تبیان، دستیار زندگی
اینكه مى‏گویند سخن كز دل برآید، لا جرم بر دل نشیند، قانون كلّى نیست. زیرا سخن پیامبر از دل بود، ولى بر دل كفّار نمى‏نشست. با آنكه حضرت از عمق دل مى‏فرمود: «أَسْلَمْتُ وَجْهِیَ» من با تمام وجود تسلیم خدا هستم، امّا گروهى اعراض مى‏كردند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مأمور به انجام وظیفه ‏ایم، نه ضامن نتیجه

تسلیم

اینكه مى‏گویند سخن كز دل برآید، لا جرم بر دل نشیند، قانون كلّى نیست. زیرا سخن پیامبر از دل بود، ولى بر دل كفّار نمى‏نشست. با آنكه حضرت از عمق دل مى‏فرمود: «أَسْلَمْتُ وَجْهِیَ» من با تمام وجود تسلیم خدا هستم، امّا گروهى اعراض مى‏كردند.


فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِیَ لِلَّهِ وَ مَنِ اتَّبَعَنِ وَ قُلْ لِلَّذِینَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ الْأُمِّیِّینَ أَ أَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَیْكَ الْبَلاغُ وَ اللَّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ (آل عمران ـ 20)

(از این رو) پس اگر با تو، به گفتگو و ستیز و محاجّه برخاستند، (با آنها مجادله مكن و) بگو: من و پیروانم روى به خدا تسلیم كرده‏ایم. و به اهل كتاب (یهود و نصارى) و امیّین (مشركان بى‏سواد مكّه) بگو: آیا شما هم (در برابر خدا) تسلیم شده‏اید، پس اگر تسلیم شدند و اسلام آوردند همانا هدایت یافته‏اند، و اگر سرپیچى كردند (نگران مباش، زیرا) وظیفه‏ى تو فقط رساندن دعوت الهى است، (نه اجبار و اكراه) و خداوند به حال بندگان بیناست.

از جدال و ستیز بپرهیز

به دنبال بیان سرچشمه اختلافات دینى به گوشه‏اى از این اختلاف كه همان بحث و جدال یهود و نصارى با پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بود، در این آیه اشاره مى‏كند، مى‏فرماید: "اگر با تو به گفتگو و ستیز برخیزند (با آنها) مجادله نكن و بگو: من و پیروانم در برابر خداوند، تسلیم شده‏ایم" (فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِیَ لِلَّهِ وَ مَنِ اتَّبَعَنِ).

"حاجوك" از ماده "محاجه" در لغت به معنى بحث و گفتگو و استدلال و دفاع از یك عقیده  یا یك مسأله است.

طبیعى است كه طرفداران هر آیینى در مقام دفاع از عقیده خود برمى‏آیند و خود را حق به جانب معرفى مى‏كنند، از این رو قرآن به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله مى‏گوید: ممكن است اهل كتاب (یهود و نصارى) با تو بحث كنند و بگویند ما در برابر حق تسلیم هستیم، و حتى در این باره پافشارى كنند چنان كه مسیحیان نجران در برابر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله چنین بودند.

خداوند در این آیه به پیامبرش دستور مى‏دهد كه از بحث و مجادله با آنها دورى كن و به جاى آن براى راهنمایى و قطع مخاصمه "بگو: به آنها كه اهل كتاب هستند (یهود و نصارى) و هم چنین درس نخوانده‏ها (مشركان) آیا شما هم (همچون من كه تسلیم فرمان حقم) تسلیم شده‏اید" (وَ قُلْ لِلَّذِینَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ الْأُمِّیِّینَ أَ أَسْلَمْتُمْ).

منظور از "امیین" كسانى كه نوشتن و خواندن نمى‏دانند در این آیه مشركان مى‏باشند علت این كه از مشركان در برابر اهل كتاب (یهود و نصارى) به این نام تعبیر شده به خاطر این است كه مشركان كتاب آسمانى نداشتند تا مجبور به فرا گرفتن، خواندن و نوشتن شوند

"اگر به راستى تسلیم شوند هدایت یافته‏اند، و اگر روى‏گردان شوند و سرپیچى كنند بر تو ابلاغ (رسالت) است" و تو مسئول اعمال آنها نیستى (فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَیْكَ الْبَلاغُ).

بدیهى است منظور تسلیم زبانى و ادعایى نیست، بلكه منظور تسلیم حقیقى و عملى در برابر حق است، اگر آنها در برابر سخنان حقیقى سر تسلیم فرود آورند، با توجه به اینكه دعوت تو آشكار و آمیخته با منطق و دلیل روشن است مسلما ایمان مى‏آورند و اگر ایمان نیاورند تسلیم حق نیستند و تنها دعوى اسلام و تسلیم در برابر فرمان حق دارند.

كوتاه سخن اینكه:

وظیفه تو ابلاغ رسالت است، آمیخته با دلیل و برهان، و اگر روح حق‏جویى در آنها باشد پذیرا مى‏شوند، و اگر نشوند تو وظیفه خود را انجام داده‏اى.

و در پایان آیه مى‏فرماید: "خداوند به اعمال و افكار بندگان خود بینا است" (وَ اللَّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ).

او مدعیان دروغى تسلیم را از راستگویان مى‏شناسد و نیات محاجه كنندگان را كه براى چه هدفى بحث و گفتگو مى‏كنند مى‏داند، و اعمال همه را از نیك و بد مى‏بیند و به هر كس جزاى مناسب مى‏دهد.

نكته‏ها:

1- از این آیه به طور ضمنى استفاده مى‏شود كه از ادامه بحث و محاجه با مردم لجوجى كه تسلیم منطق صحیح نیستند، باید پرهیز كرد.

2- منظور از "امیین" كسانى كه نوشتن و خواندن نمى‏دانند در این آیه مشركان مى‏باشند علت این كه از مشركان در برابر اهل كتاب (یهود و نصارى) به این نام تعبیر شده به خاطر این است كه مشركان كتاب آسمانى نداشتند تا مجبور به فرا گرفتن، خواندن و نوشتن شوند.

3- از این آیه به خوبى روشن مى‏شود كه روش پیامبر صلی الله علیه و آله هرگز تحمیل فكر و عقیده نبوده است، بلكه كوشش و مجاهدت داشته كه حقایق بر مردم روشن شود و سپس آنان را به حال خود وا مى‏گذاشته كه خودشان تصمیم لازم را در پیروى از حق بگیرند.

وظیفه تو ابلاغ رسالت است، آمیخته با دلیل و برهان، و اگر روح حق‏جویى در آنها باشد پذیرا مى‏شوند، و اگر نشوند تو وظیفه خود را انجام داده‏اى

پیام‏های آیه:

1ـ جدال و محاجّه، از خصلت‏هاى مخالفان انبیاست. «فَإِنْ حَاجُّوكَ»

2ـ ابلاغِ رسالت و استدلال آرى، ولى ستیز با افراد لجوج ممنوع. «فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ»

3ـ به مجادلات بى‏نتیجه و بیهوده، پایان دهید. «فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ»

4ـ در گفتگوها، موضع خود و یاران خود را صریح اعلام كنیم. «فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ»، «وَ مَنِ اتَّبَعَنِ»

پیروان واقعى پیامبر، كسانى هستند كه تسلیم خدا باشند. «أَسْلَمْتُ وَجْهِیَ لِلَّهِ وَ مَنِ اتَّبَعَنِ»

6ـ آنچه انسان را در برابر گفتگوهاى مغرضانه حفظ مى‏كند، اتصال به خداوند است. «أَسْلَمْتُ وَجْهِیَ لِلَّهِ»

7ـ انبیاء با تمام وجود و با عشق و نشاط به خدا دل بسته‏اند. «وَجْهِیَ لِلَّهِ»

8ـ توجّه رهبر، باید هم به افراد با فرهنگ باشد و هم به عوام مردم. «أُوتُوا الْكِتابَ وَ الْأُمِّیِّینَ»

كتاب‏هاى آسمانى، یك سند فرهنگى ارزشمند براى جوامع بشرى است. در آیه مردم به دو دسته تقسیم شده‏اند: فرهنگیان و عوام. «أُوتُوا الْكِتابَ وَ الْأُمِّیِّینَ»

10ـ هدایت واقعى، در سایه‏ى تسلیم بودن در برابر خداوند است. «فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا»

11ـ انسان در انتخاب راه آزاد است، نه مجبور. «فَإِنْ أَسْلَمُوا»، «وَ إِنْ تَوَلَّوْا ...»

12 علم و كتاب به تنهایى كافى نیست، چه بسا علم باشد، ولى تسلیم نباشد. «أُوتُوا الْكِتابَ»، «وَ إِنْ تَوَلَّوْا»

13ـ ما مأمور انجام وظیفه‏ایم، نه ضامن نتیجه. «فَإِنَّما عَلَیْكَ الْبَلاغُ»

14ـ خداوند از طریق پیامبران، با مردم اتمام حجّت مى‏كند. «فَإِنَّما عَلَیْكَ الْبَلاغُ»

آمنه اسفندیاری

بخش قرآن تبیان


منابع:

تفسیر نور ج 2

تفسیر نمونه ج 2

مطالب مرتبط:

چقدر در زندگی تسلیم خدا هستیم؟

چه کسی مسجود ملائکه خداست؟

به كمالات امروز خود قانع نشوید!

آسان‎ترین راه برای رسیدن به یقین قلبی

نمره شما در مرتبه ایمان چند است؟