفا بوده است.
شیما رضامنش
بخش سیاست تبیان
مطالب مرتبط:
مجلس خبرگان میدان جنگ قدرت نیست