تبیان، دستیار زندگی
رهبر معظم انقلاب اصل وجود شخصی در مسند حاکمیت نظام اسلامی را منوط به وجود شرایطی (اصل 5 و 107 قانون اساسی) دانستند که به محض نبود یا از بین رفتن حتی یکی از شروط، آن شخص، به خودی خود از سمت ولایت عزل می¬شود و این یعنی مقید بودن ولایت مطلقه به قانون
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : امید پیشگر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آیا اختیارات مقام رهبری فراقانونی است؟

پاسخ به پرسش هایی درباره ولایت فقیه ـ 4

رهبری

حدود اختیارات رهبری؛ اینکه محدود است یا حد و حصری برای او نیست و اگر محدود است به چه اموری ختم می شود؛ پرسش هایی است که پاسخ به آنها بسیاری از شبهات در خصوص اختیارات رهبری را جوابگو خواهد بود. بحث مطلقه بودن ولایت فقیه (اصل 57 قانون اساسی)، وظایف و اختیارات رهبری در یازده بند (اصل 110)، مسئول و موظّف بودن رهبر در برابر قانون به مانند سایر افراد کشور (اصل 107) در کنار تحلیل های غیر کارشناسانه، دست به دست هم داده تا سوالات مطرح شده در بالا و شبهاتی از این دست تولید شود. در این مقاله برآنیم تا به شکلی مختصر و نه به تفصیل، حدود و اختیارات رهبری را با توجه به قانون اساسی و نیز سخنان مقام معظم رهبری بررسی کرده تا به یک جمع بندی نهایی دست پیدا کنیم.

مطلقه بودن ولایت فقیه و معنای آن

در اصل 57 قانون اساسی، ولایت و یا همان حاکمیت فقیه در نظام اسلامی به شکل مطلق آمده است:

«قوای‏ حاكم‏ در جمهوری اسلامی‏ ایران‏ عبارتند از: قوه‏ مقننه‏، قوه‏ مجریه‏ و قوه‏ قضائیه‏ كه‏ زیر نظر ولایت‏ مطلقه‏ امر و امامت‏ امت‏ بر طبق‏ اصول‏ آینده‏ این‏ قانون‏ اعمال‏ می‏گردند.»

این مطلق بودن نه به آن معناست که برخی دوستان جاهل و یا دشمنان مغرض گفته‌اند که یعنی حاکمیتی یله و رها؛ بلکه معنای آن، مدیریت مطلق و کلان بر تمام ارکان و قوای نظام اسلامی است که در اصول متعدد قانون اساسی مانند همین اصل 57 به آن اشاره شده است.

مقام معظم رهبری با گلایه از کسانی که خواستند معنا و تفسیر نادرست از ولایت مطلقه ارائه دهند فرمود:

«یك جمله‌اى را امام بیان كردند: ولایت مطلقه‌ى فقیه. یك عده‌اى با مغالطه خواستند این قضیه را به نحوى مشوب كنند و یك معناى غلط و تفسیر غلطى بدهند. گفتند: معناى ولایت مطلقه این است كه رهبرى در نظام جمهورى اسلامى، مطلق از همه‌ى قوانین است؛ مثل یك اسبِ مهار كنده شده‌اى، هر جا بخواهد، هر كار بخواهد، می‌تواند بكند. مسئله این نبود، این نیست.»

رهبر معظم انقلاب اصل وجود شخصی در مسند حاکمیت نظام اسلامی را منوط به وجود شرایطی (اصل 5 و 107 قانون اساسی) دانستند که به محض نبود یا از بین رفتن حتی یکی از شروط، آن شخص، به خودی خود از سمت ولایت عزل می شود و این یعنی مقید بودن ولایت مطلقه به قانون

مقید بودن به قانون، وظیفه ی رهبری و شرط بقای اوست

ایشان، رعایت اصول و تقید به قوانین را وظیفه رهبری دانسته با یاد از امام راحل فرمودند:

«امام بزرگوار خودش از همه بیشتر به رعایت قوانین، به رعایت اصول، به رعایت مبانى، به رعایت جزئیات احكام شرعى مقید بود؛ و این وظیفه‌ى رهبرى است.»

رهبر معظم انقلاب اصل وجود شخصی در مسند حاکمیت نظام اسلامی را منوط به وجود شرایطی (اصل 5 و 107 قانون اساسی) دانستند که به محض نبود یا از بین رفتن حتی یکی از شروط، آن شخص، به خودی خود از سمت ولایت عزل می ‌شود و این یعنی مقید بودن ولایت مطلقه به قانون:

«در نظام جمهورى اسلامى، رهبرى فقط تابع این نیست كه كسى او را به خاطر اینكه شرایط را از دست داده، عزل كند؛ اگر این شرایط در او وجود نداشته باشد، خودش به خودى خود عزل شده است؛ این خیلى چیز مهمى است.»

ولایت مطلقه یعنی مدیریت کلان ارزشی بر تمام قوا و ارکان نظام اسلامی

ایشان با تاکید بر مشخص بودن مدیریت اجرایی کشور در سطح قوای سه گانه این تصور که، رهبری نیز یک مدیریت اجرایی است را باوری اشتباه خواندند و رهبری را مراقبت کننده از حرکت کلی نظام معرفی کردند:

«رهبرى یك مدیریت است؛ البته مدیریتِ اجرائى نیست. این اشكال و اشتباه هم در طول زمان، از اول انقلاب تا امروز، در بعضى از تبلیغات ادامه دارد. این جور تلقى كنند كه رهبرى یك مدیریت اجرائى است؛ نه؛ مدیریت اجرائى، مشخص است؛ ... رهبرى، ناظر بر اینها (قوای سه گانه) است. به چه معنا؟ به این معنا كه از حركت كلى نظام مراقبت كند.»

ایشان در توضیح این سخن فرمودند:

«در واقع رهبرى، یك مدیریت كلان ارزشى است. همین طور كه اشاره كردم، گاهى اوقات فشارها، مضیقه‌ها و ضرورت ها، مدیریت هاى گوناگون را به بعضى از انعطاف هاى غیر لازم یا غیر جایز وادار می كند؛ رهبرى بایستى مراقب باشد، نگذارد چنین اتفاقى بیفتد.»

رهبر انقلاب

تا جایی که حرکت کلی نظام به خطر نیفتاده رهبری حق دخالت در تصمیم گیری ها را ندارد

مقام معظم رهبری با سنگین خواندن مسئولیت رهبری در مراقبت از حرکت کلی نظام، قویّاً منکر ورود و حتی تاثیرگذاری رهبری در تصمیم‌گیری های مسئولان نظام شد:

«این مسئولیتِ بسیار سنگینى است. این مسئولیت، مسئولیت اجرائى نیست؛ دخالت در كارها هم نیست. حالا بعضى‌ها دوست می دارند همین طور بگویند: فلان تصمیم ها بدون نظر رهبرى گرفته نمی ‌شود. نه؛ اینطور نیست. مسئولین در بخش هاى مختلف، مسئولیت هاى مشخصى دارند. در بخش اقتصادى، در بخش سیاسى، در بخش دیپلماسى، نمایندگان مجلس در بخش هاى خودشان، مسئولان قوه‌ى قضائیه در بخش خودشان، مسئولیت هاى مشخصى دارند. در همه‌ى اینها رهبرى نه می تواند دخالت كند، نه حق دارد دخالت كند، نه قادر است دخالت كند؛ اصلاً امكان ندارد. خیلى از تصمیم هاى اقتصادى ممكن است گرفته شود، رهبرى قبول هم نداشته باشد، اما دخالت نمی‌كند؛ مسئولیتى دارد، به مسئولیتش باید عمل كنند. بله، آنجائى كه اتخاذ یك سیاستى منتهى خواهد شد به كج شدن راه انقلاب، رهبرى مسئولیت پیدا می كند [که ورود پیدا کند].» [1]

بنابراین مطلق بودن ولایت فقیه در نظام اسلامی؛ نه تنها به معنای بی قید بودن او نسبت به قوانین و رعایت اصول نیست؛ بلکه شرط حاکم بودن او نهایت پایبندی به مقررات است. مطلق بودن ولایت فقیه به این معناست که او محدود و مقید به بخشی از نظام نمی شود بلکه او وظیفه دارد در یک مدیریت کلان و نگاهی جامع، مراقب حرکت کلی نظام اسلامی به سوی هدف الهی آن که تشکیل جامعه اسلامی است باشد.

رهبری در برابر قانون

بنا بر نص قانون اساسی (اصل 57) شخص ولی فقیه در برابر قانون به مانند یکی از مردم عادی کشور است و باید نسبت به آن مجری و پاسخگو باشد و از این لحاظ فرقی با دیگر مردم ندارد:

«رهبر در برابر قوانین‏ با سایر افراد كشور مساوی‏ است.»

به حکم مطلقه بودن رهبری در نظام اسلامی؛ رهبر وظیفه دارد؛ تمام ارکان و قوای نظام اسلامی را مدیریت کند و این مدیریت به معنای مدیریت اجرایی نیست. مدیریت رهبر، مدیریت کلان ارزشی است که به مراقبت از حرکت کلی نظام از خطر انحراف می پردازد

توضیحی درباره ی وظایف و اختیارات رهبری

در اصل 110 قانون اساسی، قانونگذار یازده مورد را به عنوان وظایف و اختیارات رهبری ذکر کرده است. بیان این یازده مورد به عنوان وظایف و اختیار رهبری هرگز به این معنا نیست که وظایف رهبری محصور به همین یازده مورد است و او خارج از این یازده مورد وظیفه ی دیگری ندارد؛ چرا که معنا با مطلق بودن آن در اصل پنجم (با شرحی که گذشت) منافات دارد؛ بلکه به این معناست که این یازده مورد وظایفی هستند که محصور در رهبری هستند و جز او کسی حق ندارد اقدام به انجام آن کند مگر به اجازه ی رهبری.

نتیجه اینکه:

1ـ رهبری نیز به مانند دیگر افراد جامعه موظف به رعایت قانون و پایبندی به اصول و فروع شریعت است.

2ـ اگر قانون، وظایفی برای رهبر برشمرده است (اصل 110)؛ معنایش انحصار رهبری در آن وظایف نیست بلکه معنایش انحصار آن وظایف در رهبری است.

3ـ به حکم مطلقه بودن رهبری در نظام اسلامی (اصل 5)؛ رهبر وظیفه دارد؛ تمام ارکان و قوای نظام اسلامی را مدیریت کند و این مدیریت به معنای مدیریت اجرایی نیست. مدیریت رهبر، مدیریت کلان ارزشی است که به مراقبت از حرکت کلی نظام از خطر انحراف می پردازد.

4ـ به غیر از آنچه در بند پیش گفته شد رهبری حق دخالت در تصمیم گیری های انجام شده از سوی مسئولین نظام را ندارد.

پی نوشت:

1.     بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با دانشگاهیان استان کرمانشاه (24/7/90)

امید پیشگر             

بخش اعتقادات شیعه تبیان


مطالب مرتبط:

تعریف ولایت فقیه از نگاه رهبری

ولایت فقیه یا دیکتاتوری؟!

ولایت مطلقه فقیه در کلام امام خمینی(ره)

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.