تبیان، دستیار زندگی
بدترین و خطر ناک ترین حالت تکبری که افراد به خود می گیرند زمانی است که اشخاص در برابر خدای متعال و فرمان او ابراز خود برتر بینی و استکبار داشته باشد که بهترین شاهد مثال قرآنی این مورد را می توان شیطان و فرعون معرفی کرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بدترین و خطرناکترین حالت انسان !


غرور و تکبر یکی از بدترین رذایل اخلاقی است که یک انسان می تواند داشته باشد، تا اسم تکبر می آید ناخودآگاه اسم شیطان هم در ذهن تداعی می شود، چون شیطان اولین مغرور و متکبر عالم بود. غرور خانه خراب کن است، شیطانی شدن است، خطرناک است.
غرور

بدترین و خطرناک ترین حالت تکبری که افراد به خود می گیرند زمانی است که اشخاص در برابر خدای متعال و فرمان او ابراز خود برتر بینی و استکبار داشته باشد که بهترین شاهد مثال قرآنی این مورد را می توان شیطان و فرعون معرفی کرد.

یکی از اقسام تکبر ورزیدن و کبر که آن را کفر می‌دانند، تکبر در برابر خداوند قادر متعال است و این خود دارای انواعی است.

1- گاهی به انسان جاهل و مغرور حالتی دست می‌دهد که در آن حال، خود را ‏مستقل دانسته، هستی و تمام شئون خود را از خودش می‌داند و حاضر نیست خود را مخلوق و تحت تدبیر و تربیت ‏خدا بداند و در اثر توانائی محدود و ظاهری و مستی مال و جاه، خدائی و پروردگاری آفریدگار را تصدیق نمی‌کند و ‏ظلمت کفر تمام دلش را می‌گیرد. خداوند بزرگ در قرآن مجید می‌فرماید: «کسانى که در آیات خداوند بدون هیچ‌گونه دلیلى که ‏براى آنها آمده باشد، ستیزه‌جویى مى‌کنند، در سینه‌هایشان فقط تکبر (و غرور) است، و هرگز به خواسته خود ‏نخواهند رسید، پس به خدا پناه بر که او شنوا و بینا است!».[1]

2- گاهی این غرور و نخوت و کبر شدیدتر شده و از ‏خودش تجاوز می‌کند و نسبت به دیگران هم ادعای ربوبیت و الوهیت می‌کند ‏‎‎ چنانچه فرعون گفت: «… ‏من پروردگار برتر شما هستم»؛[2] هم‌چنین: «فرعون گفت: اى جمعیت اشراف! من خدایى جز خودم براى شما سراغ ندارم».[3]

‎3- شکل دیگرى از تکبر در برابر خدا، تکبر در برابر اوامر و نواهی خداوند است. ‎در حقیقت ترک عبادت و اطاعت از روی کبر و ‏سرکشی، کفر و انکار الوهیت و ربوبیت خداوند است؛ به این معنا که او را سزاوار ستایش و پرستش نمی‌‏داند؛ زیرا کسی‌که خود را به بندگی و خدا را به خدائی شناخت و تمام شئون خود را مخلوق او دانست، محال است در ‏برابر او سرکشی کند. هر گناهی که از روی کبر و سرکشی باشد، قابل آمرزش نیست؛ زیرا نشانه کفر صاحبش می‌‏باشد و از اینجا کفر ابلیس ظاهر می‌شود که در مقابل فرمان خداوند سرکشی کرد. ترک عبادت به‌خاطر تکبر، گاهی در ‏اهل معصیت رخ می‌دهد؛ مثلا حج را ترک می‌کند براى آنکه اعمال آن را از قبیل لباس احرام و غیره مناسب خود نمی‌‏بیند، نماز را ترک می‌کند؛ زیرا که وضع سجده را با مقام خود مناسب نمی‌بیند. گاهى هم در بین بعضی اهل عبادت و دیانت پیدا می‌شود؛ مثلا به‌خاطر تکبر، اذان گفتن را ترک می‌کند و از اقامه نماز جماعت در مسجد کوچک و ‏برای عده کم خودداری می‌کند، اگرچه می داند که رضاى خداوند در آن است‎.

همیشه خوبی ها را به خدا نسبت بدهیم و بدی ها را به خودمان نسبت بدهیم. این ادب ورزی، انسان را از غرور و کبر دور می کند. غرور توفیقات انسان را سلب می کند. خیلی از افراد بخاطر غرور از کارهای خیر باز می مانند. راهکار دیگر عملی مبارزه با تکبر و غرور این است که انسان در مقام عمل خودیت هایش را بشکند

‎4- دعا نکردن و ترک عبادت خدا نیز اگر از روی کبر باشد؛ یعنی خود را نیازمند او نبیند موجب کفر و خلود در آتش است. ‏قرآن کریم مى‌فرماید: «و پروردگارتان گفت: بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را، کسانى که از عبادت من سر باز زده و تکبر مى‌ورزند به زودى با ‏کمال ذلت داخل جهنم خواهند شد»؛[4]

‏‎چون حقیقت دعا؛ (یعنی سۆال در حال احتیاج و از روی عجز)، عبودیت ‏و پرستش خداوند است، پس کسی که از روی کبر دعا را ترک کند؛ یعنی خود را نیازمند او نداند، خدا را سزاوار ‏پرستش ندانسته و آن کفر محض و موجب خلود در آتش است. بعضی از فلسفه‌های امروز، ایستادن در مقابل خدا را ‏عالی‌ترین کمال انسان می‌شمارند. حرفشان این است که تکبر، تسلیم نبودن و عصیان حتی در مقابل خدا، کمال ‏انسانیت است. شیطان شدن و نه گفتن، سجده نمی‌کنم، امرت را اطاعت نمی‌کنم، این کمال است؛ چون در مقابل ‏او هم باز از خودش خود نشان می‌دهد، شخصیت نشان می‌دهد، بی شخصیتی نشان نمی‌دهد که بگوید: بله.

مثلا ‏فلسفه اگزیستانسیالیسم، منکر هر نوع تعیُّن و رنگ و شکلی برای انسان می‌شود و هر گونه تقید و پایبندی را، بر ضد ‏انسانیت انسان می‌داند و تنها بر آزادی و بی‌قیدی و تمرد و عصیان تکیه می‌کند. از جمله ایرادهایی که بر این فلسفه گرفته‌اند، این است که ‏لازمه آن، هرج و مرج اخلاقی و بی‌تعهدی و نفی هر گونه مسئولیت است[‎.[5

چگونه با این حالت مبارزه کنیم؟

یکی از راه های مبارزه با کبر و غرور ذکر خدا، رفتن و استغاثه کردن به در خانه ی خداست. در قرآن داریم: ای پیامبر صبر کن، صبرت تو هم از جانب خداست. ما می توانیم این آیه را در همه ی امور توسعه بدهیم مثل عبادت کن و عبادت تو از جانب خداست. ازدواج، کار، معنویت و رزق را هم خدا باید جور کند.

راه کار دیگر این است که همیشه خوبی ها را به خدا نسبت بدهیم و بدی ها را به خودمان نسبت بدهیم. این ادب ورزی، انسان را از غرور و کبر دور می کند.

دعا نکردن و ترک عبادت خدا نیز اگر از روی کبر باشد؛ یعنی خود را نیازمند او نبیند موجب کفر و خلود در آتش است. ‏قرآن کریم مى‌فرماید: «و پروردگارتان گفت: بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را، کسانى که از عبادت من سر باز زده و تکبر مى‌ورزند به زودى با ‏کمال ذلت داخل جهنم خواهند شد»

در خطبه ی قاسعه 192، وقتی حضرت در مورد غرور شیطان و باطل شدن شش هزار سال عبادت شیطان صحبت می کند می فرماید: تواضع و فروتنی را روی سرخودتان قرار بدهید یعنی رفتار عملی شما فروتنی باشد. همیشه تواضع روی سر شما باشد و تکبر را زیر پای تان خُرد کنید. گردن بند غرور که به خودمان آویزان کرده ایم مثلا دکتر یا مهندس هستیم را پاره کنیم. سلاحی که می تواند بین ما و شیطان قرار بگیرد تا شیطان را از ما دور کند، تواضع و افتادگی در مقابل خدا و حق است. حاج آقا دولابی می فرمود: ما نباید وابسته به چیزی باشیم که نتوانیم از آن دل بکنیم. دندان طمع را باید کند. دوست داشتن اشکالی ندارد ولی وابستگی بد است.

راه کار دیگر از بین بردن غرور، مجالست با افراد فقیر است. منظور ما از فقرا افراد متکدی نیست، منظور افرادی مستضعفی است که در فامیل و محل هستند و شغل های پایین دارند ولی افراد شریفی هستند.

پی نوشت ها:

[1]. غافر، 56

[2]. نازعات، 24

[3]. قصص، 38

[4]. غافر، 60

[5]. برگرفته از موسسه فرهنگی جام طهور.

فرآوری: محمدی                

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منبع:

اسلام پدیا

سخنان حجت الاسلام فرحزاد در برنامه سمت خدا

مطالب مرتبط:

آثار تخریبی غرور

6نتیجه خطرناک عجب و خدپسندی

3نقطه ضعف ما و بهره‌برداری شیطان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.