عکاسی و لحظات تاریخی
عکاسی یکی از مهمترین اختراعات بشر در قرن نوزدهم بوده است. از آن هنگام که لوئی داگر در سال 1837 میلادی موفق شد به فناوری ثبت تصویر بر روی صفحه نقرهای دست پیدا کند و در پاریس تابستانی فرایند خود را علنی نمود تا امروز، عکاسی راه درازی آمده است؛ تغییرات زیادی به خود دیده و روز به روز بر ضریب نفوذش در میان مردم و جوامع افزوده شده است. عکاسی در طی تمام این سالها پرتوی درخشان بر بسیاری از گوشههای تاریک یا ناشناختهی زندگی بشر انداخته است و از پس این سالها به یکی از موثرترین، نیرومندترین، سریعترین و پرطرفدارترین ابزار و رسانههای بشر برای ارائهی اندیشهها و احساساتش تبدیل شده است.
هنر عکاسى در میان هنرهاى کاربردى از ظرافت، دقت و اهمیت خاصى برخوردار است. فتوگرافى از دو بخش photo به معنى نور و Graphic به معنى ثبت کردن مىباشد که مجموعاً ثبت کردن نور یا نورنگاری، در واقع به معنى عکاسى و عکسبردارى است که با استفاده از وسایل فیزیکى و شیمیایى تصاویر دنیاى خارج را مىتوان ثبت کرد. بنابراین عکاسى نور است که خود یکنوع انرژى است.
مارسل پروست، نویسندهی شهیر فرانسوی، جایی در شاهکار همیشه ماندگارش «در جستجوی زمان از دست رفته» مینویسد: "به گمان من تنها عکاسی است که، همانند بوسه، میتواند با تازهترین کاربردهایش از درون آنچه به نظر ما چیزی با ظاهری قطعی و همیشگی میرسد صد چیز دیگر را بیرون بکشد که همه باز هماناند."
حالا 175 سال از آن روزی که اولین عکس به دست بشر ثبت شد ، میگذرد و عکاسی نه تنها یک فن و هنر است، بلکه به رسانهای قوی در دنیای سرعت و خبر تبدیل شده است.
حال با هم نگاه می کنیم به برخی از مشهورترین عکس های تاریخ بشر:
وینستون چرچیل بدون سیگار معروف
عکاسها گاهی با هوشمندیشان در یک لحظه تصویری خلق میکنند که تا سالها جاودانه میشود. «یوسف کارش»، عکاس ارمنی، یک روز وقتی میخواست از وینستون چرچیل عکاسی کند، جرئت میکند و میدود سیگار را از دهان چرچیل برمیدارد و از چهره جاخورده نخست وزیر عکس میگیرد. تصویری که بعدها تبدیل میشود به نماد «عزم راسخ بریتانیا برای رویارویی با آلمان نازی»!
"کارش" گفته بود:«درون هر مرد و زنی رازی نهفته است و من به عنوان یک عکاس وظیفه دارم تا این را در لحظهای که عکس میگیرم فاش کنم.»
چشمهایی که تغییر نکردند
دختری که تصویرش روی مجله نشنال جئوگرافیک چاپ شد، دنیا را با چشمهایش جادو کرد. این عکس را "استیو مک کری" از یک دختربچه افغان در یکی از اردوگاههای پناهندگان بمباران افغانستان در زمان حمله نیروهای شوروی سابق گرفت. او با این عکس مدال طلای مسابقه «روبرت کاپا» را گرفت.
دختربچه گرسنهای که راه زیادی تا مرگ ندارد و لاشخوری که در انتظار دریدن اوست. این عکس برنده جایزه پولیتزر عکاسی شد و نام کارتر را بر سر زبانها انداخت، اما او که از حاشیهها و انتقادات مربوط به این عکس به تنگ آمده بود خودکشی کرد
بازتابها و تاثیرگذاری این عکس به حدی بود که "مک کری" تصمیم گرفت سوژه عکاسیاش را پس از سالها دوباره پیدا کند و از سرنوشت او آگاهی پیدا کند. 15 سال بعد از گرفتن عکس اول، وقتی دخترک به زنی 30 ساله تبدیل شده بود، مک کری او را در یکی از مناطق دورافتاده افغانستان پیدا کرد و دوباره از او عکس گرفت. صورت دختر شکسته شده بود، اما چشمها همان چشمها بود.
مردی که جلوی تانکها ایستاد
«اولین چیزی که به فکرم آمد این بود که از این مرد عکس بگیرم، ولی همزمان مثل بسیاری دیگر دچار شوک شده بودم. تصور میکردم که او را بلافاصله خواهند کشت، ولی این اتفاق نیفتاد. برای همین تصمیم گرفتم از لنز قویتری استفاده کنم، چون از صحنه خیلی دور بودم. برداشتن این عکس برایم تجربهای غیرقابل باور بود.»
این جملهها را جف وایدنر، عکاس آمریکایی حاضر در جریان اعتراضات سال 1989 دانشجویان در میدان "تیانآنمن" چین، گفته است. عکسی که او از حضور یک مرد در جلوی تانکهای ارتش گرفت به نماد سرکوب جنبش آزادیخواهی تبدیل شد.
"وایدنر" همچنین گفته است:«این عکس زندگی مرا تغییر داد؛ وقتی در بیستمین سالگرد رویدادهای میدان تیانآنمن به سفارش بی بی سی به پکن رفتم تا یک مستند تهیه کنم، با همسرم آشنا شدم!»
ثبت لحظه مرگ بدون نگاه
عکسی که رابرت کاپا، عکاس، فتوژورنالیست و یکی از موسسان آژانس بینالمللی عکس «مگنوم»، در سال 1936 از لحظه کشته شدن یک سرباز در جنگ داخلی اسپانیا گرفت، یکی از جنجالیترین عکسهای قرن بیستم است. عکسی که هم برای کاپا شهرت و آبرو خرید و هم به دلیل انتشار شایعههایی مبنی بر ساختگی بودن عکس، او را در مظان اتهام قرار داد و بازتابهای مختلفی را در پی داشت.
نکته جالب در مورد عکس این است که کاپا آن را بدون نگاه کردن به سوژه و در حالی که دوربین را بالای سرش گرفته، انداخته است. رابرت کاپا در 40 سالگی در حالی که هنوز دوربینش را در دست داشت، در ویتنام بر اثر انفجار مین کشته شد.
سرنوشت یک جنگ در دستهای عکاس
گاهی یک عکس و ثبت یک لحظه از زندگی آدمهای درگیر یک اتفاق، میتواند آنقدر مهم باشد که بر روند یک جنگ هم تاثیر بگذارد. "اِدی آدامز"، خبرنگار و عکاس خبرگزاری "اسوشیتدپرس" و مجله تایم، به خاطر عکس معروفی که سال 1968 از اعدام یک ویت کنگ در خلال جنگ ویتنام گرفت، توانست بر روند این جنگ تاثیر بگذارد.
این عکس برنده جایزه پولیتزر و جایزه ورلد پرس شد.
سندی برای دیوانگی بشر
عکسهایی هم هستند که توسط عکاسانی ناشناس، رهگذران در حال عبور و افراد گمنام و عادی از بزرگترین اتفاقات قرن به ثبت میرسند که بعدها سندی میشوند بر دیوانگی بشر. مثل اولین تصاویری که از آسمان ابری ناکازاکی پس از پرتاب بمب در آگوست 1945 گرفته شد. بمبی که 150 هزار نفر را به کام مرگ کشید. یا عکسهایی که از شهر ویران هیروشیما پس از اصابت بمب گرفته شد و عمق فاجعه را نشان میداد.
خاطره میلیونی با یک منظره سرسبز
"چاک اورییر"، عکاس نشنال جئوگرافیک، وقتی سال 2003 در جاده روستای سونومای کالیفرنیا رانندگی میکرد، عکسی از منظره زیبای اطراف، آسمان آبی و زمین سرسبز این روستا گرفت که به عنوان پس زمینه ویندوز مایکروسافت از آن استفاده شد. عکسی که میلیونها نفر در دنیا آن را دیدهاند ولی عکاسش را نمیشناسند و نمیدانند منظرهای که میبینند واقعی است یا نه.
عکسی که عکاسش را کشت
دنیای عکس و عکاسی پر از اتفاقات پیشبینی نشده است. شاید وقتی عکاس یک لحظه را ثبت میکند، نمیداند همین تصویر ثبت شده چه تاثیری بر خودش، آدمها و دنیا خواهد گذاشت. پیش آمده است که یک عکس و تبعات آن به حدی تاثیرگذار بوده که عکاسش را مجبور به خودکشی کرده است.
«کودک و لاشخور» عکسی است که در سال 1993 توسط "کوین کاتر" ثبت شد و با انتشار در نیویورک تایمز، دنیا را تکان داد. دختربچه گرسنهای که راه زیادی تا مرگ ندارد و لاشخوری که در انتظار دریدن اوست. این عکس برنده جایزه پولیتزر عکاسی شد و نام کارتر را بر سر زبانها انداخت، اما او که از حاشیهها و انتقادات مربوط به این عکس به تنگ آمده بود خودکشی کرد و در یادداشتی که به جا گذاشته، نوشته بود:
«من افسرده و ناامید بودم... بدون تلفن... بدون پول برای پرداخت اجاره... بدون پول برای حمایت از کودکان... بدون پول برای پرداخت بدهی... بدون پول!!... ذهن من با خاطرات زندهای از خشم و درد و کشتار و اجساد روی هم تلنبار شده و خانههای خالی از سکنه و کودکان گرسنه و رنجور انباشته شده است....»
این عکسها تنها تعداد کمی از تصاویر مهمی هستند که دنیا را مسحور خود کردهاند. هنوز هم عکسها با قدرتی بیشتر از گذشته و با ظهور اینترنت و شبکههای اجتماعی به تاثیرگذاریشان ادامه میدهند. هنوز هم کودکانی در غزه زندگی میکنند که رنجهایشان سوژه عکاسان خبری و اجتماعی دنیاست.
فراوری: سمیه رمضان ماهی
بخش هنری تبیان
منابع:
ایسنا
قطره
آفتاب
نگاتیو
مطالب مرتبط:
عدم توجه به عکاسی بحران در ایران
فرانسه به هنرمند ایرانی ستاره داد