تبیان، دستیار زندگی
حامد بهداد این روزها فیلم «ارایش غلیظ» را روی پرده دارد. او در گفت و گویی از این تجربه گفته است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حامد بهداد و آرایش غلیظ


حامد بهداد این روزها فیلم «ارایش غلیظ» را روی پرده دارد. او در گفت و گویی از این تجربه گفته است.

آرایش غلیظ

مدتی پیش تعریفی کلی درباره نوع بازی شما به وجود آمد، این‌که حامد بهداد انرژی زیادی در کارش خرج می‌کند، تا جایی که انگار این انرژی از نقش بیرون می‌زند ولی «آرایش غلیظ» نشان داد که اگر نقش درست نوشته شده باشد همه چیز سر جای خودش است. خودتان این ویژگی را در نقش مسعود دیدید؟

طبیعتاً زمان فیلمبرداری میزانی از انرژی تلف می‌شود. اگر بازیگر میزان انرژی در حین کار را بیشتر از نقش بگیرد، می‌تواند در خروجی نهایی با نقش هم سطح شود. البته ضرباهنگی که تدوین، موسیقی و... به کار می‌دهد هم مقداری به این انرژی اضافه می‌کند.

ممکن است در یکسری از کار‌هایتان انرژی شما بیش از نیاز نقش باشد؟

نه، هیچ کدام از این‌ها تعمدی نیست. اتفاقاً بد نیست بازیگر با نوع کارش در جامعه سینمایی برای خودش جا باز کند. یعنی با نوع کارش اعلام کند که سینما نیاز به نقش‌هایی با انرژی بیشتر دارد. طبیعتاً وقتی نویسنده بضاعت بازیگران سینمای ایران را بداند با دست بازتری نقش را می‌نویسد. گاهی نویسنده نقش را با مشخصات خاصی نوشته، اما بازیگری که بتواند از پس آن برآید وجود ندارد. اتفاقاً بازیگر‌ها نباید به خاطر نقش خودشان را محدود کنند. بلکه باید فضا را در کارهای بعدی برای خودشان منعطف‌تر کنند.

نقش مسعود در «آرایش غلیظ» برای شما نوشته شده بود یا بعد از نهایی شدن فیلمنامه شما را برای این نقش در نظر گرفتند؟

نقش برای من نوشته شده بود. خودم هم این فضا را ایجاد کردم. وقتی نوع کار خودت را بشناسانی، برایت می‌نویسند.

حمید نعمت‌اله چه تأثیری در این هماهنگی انرژی بازیگر و نقش داشت؟

نقش برای من نوشته شده برای همین یک مقدار از این هماهنگی انجام شده بود، اما قبل از حضور سر صحنه و در زمان فیلمبرداری درباره نقش با حمید صحبت می‌کردیم، در نتیجه به یک کلیت رسیدیم.

«بوتیک» دومین فیلم سینمایی بود که شما در آن بازی کردید، اما اولین فیلمی بود که مورد استقبال قرار گرفت، هنوز هم از «بوتیک» به عنوان یکی از بهترین بازی‌های شما یاد می‌شود. همکاری مجدد شما با حمید نعمت‌اله بعد از 10 سال در «آرایش غلیظ» باز هم یکی از بهترین بازی‌های کارنامه شما را رقم زده است. چه فرمولی وجود دارد که این ترکیب تا این حد خوب جواب می‌دهد!

گمان می‌کنم طبقه اجتماعی که در آن رشد داشته‌ایم باعث ایجاد فصلی مشترک میان ما شده که می‌توانیم با بیرون و درون اثری ارتباط برقرار کنیم و باعث خروجی و محصول خوبی میان ما شود.

از آنجا که حمید نعمت‌اله و هادی مقدم‌دوست نقش را برای شما نوشته بودند، ممکن است کاراکتر مسعودِ «آرایش غلیظ» در ادامه مهردادِ فیلم «بوتیک» طراحی شده باشد؟

من اینطور فکر نمی‌کنم. زبان فیلمساز در «آرایش غلیظ» تغییر کرده است. از یک رئالی تلخ که فجایع اجتماعی را بازگو می‌کرد به یک زبان دیگر رسیده که اتفاقات غیرواقعی را برای مخاطب باورپذیر می‌کند. نعمت‌اله موقعیت انسان امروزی را نشان می‌دهد. «آرایش غلیظ» مثل یک کارناوال است، اما برای این‌که بتواند دوزخی که بشر در آن زندگی می‌کند را استنباط کند باید لحن فانتزی را به کار بگیرد. مسعود در ادامه مهرداد نیست. مهرداد قربانی بود، اما مسعود اینطور نیست، مسعود خودخواه است و حاضر است همه چیز را قربانی خواسته‌های خودش کند.

یعنی مسعود هیچ وقت در زندگی‌اش قربانی نبوده است؟

نه، حداقل من چنین گذشته‌ای برایش تصور نکردم.

زبان فیلمساز در «آرایش غلیظ» تغییر کرده است. از یک رئالی تلخ که فجایع اجتماعی را بازگو می‌کرد به یک زبان دیگر رسیده که اتفاقات غیرواقعی را برای مخاطب باورپذیر می‌کند. نعمت‌اله موقعیت انسان امروزی را نشان می‌دهد

منظورم این نیست که مهرداد و مسعود به هم شباهت دارند. قربانی شدن مهرداد تفکر و مسیر زندگی‌اش را تغییر داده و بعد از 10 سال مسعود شده باشد.

اتفاقاً اگر بخواهیم نقش‌های کارنامه من را برای این تداوم کاراکتر در نظر بگیریم، برای من مسعود در ادامه کاراکتر محسنِ فیلم «سعادت‌آباد» است. این کاراکتر برای من ادامه دارد ولی فکر نمی‌کنم برای حمید نعمت‌اله اینطور باشد. زبان سینمایی حمید در «آرایش غلیظ» تغییر کرده است.

نکته دیگر این است که با وجود دوز بالای فانتزی که فیلم دارد و غلیظ بودن همه چیز آن، باز هم برای مخاطب قابل باور و پذیرش است.

دقیقاً. مثلاً «جدایی نادر از سیمین» هم همینطور است، اما نوع باورپذیری این دو فیلم با هم فرق دارد. جدایی یک متن ادبی نمایشی کم نظیر دارد، مثل یک مستند داستانی است، هم به خاطر گره‌های قصه پر از کشمکش است و هم به دلیل واقعی بودن مثل مستند است. این فیلم واقعیت روز جامعه را به تصویر کشیده است. در واقع اشل یک به یک اتفاقاتی است که ما در زیر پوست شهر می‌توانیم ببینیم، اما واقعیت جامعه در «آرایش غلیظ» را ما به راحتی نمی‌توانیم ببینیم. چون این فیلم مثل یک کارناوال و شعبده‌بازی است. ما کاریکاتوری از جامعه را در «آرایش غلیظ» می‌بینیم. سینمای ما به این زبان احتیاج داشت. حمید نعمت‌اله فیلمساز کم نظیری است. ما در «جدایی نادر از سیمین» با یک داکیودرام مواجه هستیم. متن این فیلم درست نوشته شده و بی‌دلیل نیست که در اسکار کاندیدای فیلمنامه می‌شود، اما زبان آن واقع‌گرایانه است. حمید نعمت‌اله زبان جدیدی را با «آرایش غلیظ» وارد سینما کرده است. این فیلم مبتنی بر واقعیت محض جامعه نیست. سینما تنها جایی است که در آن می‌شود نقطه باور تماشاگر را تغییر دهی. وارد باور تماشاگر شوی و در زمان سرگرم کردنش حرفی که می‌خواهی را بزنی.

البته فیلم زمانی ساخته و اکران شد که بیشتر کارگردانان به سمت ساخت آثار رئال و آپارتمانی رفته‌اند. این بهترین فرصت است برای عرض اندام فیلمی مثل «آرایش غلیظ» که تا حدودی فانتزی است و لوکیشن‌های متنوع بسیار دارد.

همینطور است. بسیاری از فیلم‌هایی که در سال‌های اخیر ساخته شده گرته‌برداری مو به مو از واقعیت هستند. این اسمش سینما نیست. برای حمید نعمت‌اله در این فیلم زبان واقعیت موجود در جامعه مهم نیست، او بی‌اهمیت از آن عبور می‌کند تا بتواند درباره مسائل جدی‌تری مثل مفهوم شر و خیر حرف بزند.

اما وقتی شما بازی در این فیلم را قبول کردید نمی‌دانستید این فضا چطور از آب درمی‌آید. می‌دانم از کار حمید نعمت‌اله مطمئن بودید، اما به هر حال وارد فضای ناشناخته‌ای شدید. بازی در «آرایش غلیظ» برایتان ریسک نداشت؟

من در فیلم‌های بد هم بازی کرده‌ام، اما در آن‌ها هم گلیم خودم را از آب بیرون می‌کشم. از طرفی حمید نعمت‌اله را هم خوب می‌شناختم، شما سریال «وضعیت سفید» را که ببینید متوجه می‌شوید که با چه کارگردانی طرف هستید. اتفاقاً مواجه شدن با چنین فیلمنامه‌ای برای کسی که معتقد است زبان واقع‌گرایانه در سینما زبان پیش پاافتاده‌ای است نه تنها ریسک نیست بلکه توفیق هم هست.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع: صبا ( با تلخیص)