تبیان، دستیار زندگی
احساس غربت در دنیا، حاصلی جز بدبینی به دیگران و نظام هستی ندارد. اما ارتباط با خدا، اتخاذ جهان بینی الهی و اصلاح نگرش، موجب می شود انسان به مرحله یقین برسد و به همه آفرینش عشق بورزد. به قول سعدی:
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

از صبح تا شب فقط حسرت می خورم!!

حسرت

دو نفر از خیابانی عبور می کنند. در ابتدای خیابان جوی آبی است که بوی تعفّن می دهد. نفر اوّل وقتی به جوی آب و بوی بد آن برخورد می ‌کند، تا آخر خیابان فکر خود را مشغول این جوی آب می کند و با افکار مختلف آن را سوهان روح و آرامش خود می نماید.


نفر دوم در کنار جوی آب، بوته ی گل زیبایی می آ‌بیند و فکر خود را متمرکز در این گل می کند. چه گل زیبایی! واقعا چقدر این گل زیبا و قشنگ بود! و تا آخر خیابان به این گل زیبا فکر می کند.

این دو نفر هر دو از یک خیابان عبور کردند؛ اما نفر اوّل با منفی نگری چیزی جز اندوه و ناراحتی برای خود نخرید و نفر دوم با مثبت نگری، آرامش خود را مضاعف نمود.

همه ی ما از خیابان زندگی عبور می کنیم. در خیابان زندگی زشت و زیباهای فراوانی وجود دارد. برخی از مردم فقط متمرکز در نداشته ها و زشتی های زندگی می شوند، و مدام به آن فکر می کنند! هر جا می ‌نشینند از کمبودها می گویند و اظهار گلایه و شکایت می کنند. چنین افرادی آرامش و سکون ندارند و محصول هم نشینی با این افراد هم چیزی جز ناامیدی و یأس نیست. برخی دیگر به جای تمرکز در نداشته‌ ها، می گردند و از دل مشکلات و تاریکی ها، نقطه ی روشن و امید بخشی پیدا می کنند و افکار خود را مشغول آن می کنند. بودها و زیبایی‌ های زندگی را ویترین فکری خود می کنند، و خاطرات تلخ را از حوزه‌ ی افکار خود به دور می ‌اندازند. چنین افرادی ارزش خود را فراتر از آن می‌ بینند که به خاطرات تلخ بپردازند و سرمایه ی گرانقدر عمر خود را صرف آن آ‌ها کنند! (فراموشی نعمت)

عوامل منفی نگری

منفی گرایی می تواند از عوامل مختلفی ناشی شود؛ از جمله:

1 - آلودگی باطنی: افرادی که آلوده اند، دیگران را نیز آلوده می بیند. امیر مومنان(علیه السلام) می فرماید: «آدم بد به هیچ کس گمان خوب نمی برد، زیرا دیگران را همچون خود می پندارد.»

2 - کینه توزی: معمولاً افراد حسود و کینه توز از راه بدبینی نفرت خود را بروز می دهند.

3 - عقده حقارت: کسی که گرفتار عقده حقارت و خودکم بینی است، سعی می کند دیگران را در محیط فکر خود حقیر و پست به حساب آورد تا از عقده خود بکاهد.

احساس غربت در دنیا، حاصلی جز بدبینی به دیگران و نظام هستی ندارد. اما ارتباط با خدا، اتخاذ جهان بینی الهی و اصلاح نگرش، موجب می شود انسان به مرحله یقین برسد و به همه آفرینش عشق بورزد

4 - پیش داوری: گاهی عدم تحقیق و عجله در قضاوت، انسان را وادار به متهم کردن دیگران و صدور حکم ناصواب می کند؛ مثلاً شخصی می بیند دوستش بی تفاوت با او برخورد کرد، بدون این که احتمال دهد شاید توجه نداشته است، قضاوت می کند که دوستش با وی خوب نیست.

5 - خودخواهی: خوی خود برتر بینی باعث می شود انسان خود را برتر از دیگران بداند و چون نمی تواند برتری را نسبت به همه کس و در همه جا برای خود احراز کند، می کوشد از راه تحقیر دیگران، بزرگی خود را ثابت نماید و تمایل بی جای خویش را ارضا کند. از این رو همواره برای دیگران نقاط ضعف می تراشد و برای آنان حکم صادر می کند.

6 - محیط تربیتی: یکی از علل منفی نگری، برخوردهای خشن یا تبعیض آمیز و سخت گیری های والدین نسبت به فرزندان است. اگر مناسبات پیشین و کنونی پدر و مادر با فرزندان بر محور تخاصم و ناسازگاری باشد و یا مناسبات والدین با یک دیگر مبتنی بر روحیه رفاقت نباشد، منفی گرایی در نوجوانان و جوانان بروز می کند.

7 - هم نشینی با نااهلان: اگر افراد نادرست معاشران انسان باشند طبعاً به همه مردم بدبین خواهد شد، چون آدمی، خوپذیر است و به صفت هم نشین خود در می آید. امام علی(علیه السلام) می فرماید: «هم نشینی با بدان، بد گمانی به نیکان را در پی دارد.»

8 - وراثت: بسیاری از صفات مثبت و منفی ممکن است از طریق وراثت منتقل شود. پدران و مادران بدبین غالباً فرزندانی بدبین دارند.

افسردگی

 9- عدم شناخت نظام آفرینش:

 به حکم عبارت معروف «الناس اعداء ما جهلوا؛ مردم دشمن چیزی هستند که به آن نادانند» می توان گفت: به هر میزان که شناخت آدمی، کامل تر و عمیق تر شود، نگرش او به مسائل، واقع بینانه تر و شفاف تر می گردد. در مواردی، عدم اطلاع از علت وقوع حوادث و تحلیل ناصحیح از وقایع و جریان ها، باعث گرایش انسان به مقولاتی خرافی مانند: شانس، اقبال و... می شود. انتقاد از زمانه و اعتراض و دشنام به چرخ و فلک در قالب نثر و یا شعر اگر جنبه هزل نداشته باشد، حاکی از همین امر است.

بدبینی فلسفی نیز بر این اساس قابل تبیین است. معمولاً افرادی که با خدا رابطه ندارند - مانند ماتریالیست ها - به این نوع منفی گرایی بسیار تمایل دارند، زیرا از نظام آفرینش، شناخت درستی ندارند و بر طبق بینش مادی خود، جهان را هدف دار نمی پندارند و به تبع آن برای انسان نیز هدفی ترسیم نمی کنند. از این رو احساس پوچی و خودکشی در بین این افراد، بسیار مشاهده می شود.

شوپنهاور که از فلاسفه بدبین است، درباره نحوه تفکر و طرز زندگی می گوید: اصل در زندگی، رنج و گزند است و لذت و خوشی همان دفع الم (رنج) است. لذت، امری وجودی نیست بلکه امر عدمی است... زندگی، سراسر جان کندن است و بلکه مرگی است که دم به دم به تأخیر می افتد و سرانجام اجل می رسد، در صورتی که از حیات هیچ سودی برده نشده و نتیجه مفیدی به دست نیامده است.

استاد مطهری می گوید: «لازمه مکتب های مادی که به جاودانگی معتقد نیستند و انسان را همچون حبابی می دانند که پس از ترکیدن، هیچ و فانی می گردد، پوچی گرایی و بدبینی به هستی است.»

ایشان در جایی دیگر می گوید: «وقتی که کسی در اطراف خود هر چه ببیند ظلم ببیند و علت اصلی را تشخیص ندهد یا تشخیص دهد و نتواند بگوید، عقده دلش را روی چرخ کج مدار و فلک کج رفتار خالی می کند. در نتیجه این اوضاع و احوال، یک نوع بدبینی و سوء ظن نسبت به دستگاه خلقت پیدا می شود.»

خوی خود برتر بینی باعث می شود انسان خود را برتر از دیگران بداند و چون نمی تواند برتری را نسبت به همه کس و در همه جا برای خود احراز کند، می کوشد از راه تحقیر دیگران، بزرگی خود را ثابت نماید و تمایل بی جای خویش را ارضا کند. از این رو همواره برای دیگران نقاط ضعف می تراشد و برای آنان حکم صادر می کند

میرزاده عشقی می نویسد:

خلقت من در جهان یک وصله ناجور بود

من که خود راضی به این خلقت نبودم زور بود

خلق از من در عذاب و من خود از اخلاق خویش

از عذاب خلق و من، یا رب چه ات منظور بود

ای طبیعت، گر نبودم من جهانت نقص داشت

ای فلک، گر من نمی زادی اجاقت کور بود

آن که نتواند به نیکی پاس هر مخلوق داد

از چه کرد این آفرینش را مگر مجبور بود

احساس غربت در دنیا، حاصلی جز بدبینی به دیگران و نظام هستی ندارد. اما ارتباط با خدا، اتخاذ جهان بینی الهی و اصلاح نگرش، موجب می شود انسان به مرحله یقین برسد و به همه آفرینش عشق بورزد. به قول سعدی:

به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست

عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

به حلاوت نخورم زهر که شاهد ساقی است

به اردات بکشم درد که درمان هم از اوست

بر اساس جهان بینی اسلامی، جهان هستی بیهوده آفریده نشده است. هیچ چیزی نا به جا و خالی از حکمت و فایده خلق نگردیده و نظام موجود، نظام احسن و اکمل است. «جان استوارت میل» می نویسد: یک انسان با ایمان، معادل 99 فرد علاقه مند است.

فرآوری: زین الدینی  

بخش نهج البلاغه تبیان


منابع:

غررالحکم و دررالکلم

بحارالانوار

کلیات مصور میرزاده عشقی

منفی نگری ممنوع! احمد نباتی

راه و رسم زندگی مثبت نگری پدید آورنده : محمد سبحانی نیا

مطالب مرتبط:

خسته نشدی از این همه منفی بافی؟!

تأکید قرآن بر مثبت نگری در زندگی

لطفا از کاه، کوه نسازید!

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.