عطاران، روشنفکری و شوخ طبعی
فلش بکی کوتاه بزنیم به گفت و گوی رضا عطاران با روزنامه شرق در دهم مرداد؛ جایی که او به سوال « چرا علاقهمند هستید در فیلمهایتان قشر آسیبپذیر و پایین جامعه را به تصویر بکشید؟ مثلا هیچوقت روشنفکری را در فیلمهایتان نمیبینیم؟» این گونه پاسخ داده بود: « ارتباط بهتری با این آدمها برقرار میکنم و خودم را به آنها نزدیکتر میبینم. من اگر با یک روشنفکر حرف بزنم، باید جلو خندهام را یکجوری بگیرم. نمیدانم ماجرا چیست ولی از خود کلمه «روشنفکر» خوشم نمیآید. این یعنی نمایش چیزی که شاید در وجودم نداشته باشم! خود «روشنفکری» چه چیزی داشته باشد و چه نداشته باشد برایم جذابیتی ندارد. چون داری چیزی را تحمیل میکنی. اینکه میگویم خندهام میگیرد، واقعا چنین اتفاقی افتاده است. در جمعهایی که حس کردم آنها فکر میکنند نسبت به بقیه برتری دارند و بقیه باید حرفهایشان را گوش کنند، خندهام میگیرد. چون من این مناسبات را خیلی دوست ندارم، قطعا جایی را پیدا میکنم که با آن شوخی کنم.» البته عطاران صحبت های عجیب دیگری درباره کتاب نخواندن هم بیان کرده بود...
عطاران و تعریف واژه روشنفکر
نخستین واکنش از سوی مانی حقیقی شکل گرفت. این کارگردان و بازیگر که در فیلم «ورود آقایان ممنوع» با عطاران همبازی بوده در یادداشتی عنوان کرد:«رضا عطاران، مثل خیلى ها، تعریف درستى از واژه روشنفكر ندارد، و به همین دلیل متوجه نیست كه خودش یكى از كلیدىترین و تاثیرگذارترین روشنفكران نسل ما است. كمتر كسى موفق شده به اندازه او عرفها و هنجارهاى توخالى زمانه ما را با طنازى نقد و ویران كند و همچنان بتواند در اوج موفقیت به كارش ادامه بدهد. روشنفكرى در ذات خودش چیزى جز این نیست.»
این چیز بدی نیست که آدم در مورد این زندگی که به آن آمده فکر کند و در موردش تصمیمگیری کند، اما این بد است که تو بگویی فلانی روشنفکر است و فلان کسی که فلان جا زندگی میکند روشنفکر نیست. قطعا همان آدم دوم هم به زندگی از دید خود فکر کرده است.
صفی یزدانیان منتقد، مترجم و فیلمساز هم صحبت عطاران را بی جواب نگذاشت: «آقای عطاران تکثیر کردن، و مفتخر بودن به بیسوادی و روشنفکر نبودن، اگر چه در موضع قدرتِ اشتهاری که در آنید شاید خیلیها را خوش بیاید، اما یکراست اهانتی است به تاریخ نخبههای یک ملت که آسان است، در هر حکومتی، به ریشخند گرفتنشان، تبری جستن و به زبان رسمی برائت جستن ازشان.»
جواب مانی حقیقی به درد عمه اش می خورد
چند روز بعد پای بهروز افخمی هم به میدان کشیده شد. او صحبت با مزه و غیر متعارفی کرد و این گونه در قامت حامی عطاران ظاهر شد: «روشنفکرانی مانند مانی حقیقی و صفی یزدانیان جواب عطاران را دادند ولی خب جوابشان خیلی شنیدنی نیست و به درد عمه شان میخورد...اما من مثل عطاران نیستم؛ اگر بخواهم پاچه شان را بگیرم بد میگیرم.» افخمی سال گذشته یک جدل جالب با حقیقی در ماهنامه 24 داشت و البته در نهایت اعلام کرد با حقیقی دوست است و پیرو همین در فیلم اخیرش نقشی کوتاه به او داد.
پاسخ دیر هنگام عطاران
رضا عطاران سعی کرد خود را از این مهلکه دور نگه دارد و پاسخی به منتقدان نداشته باشد تا این که روز گذشته در گفت و گو با خبرآنلاین به حرف آمد و توضیحات مبسوطی درباره حرفش بیان کرد. او ابتدا تاکید کرده : «من سعی کردم به نوعی از آن ماجرا بگذرم. برداشتهای دیگری هم از آن گفته صورت گرفت و آقای یزدانیان هم جوابی دادند. همه تلاش من در آن صحبت این بود که بگویم مسائل جدی خیلی با روحیه من جور نیست و اگر مسالهای جدی است دوست دارم راحتتر به آن نگاه شود و حتی با آن شوخی شود.»
چرا عطاران شوخ است؟
او در پاسخ به این که ظاهر شما مایلید چنین به نظر برسد که خیلی جدی نیستید و مسائل را جدی نمیگیرید، گفته:« پاسخ کلی من به این سئوال این است که فکر میکنم این طوری راحتتر میتوانم زندگی کنم. این به همه چیز تعمیم پیدا میکند. من به وسیله شوخی و جدی نگرفتن سعی میکنم با هر چیز سخت و غیرقابل نفوذی کنار بیام و به آن نفوذ پیدا کنم. یک بخش اصلی و واقعی که برای من و همه مردم دنیا مهم است، زندگی کردن است و میتوانیم به چیزهایی که حتی دوست نداریم فکر کینم، مثل مرگ و ... به آنها با طنز نزدیک شویم. کاری که من در «بزنگاه» انجام دادم این بود. قبل از آن خیلی با مرگ شوخی نشده بود و وقتی این سریال پخش شد، خیلیها هم ناراحت شدند. خیلی مسائل در آن سریال بود که الان گفتن آن سختتر هم شده و اصلا ممکن است، الان کسی اجازه گفتن آن حرفها را در تلویزیون پیدا نکند.مردم واکنش خود را نسبت به آن سریال نشان دادند، البته برخی از واکنشها تحت تاثیر افکار آن مقطع بودند. خود مردم در آن زمان به من میگفتند که تو در آن مقطع کار اشتباهی کردی، اما الان خیلیها آن را بهترین کار من میدانند. من از این تغییر نگاه، خوشحالم، نه اینکه منظورم این باشد که من جلوتر از جامعه بودم، بلکه به این نکته اشاره میکنم که مردم به این نتیجه رسیدند، میتوان با شوخی به خیلی از مسائل جدی نزدیک شد.حتما در آن تاریخ در خانوادههایی این اتفاق افتاده بود که کسی فوت کرده باشد و برای آنان ناخوشایند بود که کسی به آدم فوت شده شوخی کند. قطعا آنان نمیتوانستند خیلی راحت با این شوخیها کنار بیایند.»
چرا عطاران با واژه روشنفکر مشکل دارد؟
او بار دیگر دلایلش مشکلش با واژه «روشنفکر» را بیان کرده : «کلماتی مانند «فرهیخته» هم من را اذیت میکند، هم مردم را. این فرهیخته مانند همان کلمه سینمای فاخری است که من در «رد کارپت» میگویم. اینها چیزهایی است که ساخته شده تا به زور برخی چیزها جدی جلوه داده شود، مثل کلمه روشنفکر. این چیز بدی نیست که آدم در مورد این زندگی که به آن آمده فکر کند و در موردش تصمیمگیری کند، اما این بد است که تو بگویی فلانی روشنفکر است و فلان کسی که فلان جا زندگی میکند روشنفکر نیست. قطعا همان آدم دوم هم به زندگی از دید خود فکر کرده است. ممکن است آن آدم دوم خیلی بهتر هم به زندگی فکر کرده باشد، چون راحت زندگی خود را میکند، اما اینها با مالیخولیایی که هزارتویی میسازند، میخواهند یک چیز عمیق را بیابند و بگویند نگاه ما به زندگی خیلی خاص است. در نهایت این افراد خیلی سختتر زندگی میکنند تا گروه دومی که اشاره کردم. آن گروه دوم زن میگیرند، بچهدار میشوند،میخواهند خرج بچهها را بدهند و مشکل مالی دارند و سعی میکنند مشکل مالیشان را حل کنند، اینها خیلی چیزهای سادهتری است تا بگوییم ما چرا آمدیم اینجا و بعد از مرگ قرار است چه اتفاقی برای ما بیافتد.اینها سئوالهای بیجواب و عجیب غریبی است که در نهایت موجب میشود گروه اول بیشتر از گروه دوم فکر کند. گروه دوم راه خیلی سادهای پیدا کرده که زندگیاش را به اتمام برساند، اما ما... نه البته ما که نه، کسانی که در یک پیچیدگی عجیب سردرگم شدهاند نمیتوانند از آن راه ساده بروند.»
این است عقاید رضا عطاران ...
فرآوری: منیژه خسروی
بخش سینما و تلویزیون تبیان
منابع: شرق، خبرآنلاین،تماشاگران امروز، صبا
مطالب مرتبط: