اندکی سایه چگونه کتابِ سال شد؟
یکی از داوران بیستوچهارمین دوره جایزه کتاب سال درباره برگزیده شدن کتاب احمد بیگدلی در آن دوره گفت: دوستان قرار بود رمانی را به عنوان برگزیده انتخاب کنند که شایسته و درخور نبود، اما سفارش میشد همین اثر به عنوان برگزیده کتاب سال معرفی شود.
فیروز زنوزی جلالی در گفتوگویی، درباره دلیل انتخاب رمان «اندکی سایه» نوشته مرحوم احمد بیگدلی که به تازگی از دنیا رفته است، در بیستوچهارمین دوره جایزه کتاب سال و اتفاقات آن دوره گفت: به گواه تمام سالهایی که در جشنوارههای کتاب فصل، کتاب سال، جایزه جلال و دیگر جوایز به عنوان داور حضور داشتهام همیشه برای انتخاب آثار دستم را روی قلبم گذاشتهام و سعی کردهام به اندازه بضاعت و دانشم بهترین اثر را انتخاب کنم.
این نویسنده افزود: هیچگاه نان مصلحت را نخوردهام؛ حتی زمانی که کتابی از دوست صمیمیام در این جوایز بوده، به صرف دوست بودن با او از کتابش حمایت نکردام. شاید به همین خاطر است که امثال ما دشمنهای زیادی هم داریم.
زنوزی جلالی درباره برگزیده شدن رمان «اندکی سایه» مرحوم بیگدلی در جایزه کتاب سال 85 توضیح داد: در آن دوره برگزیده شدن این اثر مصادف با حضور رمانی شده بود که دیگر دوستان ادعا داشتند اثر خوبی است و اصرار داشتند که آن اثر باید به عنوان اثر برگزیده انتخاب شود. اما این کتاب، کتاب درخور و شایستهای نبود؛ ولی سفارش میشد که این اثر به عنوان برگزیده انتخاب شود. از دست اتفاق همان روزها یک کارتن کتاب را که دیر به جایزه رسیده بود پیدا کردیم. من ابتدا آن کتابها را تورقی کردم و در میان کتابها چشمم به کتاب «اندکی سایه» خورد. رمان خیلی لاغری بود و من این کتاب را برای مطالعه به منزل بردم.
زنوزی جلالی ادامه داد: با خواندن کتاب متوجه نثر سلیس و تصویرهای زیبا و بکر آن شدم. این اولینبار بود که من به نام احمد بیگدلی برخورده بودم و او را نمیشناختم. اما وقتی کتاب را خواندم، دیدم که اثر بسیار درخوری است. با شتاب به دوستان دیگر گفتم که این کتاب را بخوانند، چون همه چیز آن درست است. به پیشنهاد من دیگر دوستان هم این کتاب را خواندند و تقریبا بهجز یک نفر نظر من را نسبت به کتاب تأیید کردند. این فرد میگفت تا من نفهمم منظور نویسنده این کتاب از پیراهن آبیها چه کسانی است نمیتوانم آن را تأیید کنم.
او در ادامه گفت: بالأخره پس از کلی بحث و تبادل نظر کتاب «اندکی سایه» را به عنوان برگزیده کتاب سال معرفی کردیم. اما بلافاصله پس از معرفی با حجم زیادی از تلفنها از اینسو و آنسو مواجه شدیم که میگفتند چرا به این کتاب جایزه دادهاید و در ادامه درگیریها شدت گرفت و مدافع نویسنده آن کتاب دیگر هم در جاهای مختلف حرفهایی میزد که اصلا درست نبود.
زنوزی جلالی درباره روز اهدای جایزه نیز گفت: روز برگزاری جایزه قرار شد آقای بیگدلی برای دریافت جایزهاش بیاید. به محض اینکه مرحوم بیگدلی آمد و ما او را با آن سبیل پشت لبش دیدیم گفتیم یا حضرت عباس پوستمان کنده است! اما دیدیم که این آدم چقدر متواضع است و این تواضع از روح درست و سالمش بود. او از انتخاب این اثر تشکر کرد و من هم گفتم اصلا شما را نمیشناختم و تنها کتاب را خواندم که آن هم وظیفهام بود. خوشبختانه پس از اینکه این کتاب در جایزه کتاب سال جایزه گرفت در دیگر جوایز هم دیده شد و جوایز دیگری از جمله جایزه شهید غنیپور به آن تعلق گرفت.
زنوزی جلالی
نثر احمد بیگدلی بسیار سلیس است و او با کتاب «اندکی سایه» میخواست طرحی نو دراندازد. کارش پر از تصویرهای عالی است که نشان میدهد؛ نمیگوید. این همان اصلی است که من در ادبیات به آن معتقدم، یعنی نشان دادن شخصیت نه تعریف آن.
او سپس درباره آثار احمد بیگدلی گفت: نثر احمد بیگدلی بسیار سلیس است و او با کتاب «اندکی سایه» میخواست طرحی نو دراندازد. کارش پر از تصویرهای عالی است که نشان میدهد؛ نمیگوید. این همان اصلی است که من در ادبیات به آن معتقدم، یعنی نشان دادن شخصیت نه تعریف آن.
این داور بیستوچهارمین دوره جایزه کتاب سال درباره انتخاب اثری در حوزه ادبیات داستانی در آن دوره نیز اظهار کرد: انتخاب این اثر به این خاطر بود که میتوانستیم از آن دفاع کنیم. من همیشه داور کتاب سال نبودهام، ولی در دورههایی که حضور داشتهام، تأکیدم بر انتخاب کتابهای شایسته بوده و به همین خاطر هیچوقت کتاب دیگری را برگزیده نمیکردم و اتفاقا درباره انتخاب نشدن کتاب در حوزه ادبیات داستانی به عنوان کتاب برگزیده سال همیشه بحث وجود داشته و هنوز هم دارد. ولی معتقدم کتابی که به عنوان برگزیده انتخاب میشود از سوی برخی از جوانان الگو قرار میگیرد، بنابراین این کتاب باید از همه نظر انتخاب درستی باشد.
زنوزی جلالی افزود: ما نمیتوانیم بهخاطر این که کتاب خوبی وجود ندارد بین بد و بدتر، بد را انتخاب کنیم. مطمئنا اگر آن سال این کتاب نبود، ما هیچ اثر دیگری را انتخاب نمیکردیم. البته ممکن بود به ضرب و زور اثری شایسته تقدیر اعلام شود.
در بیستوچهارمین دوره جایزه کتاب سال، راضیه تجار، امیرحسین فردی و کامران پارسینژاد از جمله دیگر داوران بخش ادبیات داستانی بودهاند.
همچنین امیرحسن چهلتن با رمان «سپیدهدم ایرانی»، احمد بیگدلی با کتاب «اندکی سایه»، هوشنگ مرادی کرمانی با «شما که غریبه نیستید» و حبیب احمدزاده با «شطرنج با ماشین قیامت» نامزد بخش ادبیات داستانی بودند که البته چهلتن از این جایزه انصراف داد.
*
اندکی درباره ی «اندکی سایه»
روایت «اندکی سایه» که مربوط به سالهای بعد از کودتای بیست و هشت مرداد 1332 است، از جایی شروع میشود که راوی بعد از گذشت سالهای دوری، ایرج كه دوست و همبازی دوران كودكیاش بوده را ملاقات میکند و با هم به زادگاهشان میروند. ایرج پزشک متخصص قلب و عروق است و استعداد نویسندگی هم دارد. خودش میگوید كه این اتفاق را مدیون احمد یعنی راوی داستان است. ایرج دوست نقاش خودش را هم به این سفر میآورد تا سه نفری به دیار كودكی برگردند.
در این سفر خاطرات دو دوست روایت میشود و عکسهایی که از دوران گذشته همراه خود آوردهاند، جان میگیرند.
عکسها، طول راه و حتی بهترین و زیباترین مناظر سفر و منزل الیاس و کاکاچم را نیز تحتالشعاع خود قرار میدهد و تجدید خاطره میکند. خاطرههایی که غیر از شیرینیهای بادبادک بازی و عشقهای كودكی، حقایق تلخی را شامل میشود که بر روی آنها اثر عمیقی میگذارد؛ بهطوری که نمیتوانند آنها را فراموش کنند. نقطه اوج داستان به اعتصاب کارگران شرکت نفت در آغاجاری مربوط میشود که در آن، عدهای کشته و زخمی شدهاند. مثل اسحاق که تا آخر هم هیچکس از سرنوشتش خبردار نمیشود و فقط پیراهن خونی او را پیدا میکنند. این جریان برای دو دوست، بهصورت کابوسی تلخ درمیآید و همیشه آزارشان میدهد. بیگدلی برای روایت آن اتفاق در بخشی مینویسد:
«هربار که یاد و حرف آغاجاری پیش میآید همان شب خواب اسحاق را میبینم. انگار که دستش توی دست من باشد، همان دستهای کوچک پنج سالگی.» (ص 30)
شخصیت دیگری که مورد ستم قرار گرفته است، هادی است که مثل بقیه آوارهها به آغاجاری، پناه میآورد و نگهبان انبار شرکت نفت میشود. هادی یک بار به بهانه سرقت انبار، کپرهای مردم را به آتش میکشد و با این کار، ترفیع مقام میگیرد؛ اما بعد از این کار خود پشیمان شده و توبه میکند. حتی برای جبران این کار دست به خودسوزی و زخمی کردن مستر مایکل انگلیسی میزند. ضمن اینکه، هادی دستگاه چاپی خریده که پسرش منصور، شبنامهها را با آن چاپ میکند.
این رمان از خاطرات متفاوتی تشكیل شده و راوی توانسته پازل را به گونهای كنار هم بچیند كه مخاطب از مرور آن لذت ببرد.
منابع: ایسنا، دنیای اقتصاد